اقتصاد و فقرِ عقلانیت
اقتصاد و فقرِ عقلانیت
اگر یک نقد به اقتصاد کشور وارد باشد، آن یک نقد این است که اقتصاد کشور دچار فقر عقلانیت است و تا این عارضه جبران نشود، مشکلات حوزه اقتصاد و معیشت به سمت بهبود نخواهد رفت.

«محمدرضا باهنر» دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و چهره شناخته‌شده سیاسی که سال‌ها در مجلس حضور داشت و نایب‌رییس «خانه ملت» بود روز گذشته و در نشست ماهانه جامعه مهندسان ضمن قدردانی از دیپلماسی خوب و قدرتمند دولت چهاردهم جمله‌ای درخصوص وضعیت اقتصاد کشور گفت که جان کلام است. وی گفت: اقتصاد ما سامان مناسبی ندارد و در این موضوع نیز همه دولت‌ها مقصر هستند.
برای درک این جمله محمدرضا باهنر نیازی نیست کارشناس اقتصادی باشیم یا اعداد و ارقامی که در منابع رسمی اعلان می‌شود را بدانیم و تجربیات زیست روزانه ما تأیید می‌کند که حق با این سیاست‌مدار کهنه‌کار است و اقتصاد سامان مناسبی ندارد.
لازم است برای برخی مدیران اقتصادی دولت و همچنین نمایندگان اقتصادی مجلس شورای اسلامی بنویسیم که زمانی که دلار گران می‌شود، به تَبَع آن همه چیز گران می‌شود، برخی بیشتر و برخی کم‌تر. بارها شاهد بودیم با افزایش نرخ دلار، حتی گوجه و خیار هم که تولید داخل هستند نیز شاهد افزایش قیمت خود بودند و زمانی که از کارشناسان اقتصادی دولت‌ها پرسیدیم پاسخ دادند با افزایش نرخ دلار، نرخ برخی نهاده‌ها و سموم دفع آفات که وارداتی هستند، بالا می‌رود و بدیهی است حتی نرخ گوجه و خیار تولید داخل نیز از قیمت دلار متأثر باشد اما زمانی که نرخ دلار پایین می‌آید، هیچ کالا یا خدماتی ارزان نمی‌شود و همین به‌خوبی نشان می‌دهد اقتصاد کشور برابر یک الگوی مشخص کار نمی‌کند، به عبارت روشن، اقتصاد سامان مناسبی ندارد.
سوال مردم این است که چه کسی این سامان مناسب را باید به اقتصاد بازگرداند و اساساً آن سامان مناسب، چیست ؟
در پاسخ به این سوال، می‌توان به موارد متعددی اشاره کرد و همه آن موارد نیز می‌تواند درست باشد اما ما به دو فاکتور اشاره می‌کنیم و یقین داریم این دو فاکتور، سهمی ویژه در نابسامانی و بی‌ثباتی اقتصاد ملی دارند و بخشی از تنش‌هایی که دامن‌گیر زندگی و معیشت مردم شده است، به همین دو فاکتور مربوط است.
فاکتور مهم فقدان عقلانیت در اقتصاد است و این‌که بسیاری از مدیران، نمایندگان و حتی کارشناسان، از این حقیقت بی‌اطلاع هستند که اقتصاد نیز مانند هر شاخه حکمرانی، یک علم است و باید به آن نگاهی عالمانه داشت.
برای تبیین بهتر این موضوع لازم است به اظهارنظر روز گذشته رییس شورای شهر تهران اشاره کنیم که درخصوص آلودگی هوای تهران گفت: امیدواریم خدا کمک کند تا آلودگی هوای پایتخت کم‌تر شود. بدتر از آن اظهارات افرادی است که در برابر دوربین‌های خبرنگاران ایستادند و گفتند گرانی دست خداست.
شاید این افراد در اظهارنظرهای خود سوءنیتی نداشته باشند و حتی به گمان خود از سر خیرخواهی چنین جملاتی را بر زبان آورده باشند، اما قطعاً این جملات از کسانی سر می‌زند که نگاه عالمانه به حکمرانی ندارند و همین مایه آسیب و آفت برای بیش از ۸۰ میلیون نفر شهروند شده است که قرار است در سایه مدیریت چنین افرادی زندگی کنند.
زمانی که رییس یک دولت برای تعیین نرخ یک محصول و فرآورده، دستور می‌دهد و نامه می‌نویسد یا برای کنترل افزایش اجاره‌بها، صاحب‌خانه‌ها تهدید می‌کند به زبانی روشن و آشکار اعلان می‌کند که اقتصاد را علم نمی‌داند و نگاهی عقلانی به آن ندارد و همین نقطه، آغاز فاجعه است.
دومین مشکل که موجبات نابسامانی در اقتصاد را فراهم کرده است، به کارگرفتن افرادی است که نه تنها از دانش تخصصی در اقتصاد به دور هستند که به‌نوعی توهم دانایی دچارند که ریشه در مدارک دکترای بی‌محتوایی است که از برخی مراکز علمی أخذ کردند.
از خاطرمان نرفته است که همین سه سال سال قبل فردی که استاد دانشگاه هم بود، مدعی بود می‌توان با رقمی معادل یک میلیون تومان، به تولید و اشتغال دست زد، آن هم در شرایطی که در همان روز هم یک میلیون تومان رقم ناچیزی بود.
چنین فردی به وزارت مهم تعاون، کار و رفاه اجتماعی منصوب شد و دولت وقت نیز در پاسخ به انتقادها، از فرد موردنظر دفاع کرد اما زمانی که خود به این نتیجه رسید تا وزیر محترم چه اندازه ناکارآمد است و محترمانه وی را عزل کرد، از افکار عمومی به‌خاطر این انتصاب نادرست عذرنخواست.
ذکر چند نمونه از این دست البته برای نمونه بود و این مشکل تقریباً در همه دولت‌ها، تکرار شد و در همین دولت نیز چنین نمونه‌هایی وجود دارند. تا زمانی که دولت‌ها نگاهی عقلانی و عالمانه به موضوعات کلان حکمرانی ازجمله اقتصاد نداشته باشند، اشکالی که محمدرضا باهنر آن را طرح کرد، برقرار است و اقتصاد سامان مناسب خود را پیدا نمی‌کند.
نکته آخر ما خطاب به دولت چهاردهم است که طی حدود دو ‌ماه گذشته، شاهد نگاه عقلانی به دیپلماسی بود و وزیر امور خارجه از هیچ تلاشی برای تحکیم چنین نگاهی، فروگذار نکرد و همین امر موجب خنثی‌سازی بخش مهمی از تلاش غرب و حمله اخیر اسراییل شد. اگر همین نگاه عقلانی و عالمانه را به اقتصاد هم داشته باشد، می‌توان امیدوار بود اقتصاد به سروسامانی برسد.