سرویس اجتماعی ؛ «طی سالهای اخیر آسیبهای اجتماعی در حوزه زنان و خانواده گسترش یافته است.» جمله بالا را انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، در نشست هماندیشی «پیشگیری و بازتوانی زنان آسیب دیده» با حضور مدیران نهادهای مربوطه در این معاونت عنوان کرد. خزعلی میگوید: در برنامه ششم توسعه بنا بوده […]
سرویس اجتماعی ؛ «طی سالهای اخیر آسیبهای اجتماعی در حوزه زنان و خانواده گسترش یافته است.»
جمله بالا را انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، در نشست هماندیشی «پیشگیری و بازتوانی زنان آسیب دیده» با حضور مدیران نهادهای مربوطه در این معاونت عنوان کرد.
خزعلی میگوید: در برنامه ششم توسعه بنا بوده بسیاری از این آسیبها مثل طلاق کاهش پیدا کند اما متاسفانه شاهد افزایش آن بودیم و بخشی از آسیبها نیز مربوط به همین از همپاشیدگی خانواده بوده و خودِ طلاق منجر به بروز بسیاری از ناهنجاریها شده است.
او به صراحت اعلام میکند که در دهههای گذشته اقدامات مناسبی در حوزه آسیب زنان حاشیهنشین و مشکلاتی که بر اثر این آسیب متوجه جامعه میشود، شکل نگرفته و بسیاری از اقدامات باید به گونهای طراحی میشد که این موضوع را با واقعیتهای موجود بشناسیم و اقدامات لازم در جهت رفع آن انجام شود.
به گفته معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده، در این برنامه هر مسئله منجر به آسیب به خانواده مورد توجه قرار گرفته و برای آن برنامهریزی میشود تا از آسیب بیشتر پیشگیری شود و معتقدیم این گونه برنامهها باید در حوزه زنان و خانواده تدوین شود.
او همچنین تاکید میکند که باید در حوزه پیشگیری، درمان و مجازات برنامههای وسیعتر و سازمان یافتهتری تدوین شود و همچنین با توجه به اسناد بالادستی که در برنامه ششم توسعه و سند تحول آمده، برنامه هماهنگی بر عهده معاونت ریاست جمهوری در امور زنان گذاشته شده و معاونت وظیفه دارد در برنامهریزی و نظارت بر آسیبهای امور زنان و خانواده ورود کند.
اما نه سخنانِ معاون امور بانوان و خانواده ریاست جمهوری سخنان تازهای است و نه اساسا معضلِ چالشها و آسیبهای اجتماعی زنان مساله و موضوع جدیدی است.
خیلی پیشتر از آنکه پدیده تلخِ افزایش آسیبهای اجتماعی زنان راهی در میانِ سخنان معاون امور بانوان و خانواده رییس جمهور بیابد، توسط جامعه شناسان و روانشناسان هشدارهای لازم در مورد آن داده شده بود.
اهمیت پزشک خانواده در بخش مشاوره و روانشناسی
«سیما فردوسی»، روانشناس و استادیار دانشگاه شهید بهشتی که برای سالها کارشناسِ ثابتِ برنامههای آسیبشناسانه رسانه ملی بوده است، در این باره میگوید:«موضوع فراگیر شدن آسیبهای اجتماعی در میان بانوان پدیدهای چند فاکتوری است و نمیتوان آن را تنها از یک منظر مورد بررسی قرار داد.
باید دقت داشته باشیم که هر مشکلی که افراد گرفتار آن میشوند، نخستین نشانههایش در درون خانواده وجود دارد و اگر سبک مدیریت، وضعیت اقتصادی و کیفیت روابط در خانوادهها ارتقاء یابد، بسیاری از مشکلات قابل حل است.
متأسفانه برخی از این افراد متعلق به خانوادههایی هستند که خود خانواده هم آسیب دیده است و در این شرایط حمایتهایی که گفتیم باید به کل خانواده تعمیم داده و در جهت تقویت آگاهی آنها تلاش شود.»
براساس اظهارات این روانشناس، یکی از پیشنهادهایی که برای حل مشکل خانوادههای دارای مشکلات اجتماعی وجود دارد، «دنبال کردن ایده پزشک خانواده در بخش مشاوره و روانشناسی است.»
زیرا بسیاری از خانوادهها شاید از نظر پزشکی در سلامت باشند و نیازی به پزشک نداشته باشند، اما احتمالا از نظر روانی و نحوه تعامل با یکدیگر مشکل داشته باشند.
استفاده از طرح مشاور خانواده میتواند در جهت افزایش کیفیت سطح آگاهی افراد خانواده و حل مشکلات کوچکی که آبستن آسیبهای بزرگ خواهند بود، موثر باشد.
به گفته فردوسی، امروزه «بیکاری» یکی از مهمترین مشکلات جوانان کشور ماست که البته شامل تعداد زیادی از دختران و زنان نیز میشود. در کل جوانان ما باید مشغول به کار باشند، این انرژی و نیروی جوانی آنها باید در جهت یک امر مفید و سازنده به کار گرفته شود.
بسیاری از دخترانی که از خانه فرار میکنند اگر کار داشته باشند لاجرم در شرایط روحی خوبی قرار خواهند گرفت و نه تنها به آینده امیدوار خواهند بود، بلکه فکرِ عملی مثل فرار را هم نخواهند کرد.
بیکاری و بلاتکلیفی برای دختران جوان افسردگی به همراه میآورد و در این شرایط سخت، اگر خانواده نیز صلاحیت نداشته باشد و درونش مشکلات عاطفی، مالی، فرهنگی و… وجود داشته باشد، شرایط بدتر خواهد شد.»
فردوسی، در ادامه معضلِ بیکاری زنان و دخترانِ تحصیلکرده را دو برابر خطرناکتر از بیکاری زنان و دخترانِ فاقد تحصیلات عالیه دانشگاهی میداند و میگوید:« در گام اول وظیفه دولت این است که به پیکر علم تبر نزند.
این علاقه عجیب دولتها به جذب حداکثری دانشجو حتی بدون کنکور واقعاً نگران کننده و خود، یکی از عوامل ایجاد آسیب اجتماعی است.
برای نمونه دختری که تحصیلات عالی دارد ولی کار خوبی ندارد و بدتر در خانواده هم از حمایتهای لازم برخوردار نیست، نه تنها افسرده میشود بلکه آرام آرام به فکر کارهای خلاف عرف و قانون جامعه میافتد.
بسیاری از این دست دختران برای فرار از شرایطی که در آن هستند و نیز تلاش برای استقلال و آزادی با مردان متأهل دوست میشوند و ضمن آسیب زدن به خانوادههای دیگر، آینده مبهم و تاریکی را برای خود میسازند.»
زنان سرپرست خانوار در خط مقدمِ آسیبهای اجتماعی
بخشِ بزرگی از معضلات آسیبهای اجتماعی بانوان را باید در میانِ زنانِ سرپرست خانوار جستجو کرد.
زنانی که بنا به دلایلِ متعددِ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، از داشتنِ سرپرستِ مرد (پدر، برادر، همسر یا حتی پسرِ بزرگتر) محروم مانده و همه بارِ مسوولیتِ زندگی به دوششان افتاده است و از آنجا که زنان به طور کلی برای به دوش کشیدنِ بار اصلی زندگی آفریده نشدهاند، آسیبها و مخاطرات بسیاری آنها را تهدید میکند.
به گواهِ نمودارها و شاخصهای مرکز آمار ایران، فقط در ۵، ۶ سال اخیر شمار بانوان سرپرست خانوار در کشور دو برابر شده است .
همین امر نیز نگرانیها از بابتِ افزایش آسیبدیدگیهای اجتماعی زنان در کشور بالا برده است.
براساس گزارش مرکز آمار، شمار زنان سرپرست خانوار روزبهروز درحال افزایش است.
بر این اساس در سال ۱۳۳۵ تعداد زنان سرپرست خانوار در کل کشور اندکی بیش از ۳۱۲ هزار تَن بوده است.
این عدد اما در سال ۱۳۴۵ به مرز ۳۳۰ هزار تَن و در سال ۱۳۵۵ به مرز ۵۰۰ هزار تَن میرسد؛ تعداد زنان سرپرست خانوار شناسایی شده از ۱۳۶۵ به بعد و در سالهای ۱۳۷۵، ۱۳۸۵ و ۱۳۹۵ با رشدی چندبرابری به ترتیب به ۶۸۵ هزار، یک میلیون و ۳۷ هزار، یک میلیون و ۶۰۰ هزار، دو میلیون و ۵۴۰ هزار و در نهایت سه میلیون و ۶۱ هزار تَن میرسد. به عبارتی طی ۶ دهه شمار زنان سرپرست خانوار از ۳۰۰ هزار به سه میلیون تَن رسیده است.
۷۰ درصد از زنان سرپرست خانوار درآمدی ندارند که موضوع بسیار نگرانکنندهای است
حسین مهاجر، پژوهشگر اجتماعی در این باره طی گفتوگویی اظهار میکند: براساس آمار و اطلاعات موجود نزدیک به ۱۳ درصد زنان کشور سرپرست خانوارند که از این شمار، نزدیک به ۵۰ درصد بالای ۶۰ سال و در آستانه ورود به دوران سالخوردگیاند بنابراین باید به این جمعیت نگاه ویژهای شده و دولت و نظام اجتماعی باید برای آنها بستر و چارچوب لازم را فراهم کند.
نزدیک به ۷۰ درصد این زنان همسرانشان فوت کرده و ۱۳ درصد آنها مطلقه هستند؛ از این شمار ۴۵ درصد فرزندی ندارند.
مهاجر خاطرنشان میکند: ۷۰ درصد از زنان سرپرست خانوار در شهرها و ۳۰ درصد نیز در روستاها زندگی میکنند. براساس آمار دیگری که وجود دارد ۵۵ درصد از زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست بیسوادند که این خود میتواند دریچهای بهسوی ابتلا به انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی باشد و ۴۵ درصد از آنها سواد دارند که از این شمار ۶۰ درصد از آنها زیردیپلماند و تنها ۶ درصد از آنها تحصیلات دانشگاهی دارند و ۱۴ درصد هم شاغل و دارای درآمدند.
این پژوهشگر ادامه میدهد: نزدیک به ۱۵ تا ۲۰ درصد از این زنان هم شغلی ندارند، اما درآمد دارند که میتواند شامل تامین هزینههای زندگیشان از سوی فرزندان یا از محل ارث یا مانند آن باشد و البته برخی از آنها هم زیرپوشش بهزیستی یا کمیته امداد و موسسات خیریهای هستند که در سالهای اخیر هم بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
مهاجر در این زمینه میگوید: مشکلات عمدهای که متوجه زنان سرپرست خانوار است بسیار است، اما از دید من نخستین و مهمترین آن مشکلات فرهنگی و اجتماعی است.
نگاه جامعه معمولا به این زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست و مجرد چندان نگاه خوبی نیست یا دستکم میتوان گفت از دیگر ساختارهای جامعه متفاوت است.
این زنان خود را بهگونهای سیبل و هدف برخی نگاهها و سوءرفتارها و سوظنها میبینند.
این پژوهشگر ادامه میدهد: مشکل دیگری که زنان سرپرست خانوار با آن دست به گریبانند مشکل اقتصادی و مشکلات مربوط به فرصتهای شغلی است که پایه و اساس ورود زن سرپرست خانوار به فقر اقتصادی و مالی است، شرایطی که میتواند دریچهای برای نزدیکشدن به آسیبهای اجتماعی باشد.
مهاجر در ادامه بیان میکند: از میان زنان سرپرست خانوار نزدیک به ۳۰ درصد شاغل و یا دارای درآمدند و برای خود و معاششان پایگاه اقتصادی دارند، اما در اینجا نکته مهم این است که ۷۰ درصد از زنان سرپرست خانوار درآمدی ندارند که موضوع بسیار نگرانکنندهای است.
این کارشناس آسیبهای اجتماعی با اشاره به آمار بسیار نگرانکننده افزایش زنان سرپرست خانوار میافزاید: اگر بخواهیم ماجرا را اینگونه نگاه کنیم که نیمی از جمعیت ایران زن هستند و ۱۳ درصد از آنها سرپرست خانوارند به عددی نزدیک به ۵ میلیون تَن خواهیم رسید که از میان آنها ۵/۳ میلیون تن درآمدی ندارند.
نکته بحرانی در این مسئله این است که ما از سال ۹۵ و ۹۶ که شمار زنان سرپرست خانوار نزدیک به دو میلیون و ۵۰۰ هزار تن بود به این عدد رسیدهایم که آمار بسیار نگرانکنندهای است.
زن، ریحانه است، نه قهرمان
اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السّلام در کتاب ارزشمندِ غررالحکم و دررالکلم میفرمایند: « لاَ تَمْلِكِ اَلْمَرْأَةَ مَا جَاوَزَ نَفْسُهَا فَإِنَّ اَلْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة»
یعنی: ( زن را به کار بیش از توانش مگمارید. همانا زن ریحانه است نه قهرمان.)
بر اساس این سخنِ والا از مولای متقیان، در صورتِ فقدانِ سرپرستِ مرد، این وظیفه دولت و نهادهای حمایتی دولتی و غیردولتی جامعه اسلامی است که به هر صورتِ ممکن، در صددِ برداشتن یا به حداقل رساندنِ بارِ مسوولیت زندگی از روی دوش زنانِ سرپرست خانوار باشند و تازه این به غیر از مسوولیتِ اجتماعی و فرهنگی دولتها در کاهشِ آسیبهای اجتماعی همه زنان و دختران این سرزمین است.