استوری‌ها فضای نقد  در فوتبال را بلعیده‌اند
استوری‌ها فضای نقد  در فوتبال را بلعیده‌اند

    فرشاد کاس‌نژاد / اگر دنبال مسأله و دغدغه روز فوتبال ایران هستید، دسترسی به آن ساده است اما شاید به آینده ناامیدتان کند. استوری علی کریمی، بازنشر استوری علی کریمی توسط مهرداد میناوند. دعوای اینستاگرامی با افشین پیروانی. این گزارش اول فوتبال ایران است، حاوی ماجراهایی سهم‌خواهانه و یک مشت حرف که فقط […]

 

 

فرشاد کاس‌نژاد /

اگر دنبال مسأله و دغدغه روز فوتبال ایران هستید، دسترسی به آن ساده است اما شاید به آینده ناامیدتان کند.
استوری علی کریمی، بازنشر استوری علی کریمی توسط مهرداد میناوند. دعوای اینستاگرامی با افشین پیروانی. این گزارش اول فوتبال ایران است، حاوی ماجراهایی سهم‌خواهانه و یک مشت حرف که فقط در استوری اینستاگرام ارزش خبری دارد و برای واقعیت فوتبال ایران هیچ آجری روی آجر نمی‌گذارد.
فوتبال ایران توسط مدیران ناوارد و تصمیمات غیرحرفه‌ای به سمت پرتگاه رفته است اما در همین پرتگاه، سلبریتی‌های فوتبال مشغول اجرای استندآپ کمدی بی‌مزه‌ مجازی هستند. نمایشی رقت‌آور و حرف‌های دور از شأن. مشتی غلط غلوط با زبان و لحن انتقاد.
باشگاه پرسپولیس، تیم فینالیست لیگ قهرمانان آسیا گرفتار رفتارهای مدیران و سلبریتی‌هایش شده است. در این همهمه صدای نقد شنیده نمی‌شود. چهره‌های فوتبال هر کدام به جای آنکه منتقد جریان باشگاه‌داری در ایران باشند، ابزار کارگزارها و سفیر نهادهایی هستند که بر فوتبال حاکم شده‌اند و چیزی از شأن فوتبال حرفه‌ای باقی نگذاشته‌اند.
متن یک استوری از کریم باقری نشان می‌دهد فوتبال ایران در چه وضعیتی گرفتار شده است: «سلام. مگه میشه از یه خودرو گذشت؟ فقط چند ساعت تا قرعه‌کشی یک دستگاه پراید باقی مونده… پس فرصت رو از دست نده همه فالویینگ‌های من رو فالو کن و کد قرعه‌کشی رو دریافت کن.» آنچه کریم باقری در این استوری نوشته ذره‌ای به آن کریم باقری که در پرسپولیس و تیم ملی بازی می‌کرد، شباهت ندارد. متنی بی‌شباهت به منتشرکننده، متنی علیه تصویر جذاب و باشکوه فوتبال.
پرسپولیس، موفق‌ترین تیم سال‌های اخیر ایران بازیچه بازی‌های اینستاگرامی شده، مصاحبه‌هایی که نشریات زرد هم از انتشار آنها شرمگین می‌شدند و کمپین‌هایی که خدشه به چهره نامداران فوتبال است اما این عاقبت فوتبالی است که درآمد کسب نمی‌کند، بلکه به درآمد چنگ می‌زند.
این وضعیت انگار هیچ‌کس را نگران نمی‌کند. چه بسا پی راه‌هایی هستند که این جریان درآمدزایی را رونق دهند و به اسم درآمدزایی هر اعتباری از فوتبال سلب شود.
فوتبال ابزار درآمدزایی را در اختیار نگرفته، بلکه خود به ابزار مصرفی کوتاه‌مدتی برای چنگ زدن به درآمد تبدیل شده است. این نمی‌تواند مسیر فوتبال ایران باشد و مقصدی جز همین بلبشوی فعلی ندارد. هر بار تمنا از کارگزار برای دریافت پول و پرداخت بدهی‌ها و هر بار مسخرگی‌ها و لودگی‌های بیشتر اینستاگرامی برای درآمدهای تازه.
باور اینکه باشگاه‌ها در این وضعیت هیچ ایده‌ای برای خروج از بحران ندارند، آسان نیست اما واقعیت این است و گریزی از آن نیست. مدیران باشگاه‌ها قابلیت کافی برای بیرون کشیدن برند باشگاه از این چاه را ندارند و چندی بعد چیزی از برند باقی نمانده که کسی برای نجاتش دست و پایی بزند.
پرسپولیس فقط گل‌درشت‌ترین نمونه از این دست ماجراها در فوتبال ایران است. بقیه نیز مسیرهای مشابه را سپری می‌کنند.
همین چندی پیش یک باشگاه پرتماشاگر در گیلان را به کسی فروخته‌اند که در اینستاگرام، خود را مالک یک باشگاه جعلی در ترکیه معرفی کرده و اوج فعالیتش در فوتبال اداره یک مدرسه فوتبال با وعده انتقال بازیکنان جوان به لیگ ترکیه است.
کار باشگاه‌داری در ایران به این سطح نازل شده، چون وقتی پرسپولیس گرفتار آن بازی‌های مجازی است، باشگاه کوچک‌تر را با همان روش‌ها می‌بلعند و به اسباب‌بازی اینستاگرامی تبدیل می‌کنند.
در این میان اما صدایی از انتقاد مهم‌ترین چهره‌های فوتبال ایران نمی‌شنوید. استوری‌های سلبریتی‌ها فضای نقد در فوتبال را بلعیده‌ و آنها خود سفیر این جریان فراگیر و جعلی شده‌اند.