میعاد نیک/ انکار واقعیات، فرار از مسئولیتپذیری و عدم قبول اشتباهات از سوی مدیران فوتبالی کشور یکی از بزرگترین ایراداتی است که به نظام نامتعارف فوتبال ایران وارد میشود. پیشتر و در سیستم دولتی باشگاهداری فوتبال بهکرات دیده و شنیده بودیم که مدیران و مسئولان بلندپایه یک باشگاه از زیر گافهای مالی و […]
میعاد نیک/
انکار واقعیات، فرار از مسئولیتپذیری و عدم قبول اشتباهات از سوی مدیران فوتبالی کشور یکی از بزرگترین ایراداتی است که به نظام نامتعارف فوتبال ایران وارد میشود. پیشتر و در سیستم دولتی باشگاهداری فوتبال بهکرات دیده و شنیده بودیم که مدیران و مسئولان بلندپایه یک باشگاه از زیر گافهای مالی و اقتصادی خود شانه خالی کرده و کولهبار اشتباهات خود را بر دوش مدیران قبلتر از خود تحمیل نمودهاند، اما مسأله باشگاه تراکتور و مالک جنجالیاش جور دیگری است.
محمدرضا زنوزی که از او بهعنوان یکی از بزرگترین میلیاردرهای ایرانی یاد میشود، طی اظهارنظری کاملاً بحثبرانگیز و غیرحرفهای از ارتباط برخی ایجنتها و دلالهای بانفوذ ایرانی در روند تسریع شکست پروندههای باشگاههای لیگ برتر سخن گفت؛ اتهامی که گرچه برای اثبات به ادله و مستندات بسیار مستحکم و دقیقی نیازمند است اما از بهکارگیری شگرد تشویش اذهان عمومی هواداران تبریزی و متفرق کردن تمرکز فوتبالدوستان توسط مالک باشگاه تراکتور نیز بهسادگی نمیتوان گذر کرد. بالفرض که این اتهام اصلاً ساختگی نباشد و دلیل سرافکندگی تیمهای ایرانی در دادگاههای معتبر همین نفوذ و شیطنت برخی افراد سودجو و منفعتطلب باشد؛ آیا این مورد چیزی از ناکارآمدی سیستم باشگاهداری و نامدیریتی دوستان ظاهراً مدیر کم میکند؟ در باشگاهی مانند تراکتور که یکی از بزرگترین باشگاههای خصوصی کشور است هم مانند استقلال و پرسپولیس ساختاری غیرمتعارف و کاملاً ناکارآمد استوار است و حتی تملک تمام و کمال شخصی همچون زنوزی بر ریز داراییهای باشگاه تبریزی نیز نتوانسته این باشگاه را از ورطه استقراض و عقبگرد بیرون بکشد. زنوزی که به مرد اول ولخرجیهای مکرر و گاهاً بیدلیل در فوتبال ایران شهرت دارد، نشان داده از اصول مدیریت منابع اقتصادی و پیگیریهای قضایی مربوط به فوتبال اطلاع چندانی ندارد و ورودش به سینمای کمدیمآب فوتبال مملکت احتمالاً فقط برای دیده شدن بیشتر و کسب شهرت و محبوبیت بین تبریزیهاست.
ساختار فاسد فوتبالداری ایران به باشگاههای خصوصی نیز کشیده شده و مانند سیب کرمخوردهای که در سبد سیبهای سالم قرار بگیرد، در حال تخریب تمام اجزای فوتبال ملی است. از محصولات این سیستم ناسالم و مسموم همین ادعاها و فرارهای رو به جلو است. مدیرانی که از ایفای حداقل نقشهای خود در باشگاههای شخصیشان ناتوانند، برای تغییر فوکوس رسانهها پس از گافهای بزرگشان به جنگ با دشمنان نامرئی، حریفسازی فرضی و اتهامپراکنی روی میآورند.
اولین گام برای مدیریت مناسب روی یک باشگاه حرفهای، تصحیح و اصلاح ساختارهای فاسد و روابط نامتعارف در بدنه باشگاه است و تازه پس از آن است که عملکرد مدیران شکل تقریباً استانداردی به خود میگیرد. البته در فوتبالی که زمام هدایتش به افراد ناصالح و منفعتطلب سپرده شده انتظار تصفیه فاضلاب متعفن و تلنبارشده روابط غیراصولی، خواستهای است بس عبث و بیهوده.