امروزه که جریان سیاسی اصولگرا، از قحطالرجال شدید رنج میبرد، باید گفت «محمدرضا باهنر» از اصولگرایان خیلی بزرگ است که در بسیاری از مراکز سیاسی و غیرسیاسی حضوری طویلالمدت داشته از جمله هفت دوره -۲۸ سال- حضور در مجلس شورای اسلامی و نایبرییسی «خانه ملت» در فاصله ادوار دوم، سوم، چهارم، پنجم، هفتم، هشتم و نهم و درحال حاضر عضو مجمع تشخیص مصلحت است و در همه سالهای فعالیت سیاسی و جناحی خود نیز دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین بوده که از احزاب سیاسی زیرمجموعه طیف اصولگرا است و با ائتلافهای اصولگرایان نیز همکاری نزدیک داشته است.
باهنر روز گذشته در بخشی از مصاحبه خود با یکی از روزنامههای اصولگرا از باب نصیحت وارد شد و فعالان سیاسی جبهه اصلاحات را نصیحت کرد که مسیر خود را تغییر دهند. وی در این فراز از مصاحبه خود گفت: «من جبهه اصلاحات را نصیحت میکنم که به صندوق رأی بازگردند. حتی برخی از سران این جبهه به این جمعبندی هم رسیدند که تنها راه حیات در عرصه سیاسی صندوق رأی است. با لشکرکشی در خیابان و اغتشاش راه به جایی نمیبرند. خارجیهای گردنکلفت به جایی نرسیدند و اینها هم در این صورت رقیب خود را نظام تعریف کرده و خارج از نظام خواهند بود. در این صورت دیگر باید جوابگوی هسته سخت نظام باشند. اما اینکه فلان شخص را قبول نداشته باشند اشکال ندارد. داخل نظام به رقابت و ارائه برنامه بپردازند، اما اینکه دنبال تحریم باشند خروج از نظام است. فرانسه هم که مهد دموکراسی است در قانون اساسی فرانسه نوع نظام سیاسی لائیک بیان شده که با هیچ اصل دموکراتیکی قابل تغییر نیست. هیچ حکومتی با دشمنان خود رودربایستی ندارد. اصلاحطلبان اگر میخواهند داخل نظام باشند باید در انتخابات شرکت کنند.»
درخصوص این بخش از مصاحبه محمدرضا باهنر چند نکته را لازم به طرح میدانیم ضمن اینکه نقد سخنان این فعال سیاسی بههیچ روی به معنای دفاع کورکورانه از جریان سیاسی اصلاحات نیست.
نخست این که انتخابات و صندوق آرا در جمهوری اسلامی، بهعنوان تضمین جمهوریت در نظر گرفته شد و از ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ تا امروز چهل انتخابات در کشور برقرار شد که برخی از آنها نیز با رقابتیترین انتخاباتها در دموکراسیهای غربی برابری میکردند و نرخ مشارکت در آن بیش از ۷۵ درصد بود. اینکه از همه گروهها و طیفهای سیاسی خواسته شود در انتخابات مشارکت فعالانه داشته باشند، -مشروط به برابر شرایط- بهنوعی دفاع از جمهوریت است.
نکته دوم اینکه میزان مشارکت مردم در انتخابات طی دو دهه اخیر بهشدت کاهش داشته و طی ده سال اخیر نیز این کاهش، مستمر و فزاینده بود به شکلی که دو انتخابات اخیر در ۲اسفند ۹۸ و ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ به پایینترین سطح خود در تاریخ جمهوری اسلامی رسید و کاش جناب باهنر از خود میپرسید دلیل این وضعیت چیست ؟
نکته سوم اینکه گروههای سیاسی و طیفهای فکری معمولاً با دو راهبرد وارد انتخابات میشوند اول کسب قدرت و پس از آن اعمال تغییراتی که مدنظر دارند و اگر امروز میبینیم برخی طیفها مانند اصلاحطلبان، اعتدالیون و تحولخواهان تمایلی برای شرکت در انتخابات ندارند دلیل عمده آن این است که برابر تجربه، دریافتند که بسیاری از کاندیداهای آنان موفق به گذر از مانعی به نام «نظارت استصوابی» و شورای نگهبان نخواهند شد و به همین دلیل، ترجیح میدهند تماشاچی باشند و درصورتیکه موفق به کسب کرسی مورد نظر شوند نیز همان -به تعبیر باهنر- هسته سخت قدرت اجازه نمیدهد آنان اراده خود و موکلان خود را اعمال کنند و تا روزی که چنین شرایط نابرابری برپاست، فردی چون باهنر توقع زیادی دارد که آنان را توصیه به شرکت در انتخابات میکند.
نکته سوم و مهم اینکه آیا اگر گروه سیاسی وارد هسته نرم و انتخاباتی قدرت شد اما موانعی نامرئی اجازه ندادند این گروه سیاسی به اهداف خود برسد و پاسخ مطلوبی برای طرفداران خود نداشت و در نهایت برای انتخاباتهای بعدی از مشارکت فعالانه خودداری کرد، چه کسی را باید شماتت کرد و آیا اخلاقی و قانونی است که در قالب توصیه، آنان را اجبار و تهدید به مشارکت مجدد در انتخابات کنیم، مسیری که رفتند و به مانع خوردند ؟
نکته بعدی این است که وی با گفتن «با لشکرکشی در خیابان و اغتشاش راه به جایی نمیبرند» به مخاطب اینگونه القا میکند که اصلاحطلبان از مردم برای اغتشاش دعوت بهعمل آوردند و اگر چنین است خوب است واضح و آشکار بگوید کدام حزب سیاسی اصلاحطلب برای چه تاریخی دعوت به لشگرکشی خیابانی و اغتشاش داد ضمن اینکه برابر اصل۲۷ قانون اساسی «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است».
نکته مهم بعدی این است که «محمدرضا باهنر» در مجاورت توصیه خود، گفت: خارجیهای گردنکلفت هم نتوانستند کاری بکنند و به این شکل تلاش میکند تحلیل مسموم و جهتدار به افکار عمومی تزریق کند و این موضوع را استنتاج کند که گویی اصلاحطلبان هم مانند خارجیهای گردنکلفت هستند و برای براندازی و جنگ داخلی و تجزیه، برنامه دارند در صورتیکه هیچ کدام از احزاب منتقد داخلی چنین موضوعی را طرح نکردند و در سلوک سیاسی خود نیز به این سمت نرفتند و اینکه «محمدرضا باهنر» با چنین ادبیاتی، به جریانات سیاسی مخالف خود، توصیه میکند روشن است که از جایی سفارش گرفته و تلاش دارد تا به لطایفالحیل تنور انتخابات را گرم کند و از آنجاییکه دو انتخابات اخیر نشان داد اصولگراها نمیتوانند گرمای چندانی به این تنور بخشند، متوسل به اصلاحطلبان شده و مسلم است که قصد واقعیاش این است که جریانات سیاسی مخالف و منتقد داخل کشور را آتش تنور انتخابات کند و رونقی به صندوق آرا بدهند نه بیشتر.