فرهاد مجیدی زمستان سال گذشته بزرگترین ریسک زندگی ورزشیاش را انجام داد و در حالی به عنوان جانشین اندرهآ استراماچونی روی نیمکت استقلال نشست که با توجه به محبوبیت فوق العاده مرد ایتالیایی میان هواداران، اصلاً بعید نبود در این قمار بزرگ بازنده شده و قسمت قابل توجهی از مقبولیت خود میان […]
فرهاد مجیدی زمستان سال گذشته بزرگترین ریسک زندگی ورزشیاش را انجام داد و در حالی به عنوان جانشین اندرهآ استراماچونی روی نیمکت استقلال نشست که با توجه به محبوبیت فوق العاده مرد ایتالیایی میان هواداران، اصلاً بعید نبود در این قمار بزرگ بازنده شده و قسمت قابل توجهی از مقبولیت خود میان استقلالیها را از دست بدهد ولی با این وجود خطر کرد و سرمربیگری استقلال را پذیرفت. انصافاً هم حداقل تا وقتی مسابقات برقرار بود، نتایج کاملاً قابل قبولی گرفت. مشکل اصلی مجیدی امور فنی تیم نیست بلکه حاشیههای عجیب و غریبی است که برایش از در و دیوار میبارد. در واقع با یک محاسبه ساده میتوان گفت فرهاد مجیدی هر ۱۷ روز بحران جدیدی را مقابل چشمان خود دیده است که بدون شک عبور از آنها مستلزم صرف انرژی بسیار زیادی است.
استارت در شرایط خاص
فرهاد در حالی به عنوان سرمربی استقلال انتخاب شد که هواداران این تیم به شدت از مدیران باشگاه بابت از دست دادن سرمربی ایتالیایی موفقشان شاکی بودند و کاملاً بدیهی بود که به محض کسب اولین نتایج ضعیف علاوه بر انتقاد مجدد از کادر مدیریتی، سرمربی جدید را نیز زیر سؤال میبردند و شاید اگر چنین اتفاقی میافتاد، آنهایی که روی سکو علیه فرهاد فریاد میزدند اصلاً به این مسئله توجه نمیکردند که او یکی از محبوبترین چهرههای تاریخ باشگاه استقلال است. در چنین وضعیتی مجیدی اعتبارش را کف دست گرفت و به صحنه آمد.
جدال با کنفدراسیون
تازه چند روز از سرمربی شدن فرهاد میگذشت که فوتبال ایران با کنفدراسیون فوتبال آسیا بر سر میزبانی لیگ قهرمانان دچار اختلاف نظر شدیدی شد و کار به یک جنگ تمامعیار رسید. ماحصل این جنگ محروم شدن نمایندگان ایران از میزبانی مرحله پلی آف بود و البته تغییر تاریخ مسابقات که باعث شد همه برنامههای استقلال تا حد زیادی دستخوش تغییر شود. در لابهلای همین ماجرا، برف شدید تهران زمین تمرین را نیز خراب کرد و البته شکل پرواز به امارات و قطر نیز داستانهای خودش را داشت تا اعصاب مجیدی کاملاً بر هم بریزد ولی با این وجود پیروزیهای فوق العاده ارزشمند مقابل الکویت و الریان قطر باعث اعتماد هواداران به سرمربی جوان شد.
شهرآورد
استقلال انصافاً در شهرآورد هم خوب بود و تا دقایق پایانی مسابقه همه چیز به نفع آبیپوشان جلو میرفت، اما اشتباه حسین حسینی و برخی بحثها پیرامون داوری در نهایت موجب شد مسابقه با تساوی به اتمام برسد. اگر استقلال بازی روز ۱۷ بهمن مقابل پرسپولیس را میبرد، قطعاً شرایط مجیدی در این باشگاه به شکلی دیگر رقم میخورد.
انبوه مصدومان
مسابقات متوالی و مسافرتهای متعدد باعث خستگی شدید و مصدومیت بازیکنان استقلال شد و این بحران جدیدی بود که فرهاد باید با آن دست و پنجه نرم میکرد. مجیدی در حالی برای تقابل با الاهلی عربستان به سوی کویت پرواز کرد که شش بازیکن اصلیاش را در اختیار نداشت و در نهایت مغلوب این حریف شد، اما انصافاً تیمش نمایش خوبی ارائه کرد و علیرغم ناکامی، تحسین طرفداران را در پی داشت.
کرونا
شیوع ویروس کرونا دردسر دیگری بود که برای فرهاد رخ داد. البته این معضل گریبانگیر تمام دنیا شد و سرمربی استقلال هم حالا چارهای جز کنار آمدن با آن ندارد. مجیدی به خوبی میداند اگر رقابتهای لیگ برتر دوباره آغاز شده و به صورت فشرده دنبال شود، چارهای جز کسب نتایج مطلوب نداشته و اگر استقلال خوب نتیجه نگیرد، هیچکس به مشکلات قبلی او توجهی نخواهد کرد.
تقابل مدیریتی
از ابتدای تعطیلات نوروز رویارویی مدیریتی استقلال و فرهاد شروع شد. مجیدی دل خوشی از مدیرعامل شدن علی فتحا… زاده نداشت همانطور که پس از انتخاب احمد سعادتمند نیز واکنش مثبتی نشان نداد تا دردسر تازهای برایش رخ بدهد. دردسری به نام بیپولی و بلاتکلیفی بازیکنان. فرهاد آنقدر عاقل است که بداند اگر شاگردانش پول نگیرند، انگیزهای برای بازی ندارند.
درد مشترک
… و بالاخره آخرین بحران استقلال در دوران فرهاد، متنی بود که بازیکنان استقلال در قالب درد مشترک منتشر کردند و صراحتاً مقابل مدیریت باشگاه ایستادند. حالا فرهاد کنار شاگردانش قرار دارد ولی به خوبی میداند اگر طی ۱۰ بازی باقیمانده لیگ برتر و جامحذفی (البته در صورت برگزاری) نتایج مطلوبی نگیرد، فصل آینده تعداد قابل ملاحظهای از همین بازیکنان با هدایت یک سرمربی دیگر برای استقلال وارد زمین میشوند.