محمدحسن انصاریفرد چهره گمنامی در ورزش کشور نیست و مخاطبان فوتبال و حتی فوتسال با او به خوبی آشنایی دارند. از شیوه مدیریتی او تا شکل آمدنها و رفتنهایش و با رصد کردن دقیق رفتارهای پیشین او دلیل استعفای شب گذشتهاش و صحبتهایش علیه هیات مدیره و وزارت ورزش هم مشخص میشود. دوران […]
محمدحسن انصاریفرد چهره گمنامی در ورزش کشور نیست و مخاطبان فوتبال و حتی فوتسال با او به خوبی آشنایی دارند. از شیوه مدیریتی او تا شکل آمدنها و رفتنهایش و با رصد کردن دقیق رفتارهای پیشین او دلیل استعفای شب گذشتهاش و صحبتهایش علیه هیات مدیره و وزارت ورزش هم مشخص میشود. دوران مدیریت قبلی او در پرسپولیس را بخاطر بیاورید! چگونه آمد و چگونه رفت؟ دردورانی که سرمربی فوتسال و رییس کمیته فوتسال بود چطور؟ ظاهراً اوعادت دارد تا عرصه را تنگ میبینید با جوسازی و مثبت نشان دادن خودش نزد افکار عمومی و با اهرم صدا و سیما توپ را به زمین دیگران انداخته و فرار را به قرار ترجیح دهد.
از همان روزی که زمزمه احکام محکومیت پرسپولیس در فیفا مطرح شد میشد حدس زد که بار دیگر انصاریفرد دنبال راه فرار میگردد و حالا برکناری یکی از نزدیکانش را بهانه قرارداده تا به جلو فرار کند! از انصاریفرد که این روزها با بهانه تراشی، هیات مدیره و وزیر ورزش را مورد مواخذه قرارداده باید پرسید که مدیرعامل اساساً منتخب هیات مدیره است یا منتصب دیگران؟ او در هر دو دوره مدیریتش چگونه به مدیرعاملی رسید؟ آیا همین دوره اگر او با تاج زاویه نداشت تا به تیم وزیر ورزش و مخالفان تاج اضافه شود آیا به مدیرعاملی پرسپولیس میرسید؟ براستی آیا او نحوه امضاء گرفتن اولین صورت جلسهای را که مصادف با حضور او بعنوان مدیر عامل بود از مرحوم کاشانی (بعنوان رییس هیات مدیره) و مهدی محمد نبی که قانوناً حاضر به تایید نبودند را بخاطر میآورد؟ آیا یادش هست چه قولهایی داده بود؟ کدام آنها را بعد از ٩ ماه عملی کرد؟ مگر همان روز اول نمیدانست پرسپولیس میلیاردها بدهی و کلی پرونده شکایتی دارد و ایضاً پول اسپانسر رابرای دستمزد بازیکنان هزینه کرده است؟ او کدام هنر رابرای ایجاد درآمد طی ٩ ماه بخرج داد؟ او که حتی قادر به حفظ کالدرون نبود، امروز بر چه اساسی مدعی است هیات مدیره نظراتش را نمیپذیرفت؟ آیا منطقاً و اساساً انصاریفرد باید مجری مصوبات هیات مدیره باشد یا هیات مدیره تابع محض تصمیمات او؟ مدیر مستعفی پرسپولیس نه دراین دوره مدیریتش بلکه دوره قبل هم پیشنهاد، راهکار و البته راهبرد عملیاتی که هیات مدیره مخالفتی نداشته باشد را ارائه نکرده بود که الان بخواهد مدعی شود هر طرح و پیشنهادی که ارایه کرده هیات مدیره مخالفت بوده است.
چرا انصاریفرد همواره حرفهای غیر کارشناسی و غیر واقعی را مطرح میکند که بیشتر رویاپردازانه است تا یک موضوع عملیاتی؟ پیشنهاد، طرح و ایده، معنا و تعریف خاص خود را دارد و عوام نیز قادرند در زمینه اداره باشگاه هم ایده بدهند اما آیا هر ایدهای قابلیت اجرا دارد؟ چرا او عوامانه میاندیشد؟ شاید ایراد بزرگ انصاریفرد این است که هنوز خود را در قامت یک بازیکن میبیند تا یک مدیر، و مضافاً اینکه وقتی فردی نزدیک به رسانه ملی باشد و آن را اهرمی برای استفاده خودش قرار دهد همان بهتر نیست که ارزانی همانجا گردد؟ مدیریت یعنی علم و هنر بکارگیری منابع در دستیابی به هدف، نه اینکه هیات مدیره و دولت پول بیاورند ومدیر عامل خرج کند. پس فرق او که با تبلیغات رسانهای خود رادر اذهان عمومی بعنوان یک مدیر به اصطلاح فوتبالی معرفی کرده با همه مدیران قبلی و ضعیف و ناکارآمد پرسپولیس که همه مصائب امروز پرسپولیس به عملکرد آنها مربوط است، چیست؟ باشگاه بزرگ پرسپولیس مدیر بزرگ، با صلاحیت، کارآمد، امتحان پس داده و در یک جمله مرشد و ارشد شایسته میخواهد تا همراه با کارکنان شایسته که نه وامدار باشند ونه دم دستی رسانه تنها فایدهشان پرکردن برنامهها نباشد بتواند به منزل مقصود برسد.
بفرمایید صندلی ۸۰ میلیاردی پرسپولیس!
بعد از مدتها ثبات در مدیریت پرسپولیس، در ادامه حمیدرضا گرشاسبی، ایرج عرب و در نهایت محمدحسن انصاریفرد عمر کوتاهی روی صندلی مدیریت این باشگاه داشتهاند. گرشاسبی به واسطه قانون منع بکارگیری بازنشستگان از سمت خود کنار رفت و در ادامه نیز ایرج عرب با توجه به شرایط شکل گرفته در خصوص جدایی برانکو و مشکلات و هجمههایی که شکل گرفته بود نتوانست مدت زیادی روی این صندلی دوام بیاورد و در نهایت جای خود را به محمدحسن انصاریفرد داد. مدیر ورزشی که از جایگاه مناسبی در فضای مجازی و بین هواداران برخوردار بود اما بعد از شش ماه در نهایت شب گذشته به واسطه اعتراض به تصمیمات هیات مدیره از سمت خود استعفا داد تا باشگاه با چالش بزرگی مواجه شود. از لحظهای که انصاریفرد خبر مربوط به استعفای خود را اعلام کرد تا این لحظه که گمانهزنیها درباره صندلی مدیریت این باشگاه در خصوص بازگشت انصاریفرد یا جانشینی وی شدت گرفته، نگرانی بزرگ اما برای هواداران این تیم مطمئنا ضرب العجل فیفا درباره مسائل مربوط به بدهی و پرداختی آن محسوب میشود.
در حال حاضر فارغ از اینکه چه کسی بار دیگر به عنوان مدیرعامل پرسپولیس معرفی و مشخص شود، باید این نکته را در نظر گرفت که این باشگاه زیر آوار بدهیها قرار دارد؛ موضوعی که بارها از سوی محمدحسن انصاریفرد نیز به آن اشاره شده است.
در شرایط کنونی باشگاه بدهیهای اعظم خود را در قبال برانکو ایوانکوویچ (۱میلیون و ۵۵هزار یورو)، زلاتکو ایوانکوویچ (۱۰۰هزار دلار +۱۰۰هزار دلار غرامت)، ماریو بودیمیر (۴۷۵هزار یورو)، نیلسون کورهآ (۱۰۰هزار دلار)، فرناندو گابریل (۲۵هزار دلار)، گابریل کالدرون و دستیاران (حدود ۳۵۰هزار دلار)، بهنام پیشرو (۳۰میلیارد تومان)، ریحان فیلم (۷میلیارد تومان) از جمله بدهیهای قابل ملاحظه و در آستانه رای پرسپولیس محسوب میشود. در کنار این بدهیها باید مطالبات سررسید بازیکنان کنونی را نیز در نظر گرفت. بازیکنانی که در پایان نیم فصل نزدیک به ۵۰ درصد دریافت کردهاند و اکنون در فاصله ۹ هفته مانده به پایان فصل در انتظار این هستند تا حداقل بین ۲۰-۱۰ درصد دیگر دریافتی داشته باشند که این دین ۲۰ میلیاردی دیگری را روی دوش باشگاه قرار خواهد داد. موضوعی که در نهایت بدهی حدود ۸۰ میلیاردی را پیش پای پرسپولیس قرار داده است و هر مدیری که بخواهد روی صندلی این باشگاه در طبقه چهارم خیابان پیروزان حاضر شود باید با آگاهی کامل نسبت به این موضوع و بدهی ویران کننده آماده پذیرش این سمت باشد. مسلما هواداران در این شرایط گوش خود را نسبت به شعارهای تکراری در خصوص وخامت اوضاع باشگاه و نبود منابع مالی بستهاند و با نگرانی بابت خطرات حاصل از این بدهی که حتی میتواند منجر به کسر امتیاز و در شرایط بدتر سقوط به دسته پایینتر شود، تنها امیدوار به این هستند که مدیر جدید هر کس که هست بتواند این چاه ویران کننده را بپوشاند. باید دید در این شرایط چه کسی ریسک خطرناک حضور روی صندلی مرگبار را خواهد پذیرفت.