نمایشگاه «پرسونا» مرور آثار «اندی وارهول» از گنجینه موزه هنرهای معاصر، بستری برای کنکاش پرسونای (شخصیت) این هنرمند فراهم کرده است که در زمان حیاتش ترجیح داشت رازی باقی بماند. نمایشگاه پرسونا مرور آثار اندی وارهول است که با کیوریتوری (نمایشگاهگردانی) امیر راد از آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران ۲۵ خرداد در موزه معاصر […]
نمایشگاه «پرسونا» مرور آثار «اندی وارهول» از گنجینه موزه هنرهای معاصر، بستری برای کنکاش پرسونای (شخصیت) این هنرمند فراهم کرده است که در زمان حیاتش ترجیح داشت رازی باقی بماند. نمایشگاه پرسونا مرور آثار اندی وارهول است که با کیوریتوری (نمایشگاهگردانی) امیر راد از آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران ۲۵ خرداد در موزه معاصر آغاز به کار کرد و تا هفدهم شهریور پیشرو میزبان علاقهمندان است.
اَندی وارهول هنرمند، نویسنده، عکاس و فیلمساز پیشرو آمریکایی، از بنیانگذاران هنر پاپ دهه ۱۹۵۰، در سال ۱۹۶۷ در مصاحبه ای گفت: اگر می خواهید اندی وارهول را کامل بشناسید فقط به سطح نقاشی هایم، فیلم هایم و خودم نگاه کنید، من را همان جا می یابید. هیچ چیزی پشت اش وجود ندارد. من ترجیح می دهم یک راز باقی بمانم. هیچ وقت دوست نداشتم درباره گذشته ام چیزی بگویم و به هر حال هر بار هم از من سوالی شده یک دروغی ساخته و گفته ام.
ظاهرا او توصیه منتقد سرشناس زمان هنری گلد زاهلر را بسیار جدی گرفته بود، زمانی که به وارهول گفته بود بهتر است برای موفقیت در فروش آثار و دست به سرکردن منتقدان، پرسونایی برای خود خلق کند.
امیر راد در بخشی از بیانیه این نمایشگاه چنین می نویسید: پرسونا در گام ساده چهره ای است اجتماعی که فرد به جهان بیرون عرضه می کند. هویتی برساخته است که خود واقعی را پنهان می کند، ماسکی که می تواند نمودی ظاهری یا رفتاری داشته باشد و این نمود نماینده حضور و وجود فرد می شود. بی دلیل نیست که بیوگرافی نویسی درباره وارهول کاری است دشوار. جایی که فردِ مورد مطالعه باید منبع موثق گفتار و رفتار باشد همه چیزساختگی است و هیچ چیز قابل استناد نیست. درک اهمیت پرسونا در زندگی وارهول کلید شناخت اوست. این پرسونای وارهول است که برای ما آشناست و نه اندی وارهول آنچنان که بود.
در مجموع ۲۸ اثر در قالب هفت مجموعه از اندی وارهول در این نمایشگاه ارائه شده که یک اثر تا به حال نمایش داده نشده است. ۲ فیلم از وارهول نیز در این نمایشگاه نمایش داده و یک فیلم معرفی میشود.
مجموعه مائو یکی از شخصی ترین انتخاب های اندی وارهول در میان پرتره هایی است که تصویر کرده است. در نگاه نخست می توان این مجموعه را در میان تعداد زیادی آثاری قرار داد که سفارش آن را فقط برای تامین هزینه های کارخانه و پروژه هایش به انجام می رساند. اما در واقع بر خلاف پرسونای خودساختهاش وارهول صاحب اندیشههای سیاسی بود و نقد جدی نسبت به جامعه خود داشت.
با کمی کاوش روشن می شود هم بسیار اهل مطالعه بود و هم گرایشات چپ گرایانه داشت و می توان تصور کرد در زمان خلق مجموعه مائو، هنگامی که به قول طرفدارانش صدر مائو، یکه تاز اندیشه چپ متفاوت زمان بود، این اندیشه ها متبلور شده اند.
از سویی وارهول با توجه به معروف ها یا محبوب ها و موضوع کارکردن شان، به شمایل سازی تازه ای از آنها کمک کرد و با بازیگوشی اش با آن ها، تکثیر آنها کنار هم و مشابه دیدن و کار مشابه کردن با آن ها، یکه بودن و ویژه بودن شان را حذف و با نوعی شمایل شکنی، از حضور و تأثیرشان گذر کرد. بی تردید تکثیر ستاره ها و کار مشابه با آن ها، خلاف خصوصیت ظاهری یکه و ستاره بودنشان بود.
قوطی های کنسرو سوپ کمپبل مجموعه ای از سی و دو تصویر از قوطی های سوپ کنسرو شده با رنگ های قرمز و سفید هستند. نقاشی هایی با ابعاد چهل و هشت در هشتاد و یک سانتی متر.
سوپ با مزههای جورواجور همچون سوپ کلم ، سوپ نودل مرغ، سوپ سبزیجات، سوپ پیاز، سوپ نخود فرنگی است. ابن آثار می نماید که نیازی نیست تا برای درک عمیق تفاوت های ادراکی در متونی چون سفرنامه ها و رمان ها و اسناد حفاری کنیم. اگر اندکی در مظاهر دم دستی زندگی روزمره دقیق شویم هم می توانیم ببینم که انگاره ها، انتظارات و ارزشی های ما در انواع بازنمایی ها نمایان است.
وارهول، که به امکانات تصویری محصولات و پدیده های مصرفی پی برده بود، نسخه برداری مکانیکی را جایگزین نسخه شخصی و خود محور کرد.
او در این روند از طریق مختل کردن پرسپکتیوشخصی و ساختن تصویری بت واره از شمایل یک کالای مصرفی با پدیده ای از فرهنگ عامه آن را همزمان در نزدیک ترین و دورترین فاصله از بستر خود قرار می دهد و با محصور کردن پدیده فرهنگی در قاب و تأکید جنون آمیزش بر جنبه های بصری آن، نقطه گریز خود را هم آشکار می کند. یکی از فیلم های این نمایشگاه به خوردن اختصاص دارد.
خوردن از نگاه هنرمند تجربه ای است هنری که اندی وارهول در آن مردی را در حال خوردن قارچ به تصویر می کشد. ستاره این نمایش تکنفره رابرت ایندیانا هنرمند پاپ است که بهآرامی مقداری قارچ را می خورد و زمان لذت بخشی را تجربه می کند. لذتی برآمده از خوردن قارچ و همراهی گربه کنجکاوش که گهگاه سری به او می زند.
وارهول دیدگاه انتقادی اولیه اش را به سیاق همیشه به سود پرسونای پاپ آرتیست (هنر مردمی) بودن کنار گذاشت. اما وارهول پاپ آرتیست؛ فقط بخش کوچکی از زندگی وارهول بود و آنچنان که در سال ۱۹۶۵ اعلام کرد نقاشی پاپ را برای دنبال کردن فیلم سازی کنار گذاشت.
واقعیت این است که شخصیت وارهول پاپ آرتیست، حجاب یکی از بزرگترین هنرمندان مفهومی جهان شد. پرسونا (شخصیت یا نقابی) که با سماجت فراوان و همچنان برسازنده تصویر وارهول در زمینه های گوناگون است. علاقهمندان جهت بازدید از نمایشگاه پرسونا، میتوانند تا ۱۷ شهریور، همه روزه به جز دوشنبهها از ساعت ۱۰ صبح تا ۶ عصر به موزه هنرهای معاصر تهران مراجعه کنند.