در حاشیه تمرین دیروز استقلال، فیلمی پخش شد که در آن یک بوقچی جلوی چند بازیکن استقلال به فرهاد مجیدی فحش حواله می داد! حالا این که بازیکنان استقلال از تحرکات بعدی این بوقچی روی سکوها و در فضای مجازی ترسیدند و جواب او را ندادند و حتی چند نفری از آنها […]
در حاشیه تمرین دیروز استقلال، فیلمی پخش شد که در آن یک بوقچی جلوی چند بازیکن استقلال به فرهاد مجیدی فحش حواله می داد! حالا این که بازیکنان استقلال از تحرکات بعدی این بوقچی روی سکوها و در فضای مجازی ترسیدند و جواب او را ندادند و حتی چند نفری از آنها به فحشی که بوقچی به مجیدی داد، خندیدند، به خودشان مربوط است اما این که برخی رسانه ها از ترس بوقچی ها و چماق دارانی که حافظ منافع این بوقچی ها هستند، سکوت می کنند و خودشان را به ندیدن و نشنیدن می زنند، عجیب است.
سانسور یک فاجعه به هوای جلوگیری از نشر منکر!
فحاشی بوقچی استقلال به فرهاد مجیدی در فضای مجازی، کانال های هواداری و رسانه های غیر رسمی بازتاب داشت اما اغلب رسانه های رسمی شاید به این هوا که نباید نشر منکر کرد، از کنار این فحاشی بی تفاوت گذشتند. به هرحال این هم سیاستی است که فحاشی یک بوقچی را نادیده بگیریم تا در نشر دادن یک اتفاق بد سهیم نشویم اما همین ندیده گرفتن ها کار را به این جا رسانده که بوقچی ها به خودشان جرات می دهند هر کاری دل شان خواست، بکنند و ما اهالی رسانه هم در این آشفته بازار، ناخواسته سهیم و شریک هستیم.
بوقچی ها چگونه در استقلال قدرت گرفتند؟
فحشی که یک بوقچی دیروز به فرهاد مجیدی داد، فحش به یک استقلالی نبود، فحش به تاریخ استقلال بود. کسی که امروز به فرهاد مجیدی فحش می دهد، فردا هم می تواند همین فحش را نثار محمود فکری کند و پس فردا همین فحش و یک سرمربی دیگر! این شخص و اشخاصی مثل او در گذشته هم به حجازی ها و پورحیدری ها و قلعه نویی ها و عمونصی ها فحش می دادند. بوقچی ها از زمان علیرضا منصوریان در استقلال قدرت گرفتند. از آن روزها که مطبوعات را به تمرین راه نمی دادند اما بوقچی ها کنار زمین نان و خیار و گوجه و پنیر می خوردند و بساط عصرانه شان به راه بود. حالا آقایان چنان قدرتی در خود احساس می کنند که برای سرمربی سابق تیم با بدترین واژه ها رجز میخوانند. هرچند باشگاه استقلال عذر این بوقچی را خواست و حتی در ظاهر، فعلا او را از کادر کارمندان باشگاه کنار گذاشت اما واقعا استقلال به کجا رسیده که یک بوقچی به خودش اجازه می دهد به یکی از ستاره های تاریخ باشگاه اهانت کند؟ بوقچی ها حافظ منابع چه کسانی هستند و چه کسانی از تداوم حضور آنها در ورزش بهره می برند که با وجود این همه ناهنجاری باز هم برخی بوقچی ها قدرت می گیرند و حتی این قدرت را هم پیدا می کنند که به کادرفنی بازیکن بدهند
عاقبت حق بوق!
البته منظور از بازیکن دادن به کادرفنی، تمرین کردن پسر یک بوقچی با استقلال نیست. این که پسر این بوقچی با استقلال تمرین کند، ربطی به پدرش ندارد. پسرش اگر فوتبالیست است و از نگاه کادرفنی، استعداد و توانایی لازم برای بازی در استقلال را دارد، نباید چوب پدرش را بخورد. پسر رضا شاهانی بوقچی معروف پرسپولیس هم فوتبالیست شده و متاسفانه او را هم با چوب پدرش می زنند. خارج زا اتفاقی که دیروز در تمرین استقلال افتاد، در همین فوتبال، بوقچی هایی داریم که به تیم ها، بازیکن و حتی مربی تحمیل می کنند! بحث سر پسر بوقچی ها نیست. بحث حتی خود بوقچی ها هم نیستند. بحث بر سر فوتبالی است که به خاطر ضعف مدیریت مدیرانش، بوقچی ها در آن قدرت گرفته اند. فوتبالی که در آن حق بوق می دهند و باشگاه ناچار می شود قبل از پرداخت پول تو جیبی بازیکنانش، حق حساب بوقچی ها را بپردازد
گناه نوری فر چه بود؟
فقط کافی است یک رسانه هم دو خط علیه این بوقچی ها بنویسد؛ آن وقت یک مشت لات مجازی شروع به جوسازی علیه رسانه ها می کنند. محمد نوری فر را چگونه زدند؟ گناه نوری فر این بود که به بوقچی گفته بود سر تمرین استقلال سیگار نکش و به کادر فنی فحاشی نکن. از همان شب بوقچی ها علیه او شدند و شروع به جوسازی کردند. حالا هم دو خط نقد علیه بوقچی استقلال و یک خبر در اشاره به این که پسر بوقچی اخراجی با بزرگسالان استقلال تمرین کرده، باعث شده نوچه های بوقچی ها به طرفداری حمله و شروع به فحاشی کنند. البته که اتفاق تازه ای نیست. هنر برخی بوقچی ها همین است؛ سالهاست نان فحاشی خورده اند و می خورند.
رسانه ورزشی سکوی ورزشگاه نیست!
رسانه ای خبر کوتاهی نوشته و به این نکته اشاره کرده که پسر یک بوقچی با بزرگسالان استقلال تمرین کرده و زمان فرهاد مجیدی، کادرفنی استقلال اجازه نمی داد این پسر در تمرین بزرگسالان شرکت کند. همین خبر بهانه ای شده برای حمله به این رسانه! صد البته هیچ بازیکنی را نباید به خاطر پدرش از حضور در تمرین محروم کرد و اگر این پسر از نگاه محمود فکری فوتبالیست خوبی است، حق دارد حتی فیکس استقلال باشد اما نکته اینجاست که برخی دوستان فکر می کنند سایت ورزشی هم سکوهای ورزشگاه آزادی است که با فحاشی کارشان را پیش ببرند و آدم ها را تحریک کنند به این و آن فحش بدهند.
مشوقین عاشق و صادق هم چوب این بوقچی ها را می‌خورند
سوتفاهم نشود، کسی با بوقچی ها مخالف نیست. بوقچی برای فوتبال لازم است، به شرطی که فقط بوقش را بزند و در جایگاه خودش فعالیت کند. در جمع همین مشوقین که برای پیروزی تیم محبوب شان بوق می زنند، هواداران عاشق و صادقی هستند که از زندگی شان زده اند تا به عشق فوتبالی خود خدمت کنند. این عرصه، عاشق کم ندارد، مشوقین با فرهنگی که طی سال های اخیر تمام تلاش و توان خود را به کار بسته اند تا اجازه ندهند فضای فوتبال ما از این بیشتر آلوده شود اما متاسفانه وجود برخی افراد و رفتارهای اشتباهی مثل همین رفتار دیروز، باعث می شود مردم تمام بوقچی ها را با یک چوب برانند و همه ی آنها را مثل هم بدانند. البته اگر صادق باشیم، گناه مدیران ضعیفی و ذلیلی که به این بوقچی ها پر و بال می دهند، از گناه آن بوقچی که سر تمرین به فرهاد مجیدی فحاشی می کند، بیشتر است.
