یک پژوهشگر جامعهشناسی ورزش با ارائه هشدار نسبت به تبدیل هواداران استقلال و پرسپولیس که این روزها عمدتا ناراضی است به «سهامدار-هوادار طلبکار» در صورت ناموفق بودن روند واگذاری دو باشگاه به بخش خصوصی، گفت: چه تضمینی وجود دارد که مدیران انتصابی، توان مدیریت منابع مردمی حاصل از بورسی شدن را داشته باشند […]
یک پژوهشگر جامعهشناسی ورزش با ارائه هشدار نسبت به تبدیل هواداران استقلال و پرسپولیس که این روزها عمدتا ناراضی است به «سهامدار-هوادار طلبکار» در صورت ناموفق بودن روند واگذاری دو باشگاه به بخش خصوصی، گفت: چه تضمینی وجود دارد که مدیران انتصابی، توان مدیریت منابع مردمی حاصل از بورسی شدن را داشته باشند و این سرمایه دوباره به بدهیهای انباشته تبدیل نشود؟
رضا شجیع در رابطه با واگذاری دو تیم فوتبال استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی، اظهار کرد: اگر تا دیروز نسبت به عدم آگاهی «سازمان خصوصی سازی» نسبت به فضای فوتبال تردید داشتیم، با دیدن پوستری تبلیغاتی که اتفاقا تمام شهر را هم فرا گرفته مطمئن شدیم دوستان و مشاوران تبلیغاتی این سازمان، هیچ درک واقع بینانهای نسبت به فضای فوتبال و جو هواداری حاکم بر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس ندارند و همین امر زمینه ساز چالش های بیشتر در آینده خواهد شد. وی ادامه داد: در این تبلیغ، یک هوادار خوشحال با لباس سرخابی را می بینیم که حالا سهامدار شده و همزمان در دستش دو کارت به مثابه سهام در دستش قرار گرفته است، این کودک به جای توپ با خوشحالی به کارتها نگاه میکند و گویی شانس بزرگ زندگیاش را پیدا کرده است.
این پژوهشگر جامعهشناسی ورزش با اشاره به اینکه هر مخاطب سادهای هم می داند این یک «ترفند تبلیغاتی» فانتزی و تخیلی برای بدست آوردن همزمان دل هواداران استقلال و پرسپولیس است، خاطرنشان کرد: چیزی که در دنیای واقعی وجود ندارد و اگر کسی همزمان سهامدار دو باشگاه باشد، قطعا هوادار هیچ کدام محسوب نمیشود؛ بحث اصلی اما این است که سازمان خصوصیسازی چگونه چنین قماری بزرگی را «دستاورد» تصور می کند؟
شجیع افزود: با این اقدام تغییری در مالکیت دو باشگاه صورت نخواهد گرفت و با نحوه توزیع سهام در بورس، سهم دولت از باشگاه استقلال به ۸۸.۵ درصد و سهم دولت از باشگاه پرسپولیس به ۹۰ درصد کاهش خواهد یافت؛ گامی ناقص که اگر شکست بخورد که به عقیده بنده از هم اکنون شکست خورده است، مسأله خصوصی سازی این دو باشگاه را برای همیشه تحتالشعاع قرار خواهد داد.
وی با بیان اینکه روند فعلی واگذاری دو باشگاه موجب سرازیر شدن سرمایه مردمی می شود، عنوان کرد: سرمایهای که تصور نمی شود پاسخگوی هزینههای سنگین دو باشگاه باشد اما با فرض پذیرش کافی بودن این سرمایه، چه اتفاقی رخ داده است که فکر کنیم نحوه مدیریت فعلی با همان روش های سلیقه ای و ارتباطی، توان ساماندهی منابع و سودآور کردن باشگاهها را در راستای سودرسانی به سهامداران را دارند؟ مدیرانی که خودشان ذینفع سود و زیان باشگاهها نیستند!
یک پژوهشگر جامعهشناسی ورزش با اشاره به اینکه سازمان خصوصیسازی این دو باشگاه را با یک بنگاه تولیدی اشتباه گرفته است، تصریح کرد: باشگاه، تماما وابسته به ورودیهای خود نیست و خروجیاش نیز به دلیل وابستگی به فضای رقابتی، هرگز قابلیت پیشبینی و منطقپذیری با فضای عرضه و تقاضای بازار را ندارد. وی ادامه داد: سیاستگذاران باید بدانند که در سیاستی خطرناک، در حال تبدیل «هوادار» که این روزها عمدتا ناراضی است به «سهامدار-هوادار طلبکار» دارند و چه تضمینی وجود دارد این مدیران انتصابی، توان مدیریت منابع مردمی حاصل از بورسی شدن را داشته باشند و این سرمایه دوباره به بدهیهای انباشته تبدیل نشود؟