اردشیر لارودی/ یعنی کشک را مذمت میکنند ولی به موقعش که شد، با اهل قدرت «نرد کشک» میبازند و از همان کشک ناقابل، هم برای خودشان نردبان ترقی درست میکنند و هم به کشکترین کشکها – یعنی خصوصیسازی در کار قرمز و آبی- یک معنای مجازی و برخلاف حرف قبلیشان سرهم میکنند، هم […]
اردشیر لارودی/
یعنی کشک را مذمت میکنند ولی به موقعش که شد، با اهل قدرت «نرد کشک» میبازند و از همان کشک ناقابل، هم برای خودشان نردبان ترقی درست میکنند و هم به کشکترین کشکها – یعنی خصوصیسازی در کار قرمز و آبی- یک معنای مجازی و برخلاف حرف قبلیشان سرهم میکنند، هم خر را سوار میشوند و هم طلب خرما، آن هم بهترین نوعش را و خوش خوراکترینش را میکنند! البته این آشتی اخیر با کشک و مدیریت فنی و خصوصیسازی، همچین الکی و فاقد فواید گوناگونی نیست! هربار با دست پر از پیش مدیریت با کرامت مرخص میشوند! البته عدهای در این باره با دیگران تفاوت دارند! مردمی از جنس «پروین» حرفشان حرف است و نظرشان را عوض نمیکنند! اینان، تا مسئلهای پیش نیاید، حرفشان را بنابه مصلحت عوض نمیکنند!
داوری غلط، داوری پراشتباه
به شهادت این ۵۴ سالی که سروکارم با قلم است و کاغذ و نوشتن کار من است و خوب دیدن و بدیها را دقیقتر مشاهده کردن، بخشی از فلسفهام، در غامضترین حالات نبوده که داوران را بد بدانم! من – راقم این سطور- یک عمر است که میگویم: داوری بد داریم و نه کم هم، ولی «داور بد» یا نیست یا من ندیدهام! داوران همه خوبند! و این البته معنای خاص خودش را دارد! امروز هم از خدا میخواهم تردید من به یقین تبدیل نشود و داور مسابقه ذوبآهن- ماشینسازی، بد داوری کرده باشد ولی «داور بدی» نبوده باشد!
کاش خود حسین ترابیان، نه با حرف که با استدلال قوی، بر قضاوت نوید مظفری که داوری محمدحسین ترابیان را زیر ذرهبین برده است، صحه بگذارد و در دایره قانون، قضاوتی کرده باشد ولو با اشتباه ولی نه «بد»! که داور بد با داوری بد، تفاوتی دارد از زمین تا آسمان! اینکه ذوبآهن بازی برده را به خاطر اشتباهات خیلی واضح و کاملاً مشهود قاضی میدان به ماشینسازی باخت، یکجوری میتواند پذیرفته شود، اما «داور» که بد شد، حرفه داوری آن وقت:… حرفش را نباید زد!
ورژن آرام شلوغکاریها
یواشیواش، با سرعت بیشتری پی میبریم که پارهای از امور اجرایی فوتبال که در ردیف پیش پا افتادهها هم قرار دارند، از اختیار کارگزاران خارج است! مثلاً اینکه سعید فتاحی باشد (که حالا نیست) یا سهیل مهدی که با آرامش و خوشاخلاقی بیشتری در چارچوب اختیاراتش میکوشد، تفاوت محسوسی ندارد! زمان شلوغبازی و تظاهر به «من مهمترینم» با گیر و گورهایی مواجه بودیم که حالا هم هستیم! مثل عقب افتادن خودجوش بازی فولاد و پرسپولیس، آنهم در پی یکسری جاماندگی نابهجا! از متانت کلامی و رفتاری آقای مهدی هم در اصل کار چندانی برنمیآید! یا از حضور آقای صفیری که داوری بود مرعی قانون که به شدت از خودنمایی پرهیز میکرد، الان هم همان خلق و خو را دارد ولی داوریها درگیر مسائل خودشانند و حتی شدیدتر هم! حضور آدمهای ناشناخته و به شدت گمنام هم دردسرهای خودش را دارد! مثل نزول اجلال نایبرئیس دوم یا اول که «تهِ ته» برنامه اش نامعلوم است! و حالا وقتی است که مهندس عابدینی، پشت دستش را داغ کند که:… خودم کردم که خودم کردم!
لیگ آسیا، تماشایی ولی بدون تماشاگر
فیفا که برنامههای جهانی خود را ولو به شکل غیرمسابقهای انجام میدهد، AFC را هم متقاعد کرده که باید کوشید! برنامه لیگ آسیا که از ٢٤ شهریور آغاز خواهد، گام دیگری هم برداشت: … محل مسابقهها در قطر است! یک تیر و دو نشان! هم برگزاری یک دوره مبارزه لازم و هم مرور وظایف مربوط به جام جهانی! حالا باید دید فوتبال ما که خود را دچار عدم تفکر و درجازدگی میبیند، چگونه در لیگ آسیا جبران مافات میکند؟ حتی سپاهان که به العین ٤ گل زد و گل نخورد، کارش سخت است! استقلال و پرسپولیس اینجا هم با یکدیگر رقابتی دارند ویژه که تماشا دارد ولی تماشاگر ندارد! جامعه ورزشینویس ایران، دست به دعا برداشته برای سلامتی اصغر فیضآبادی در مبارزه علیه بیماری سختی که بدان دچار است!