در ژوئن سال ۲۰۰۸ فدراسیون فوتبال ساموآ، پس از بروز نگرانیها در خصوص شرایط عجیب مالیاش و مشکوک به فساد، مقابل کمیتهای از سوی فیفا قرار گرفت؛ کمیتهای انتخاب شده توسط فدراسیون جهانی فوتبال که ماموریتشان اصلاح امور و شرایط در فوتبال این کشور بود. شاید بهتر باشد در همین ابتدای کار کاملاً […]
در ژوئن سال ۲۰۰۸ فدراسیون فوتبال ساموآ، پس از بروز نگرانیها در خصوص شرایط عجیب مالیاش و مشکوک به فساد، مقابل کمیتهای از سوی فیفا قرار گرفت؛ کمیتهای انتخاب شده توسط فدراسیون جهانی فوتبال که ماموریتشان اصلاح امور و شرایط در فوتبال این کشور بود.
شاید بهتر باشد در همین ابتدای کار کاملاً صادقانه سخن بگوییم؛ هیچ شخص و یا کشوری مشتاقِ یک بازدیدِ جدی توسط «کمیته عادیسازی» نخواهد بود! هیئت فیفا که آن زمان به ساموا سفر کردند، همگی از سوی کمیته اضطراری انتخاب شدند؛ «سپ بلاتر»، «جک وارنر»، «عیسی حیاتو»، «میشل پلاتینی»، «رینالد تماری»، «محمد بن همام» و «نیکلاس لئوز».
بد نیست حالا نام دیگر آنها را نیز به زبان آوریم؛ مرد شش سال محرومیت، مرد اتهامات حقوقی، مرد جریمه حق پخش تلویزیونی، مرد متخلف در حقوقها، مرد هشت سال محرومیت، مرد محرومیت مادامالعمر و البته مردِ محبوبِ همه در مبارزه با جرایم: آقای موردِ توجه ویژه پلیس بینالملل! افرادی که به ساموآ سفر کردند تا فوتبال این کشور را از فساد (!) نجات دهند.
افرادی که همگی در باتلاق فساد فرو رفته بودند، مقابل دوربینها لباس منجی بر تن کردند تا به پروندههای فساد خود بیافزایند.
در اتفاقی دور از انتظار، فدراسیون ساموا برابر تصمیم فیفا در آن زمان ایستاد و به دادگاه عالی ورزش شکایت کرد. شکایتی که البته هیچ نتیجهای برای فدراسیون این کشور در بر نداشت.
دوران خوش فیفانشینها ادامه یافت و حتی رشوهگیریها روی انتخاب میزبان جام جهانی هم موثر واقع شد.
اکنون دقیقا ۱۲ سال از آن دوران گذشته و شاید بتوان آن حادثه را یکی از بزرگترین و عجیبترین شوخیهای فوتبال مدرن قلمداد کرد. فکرش را میتوانید بکنید؟ گروهی از چهرههای شاخص فساد در فوتبال واقعاً قصد داشتند با فساد مبارزه کنند؟ خیر! آنها به دنبال پر کردن بیش از پیشِ جیبشان بودند؛ گرفت حقالسکوت و درخواست سهمخواهی در پشت پرده و روی صحنه سخنرانیهای ریاکارانه در خصوص مبارزه در خط مقدمِ فساد!
با تمام این اوصاف، فیفا در این دوازده سال عصر طلایی مغلطهگری خود را ادامه داد و هر کاری که دوست داشت و میلش کشید، دست زد. امروز هم شرایط فیفا تفاوت چندانی با گذشته نکرده؛ مردِ کچل و به ظاهر صمیمیِ سوئیسی جای خود را به نسخه جوانتر خود داده و حالا اتفاقی مشابه فدراسیون ساموا در حوزه کارائیب در حال وقوع است. یک آزمونِ جدی که میتواند قلب، روح و البته کیفپول فوتبال را به طور جدی محک بزند.
در ماه مارس اعضا جدید هیئت عادیسازی فیفا، از فدراسیون «ترینیداد و توباگو» بازدید داشتند. بدهیهای این فدراسیون به شدت بالا رفته و این مسئله پای فیفا را به این کشور باز کرده است. جالب اینکه آنها نیز به دادگاه عالی ورزش (CAS) شکایت کردهاند. این سکانسها برای شما تکراری نیست؟ احساس نمیکنید دچار «دژاوو» شدهاید؟
حرکت فیفا در قبال فدراسیون «ترینیداد و توباگو» بسیار تند به نظر میرسد؛ «دیوید جان ویلیامز» شخصی که نامزد مورد علاقه «جیانی اینفانتینو» را در رایگیری شکست داد، بعد از چهار ماه فعالیت در فدراسیون، از سوی کمیته عادیسازی از کار برکنار شد! به همین دلیل است که «کیث لوک لوی» عضو فدراسیون فوتبال «ترینیداد و توباگو»، فیفا را به رفتار همچون «مالکان مستعمرات و اشغالگران» متهم کرده. «شاکا هیسلاپ» دروازهبان سابق تیمهای نیوکاسل و وستهام نیز این مداخله بیجا را یک «کودتای کثیف» نامیده. کودتایی که قصدش گرفتن روح، آزادی و استقلالِ فوتبال در این کشور است، کودتایی علیه «دیوید جان ویلیامز»، با حمایت فیفا و به رهبری «ویلیام والاس» فردِ محبوبِ اینفانتینو.
پیشینه بسیاری از مسائلِ سیاهِ مربوط به این هیئت، به سالهای گذشته بازمیگردد؛ به دوران «لوک لوی» و رابطه تاریخیاش با «جک وارنر» که زمانی به دنبال عادیسازی شرایط ساموآ بود و حالا از دستگاه عدالت آمریکا در حال فرار است. وارنر درباره شایعات در خصوص اعمال نفوذ .
لابیهای او برای کمپین انتخاباتی والاس میگوید: «اگر شرایط آنگونه که ما میخواستیم پیش میرفت، تحول فوتبال در این کشور کلید میخورد. چه اشکالی دارد که برای پیشبرد اهدافِ خود لابی کنیم؟ همه چیز برای فوتبال است. برای بهتر شدن این ورزش. اگر بتوان با لابی و اعمال نفوذ به آن نقطه رسید از نظر ما ایرادی ندارد.»
چشمهای شما هم از تعجب گرد شد؟ ایرادی ندارد! این تازه ایستگاهِ نخست است. در ایستگاههای بعدی قطعاً چیزی که اکنون از آن متعجب شدید برایتان کاملاً پیشپا افتاده خواهد شد. در همان ابتدای سخن با شما از صداقت گفتیم و حالا نیز بنا نداریم در آن تغییری ایجاد کنیم. پس اجازه دهید بدون توجه به محدودیتها، به صراحت بگوییم که اقدامات فیفا حتی مطابق استانداردهای خود نیز خودخواهانه است و مدارک علاقه اینفانتینو به استفاده از نیروهای این ارگان هنگام بروز مشکلات، روز به روز بیشتر از گذشته میشود. فراموش نکنید که چند روز پیش وبسایتی نروژی در گزارشی از این حقیقت پرده برداشت که مسئول کمیته عادیسازی فیفا، بهترین دوست اینفانتینو یعنی «ورون موسنگو اومبا» است.
حالا با حضور «ویروس کرونا» فوتبال در یک شرایط بسیار ویژه و خاص قرار گرفته؛ رقابتهای باشگاهی در آستانه فروپاشی قرار دارند و این امر به سود مالی باشگاهها و لیگها از حق پخش تلویزیونی ضربهای جبرانناپذیر وارد کرده است. در این بین اما فیفا تصمیم گرفته در خصوص این بحران سکوت کند! شاید بپرسید
چرا؟
«هرگز اجازه ندهید یک بحران جدی، هدر برود.» این همان سیاستیست که فیفا در پیش گرفته.
مسئولان این ارگان سالها منتظر این فرصت بودند، منتظر این بحران، منتظر اینکه هر سازمانی مانند یوفا، لیگ برتر انگلیس یا فدراسیون ترینیداد و توباگو که علیهشان قد علم کرده، تضعیف شود.
بله؛ فروپاشی عصر «بلاتر-وارنر-پلاتینی» به فیفا ضربه زد اما این ضربه چندان سخت نبود چرا که گردش پول در فیفا ادامه یافت و دستِ این ارگان از هدف اصلی خود یعنی «گسترش قدرت» کوتاه نشد. به همین دلیل است که اینفانتینو به این باور رسیده که فیفا خصوصا در رده باشگاهی، باید قدرت بیشتری داشته باشد و لیگهای مختلف را کنترل کند.
این مسئله سال گذشته به اوج خود رسید؛ جایی که «فلورنتینو پرز» به عنوان لیدرِ تشکیلِ لیگی جدید با حضور باشگاههای بزرگ، مورد حمایت جدی فیفا قرار گرفت. پروژهای که فیفا پشت آن ایستاده چرا که میداند در پس آن به چه سود هنگفت و قدرتِ غیرقابل وصفی دست خواهد یافت.