این مـــوز رو بکنم توی چشمت؟!
این مـــوز رو بکنم توی چشمت؟!

    داوود بصیری – نویسنده و ترانه‌سرا/ آقا دقت کردین این مناسبت‌های ایرونی چقد باحاله؟ دقت کنین، ناهار روز اول عید نوروز، خود عید نوروز، چهارشنبه‌سوری، چله‌ی بزرگ، سیزده بدر، قاشق زنی، نوروز خونی، شب یلدا… این آخری رو که دیگه نگو! دقت کردین یه کلسترول‌ ریزی توی همشون داره به دیابت لبخند می‌زنه. […]

 

 

داوود بصیری – نویسنده و ترانه‌سرا/

آقا دقت کردین این مناسبت‌های ایرونی چقد باحاله؟ دقت کنین، ناهار روز اول عید نوروز، خود عید نوروز، چهارشنبه‌سوری، چله‌ی بزرگ، سیزده بدر، قاشق زنی، نوروز خونی، شب یلدا… این آخری رو که دیگه نگو! دقت کردین یه کلسترول‌ ریزی توی همشون داره به دیابت لبخند می‌زنه. جدی می‌گم بدون شوخی معلوم نیست… یعنی معلوم هست و ما واسه‌ی اینکه ادامه‌ی کلام منعقد بشه، معلوم نیست، فرضش می‌کنیم… آره معلوم نیست اینا مناسبته یا بهونه واسه‌ی بخور بخور؟! نمی‌دونم کی اینا رو جا انداخته ولی هرکی بوده خیلی آدم فهمیده‌ای بوده. بابا چلبی، تو دیگه کی بودی! می‌گن توی یه نسخه‌ خطی قدیمی مربوط به عهد عتیق جمله‌ای به زبان آرامی‌منشانه هست با این واژه‌ها: «اِنحِناَلُپَکانش- مَملوَهَستناَزپُشتُوزیک- کهبَرداشتِهبا- پاچینیتاتَهِخَفِگی». ترجمش می‌شه طرف لپش رگ برگ شده و تا حد خفگی لمبونده! آره داش گلم. اصلاً من می‌گم تا وقت هست ما راجع‌به انواع تنقلات شب یلدا در انواع خانه‌ها صحبت کنیم. یعنی انواع من قربونش!

گروه اول: بیت‌المایه دارون علیا:
آقا اینا شب یلداشون از عروسی‌ هارون‌الرشید هم تو‌دل‌برو تره! شما یه هایپرمارکت زمان ناصرالدین‌شاه رو روی فرش بهارستان تصور کن، یه عالمه پروتز و لمینت دندون و مش و رنگ موی سه- چهار میلیونی و چندتا سرویس زمرد و یاقوت و یه عالمه تتو، چند تا آدم به خودشون آویزون کردن در عین ساده زیستی حین خوردن کافه‌لاته فال حافظ می‌گیرن که مین‌کورس یا همون پیش‌غذای خاویارشون هضم شه!

گروه دوم: بیت‌المایه دارون سفلا:
این دوستان به‌شدت با قرطی‌بازی زاویه دارن اما… این دوستان کباب بره و بوقلمون و قرقاول و چنجه‌ شکار و در کنار ماهی‌سفید جنب سبزی‌پلو و رفیق زعفرون و در یک ظرف عتیقه، چهل- پنجاه‌میلیونی می‌ذارن وسط سفره‌ی کنار تنگ دوغ احمدشاهی و استکان لب‌طلایی کریم‌خانی و کاسه‌ چینی ملک‌شاهی و بلور بارفاتن شاه‌عباسی و هی به گور پدر هرچی شاه، آدرس موال می‌دن. در حاشیه‌ این سفره، معمولاً چندین انگشتر لعل و فیروزه و تسبیح یاقوت یمانی و زبرجد با یقه‌ دیپلمات و ته‌ریش و کت و شلوار طوسی بدرنگ، چند آدم را در برگرفته و در رآس سفره نشسته‌اند.

گروه سوم: بیت‌الابرو دارون:
این گروه از رجال و انساء متوسط جوامع بشری هستند که با تتمه‌ی یخچال و فریزر و اندک پس‌انداز چند ماه اخیر و مساعده‌ی اداره‌ی محترمه و مقدار زیادی نسیه‌ بالای نسیه، برای شب یلدا سفره‌ای آبرومند تدارک می‌بینند تا پیش عروس‌ها و دامادهای خانواده که در این مناسبت‌ها حتی از غریبه‌ها هم خطرناک‌تر فرض می‌شوند آبرویشان گچی نشود. شاه‌بیت این سفره‌ها یک مرغ شکم‌پر بخت برگشته هست که نمی‌داند چجوری باید جواب گشنگی این همه آدم را بدهد و تنها امیدش به همان دوتا ماهی ریق‌ماسوی طرفینش است. در حاشیه‌ی شما پدربزرگ یا همان صاحب‌خانه‌ خسته و مادر مهربان و پسر شکمو و داماد فضول ببین کی چقد می‌خوره که آدم دلش می‌خواد این موز رو بکنه توی چشمش، و عروس افاده‌ای سفره، فقط سفره‌ مامانم خانواده را می‌توانید به راحتی پیدا کنید.

گروه چهارم: بیت‌الپاره پوره جیبون:
این گروه که این‌ روزها جمعیتشون داره از سرانه‌ کل جمعیت مملکت هم به همت مسئولین، بیشتر می‌شه کلاً خودشون از خودشون هم توقعی ندارن، چه برسه به مردم و فک و فامیل و همساده ممساده‌ها. اینا کلاً شب یلدا سرشب می‌خوابن که صبح سبک پاشن برن دنبال یه لقمه نون که صاحب‌خونه و طلبکار و قسط بانک و شهریه‌ دانشگاه بچه‌ها و جهیزیه‌ دخترشون و الباقی داستان از حلقومشون بکشه بیرون.
خب من دیگه میرم در دهنم رو گل بگیرم، شمام شب یلدای خوبی یا داشتین یا بالأخره یه روزی خواهید داشت. منظورم یه شبیه. تا افشاگری بعدی آدیوس، نمی‌دنم معنیش چی می‌شه ولش کن خداحافظ!