اعتباری که باید به سرمربی داد
اعتباری که باید به سرمربی داد

اوضاع ژاپن در گروه دوم مقدماتی جام جهانی باعث می‌شود تا جدی‌تر به نقش کادر فنی تیم ملی در صدرنشینی ایران در گروه اول نگاه کرد.تیم ملی ایران در حالی با ۹ امتیاز در صدر گروه اول مقدماتی جام جهانی ایستاده که سرگروه گروه دوم یعنی ژاپنی که همچون ایران در سید یک قرار داشت […]

اوضاع ژاپن در گروه دوم مقدماتی جام جهانی باعث می‌شود تا جدی‌تر به نقش کادر فنی تیم ملی در صدرنشینی ایران در گروه اول نگاه کرد.تیم ملی ایران در حالی با ۹ امتیاز در صدر گروه اول مقدماتی جام جهانی ایستاده که سرگروه گروه دوم یعنی ژاپنی که همچون ایران در سید یک قرار داشت با یک برد و دو باخت اوضاع مناسبی ندارد.در شرایطی که همچنان و پس از ده برد پیاپی تیم ملی در زمان سرمربیگری اسکوچیچ بسیاری، این موفقیت‌ها را حاصل نبوغ بازیکنان می‌دانند اما نگاهی به نتایج ژاپن در گروه دیگر نشان می‌دهد که داشتن ستاره و یا بازیکنان خوبی که در لیگ‌های اروپایی بازی می‌کنند، نمی‌تواند ضامن موفقیت در فوتبال آسیا باشد.انتظار بازی‌های زیبا و تاکتیکی همچون بازی‌های باشگاهی از بازی‌های ملی چندان با واقعیت برنامه‌ریزی فوتبال در دنیا همخوانی ندارد. فرصت کم برای آماده‌سازی تیم‌های ملی به خصوص در فیفا‌دی‌ها، باعث شده تا سرمربیان تیم‌های ملی و تیم‌های باشگاهی نقش‌هاس متفاوتی به عنوان مربی در فوتبال امروز داشته باشند.اسکوچیچ چندی پیش در توضیح تفاوت مربیگری در تیم ملی با باشگاه گفته بود: «کار در تیم ملی با باشگاه‌ها بسیار متفاوت است. در باشگاه‌ها می‌شود اشتباهات را اصلاح کرد و زمان بیشتری در اختیار دارید. اما در تیم ملی این گونه نیست. در تیم ملی مهم این است که نفرات خوبی انتخاب کنید و صاحب دیدگاه و بینش باشید. برای بازی‌های تیم ملی فقط دو روز زمان نیاز دارید که اطلاعات لازم را کسب کنید و همین نشان می دهد که باید تصمیمات فوری و مهمی گرفت. یک مربی باید در کوتاه‌ترین زمان ممکن تصمیم بگیرد که تیمش برای مسابقه بعد چگونه بازی کند. باید آنالیزهای خوبی صورت بگیرد تا ببینیم کدام بازیکن برای مسابقات بعد به کار مربی می‌آید.»همین توضیح سرمربی تیم ملی نشان می‌دهد که شاید مهمترین وظیفه‌ی یک مربی تیم ملی در فوتبال امروز درست قرار دادن بازیکنان کنار هم است و اینکه در کوتاه‌ترین زمان بتواند ذهنیت بازیکنان را به نقش‌های تاکتیکی مدنظرش نزدیک کند. ضمن اینکه نباید به نقش مسائل روانی و ساختن تیمی همدل و بدون حاشیه و همچنین استفاده از قابلیت‌های زوج‌سازی بازیکنان بر اساس هماهنگی آنها در باشگاه‌های‌شان غفلت کرد.
به نظر می‌رسد اسکوچیچ در این موارد تا کنون موفق عمل کرده. او هم به یک ترکیب مناسب برای تیم ملی رسیده و هم توانسته فارغ از نام و رسم بازیکن پست مناسب برای هر بازیکن را پیدا کند. در این میان آنچه مهم است اینکه سرمربی تیم ملی مانعی بر سر راه جلوه‌گری نبوغ بازیکنش نبوده و نبوغ و قابلیت‌های بازیکنان خود را فدای ساختار تاکتیکی غیرمنعطف نکرده است.
سال‌ها پیش در مورد تیم محمد مایلی‌کهن نیز منتقدان اعتقاد داشتند که این نبوغ بازیکنان است که تیم ملی را پیش می‌راند. اما نکته مهم این بود که مایلی‌کهن با چند تغییر در پست‌های برخی بازیکنان و همچنین دعوت از بازیکنانی که چندان هم نامدار نبودند و بعدا تبدیل به ستاره شدند، تعادل تاکتیکی را ایجاد کرده بود. هر چند فرق تیم مایلی‌کهن با اسکوچیچ در این است که ساختار دفاعی تیم اسکو باعث می‌شود که برخلاف تیم مایلی کهن که معمولا گل اول را باید دریافت می‌کرد تا موتورش روشن شود، تیم اسکو این دردسر را تا کنون متحمل نشده است.
برای اسکوچیچ مهم این است که به مرور زمان که آنالیز حریفان از تیم او کامل‌تر می‌شود قابلیت و انعطاف پذیری لازم برای رویارویی با شرایطی که رقبا با آن راه مهار نبوغ بازیکنان و تاکتیک تیمی ایران را به خوبی اجرا می‌کنند داشته باشد و همچون تیم مایلی‌کهن که در بازی‌های برگشت مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ جدا از بدشانسی با ضدتاکتیک حریفان روبرو شد، به چالش و دشواری در راه صعود برخورد نکند.