وصال روحانی/ ابراز تمایل مجدد ایران به میزبانی مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا و اینبار برای دوره ۲۰۲۷ این پیکارها این پرسش قدیمی اما بدیهی و اصولی و درست را به اذهان برگردانده که آیا ما برای برگزاری شایسته و موفقیتآمیز این رقابتها آمادگی داریم یا مثل موارد قبلی فقط اقدام […]
وصال روحانی/
ابراز تمایل مجدد ایران به میزبانی مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا و اینبار برای دوره ۲۰۲۷ این پیکارها این پرسش قدیمی اما بدیهی و اصولی و درست را به اذهان برگردانده که آیا ما برای برگزاری شایسته و موفقیتآمیز این رقابتها آمادگی داریم یا مثل موارد قبلی فقط اقدام و مبادرت به اعلام تمایل میکنیم تا نگویند و نپرسند که چرا ایران نسبت به میزبانی مسابقات مهم قارهای، بینالمللی و جهانی سردی نشان میدهد و در پی فرصتها نیست و بهلحاظ کار مدیریت و تشکیلاتی و ساماندهی رویدادهای بینالمللی ضعیف و فاقد برنامه و کارآیی است.
جواب این سؤال هرچه باشد، میزبانی جام ملتهای اسیا چیزی نیست که فقط بتوان با تکیه بر داشتن برخی اماکن و تأسیسات و وسایل نسبت به توفیق در انجام آن خوشبین بود. لابد سران فدراسیون ما با دلخوشی بهرهگیری از استادیومهای استاندارد «آزادی» در تهران «نقش جهان» در اصفهان، «شهدا» و «غدیر» در اهواز، «یادگار امام (ره)» در تبریز، «ثامن» در مشهد و همچنین ورزشگاه در حال تکمیل در شیراز بر این باورند که برگزاری جام ملتهای آسیا در هفت سال بعد در کشورمان و در شهرهای فوقالذکر قابل انجام است و میتوان بازیهای هر یک از گروههای ششگانه چهار تیمی این پیکارها در مرحله نخست را در تهران، شیراز، اصفهان، مشهد، تبریز و اهواز برگزار کرد و وقتی رقابتها به مراحل حذفی رسید، دیدارها را به نوبت در این ورزشگاهها انجام داد و در آن مراحل نیز به هر یک از شهرها حداقل یک بازی و اغلب دو بازی خواهد رسید و احتمالاً تهران با داشتن یک سهم در هر یک از مراحل یک هشتم، یکچهارم و نیمهنهایی پیشتاز خواهد بود و از الان مشخص است که فینال را هم به «آزادی» خواهند داد. با این حال جور کردن وسایل سختافزاری و داشتن ورزشگاههای لازم و برخی چیزهای دیگر اصلاً به این معنا نیست که فوتبال ما بهلحاظ ساختاری و امکانات و مواردی که میزبانی آن را میطلبد، مهیای برگزاری رقابتهایی در سطح جام ملتهای آسیا یا هر چیز دیگری در این رده است.
حتی دست کشیدن به سر و روی استادیومهایی که نامشان آمد و کامل کردن برخی قسمتهای ناتمام یا لطمه خورده آنها هم موردی است که باید مورد توجه ما قرار گیرد و قطعاً ناظران «AFC» در بازبینیهای بعدی خود ایراداتی را به این تأسیسات وارد خواهند دانست و حجمی از کارها و ضروریات تازه از ما طلب خواهد شد. اینکه مردم کشور ما بهشدت فوتبالدوست هستند و در زمان برگزاری جام ملتها هم استادیومها را پرخواهند کرد، دیگر امتیاز و پوئنی است که سران کنفدراسیون فوتبال آسیا در زمان اتخاذ تصمیم پیرامون میزبانی جام ملتها مورد توجه خویش قرار خواهند داد و روح و شور و شوق بزرگ حاکم بر ورزشگاههای ایران AFC را صاحب دیدگاه مساعدتری نسبت به میزبانی ما خواهد کرد اما اگر اینها قسمتهای مثبت کار ما خواهد بود، از این نقطه به بعد ایرادات و کمبودهای ما آغاز خواهد شد. مراسلات و راههای ارتباطی بین شهرهای محل انجام مسابقات و میزان سرعت در انجام مسافرتها مسألهای نیست که ما در آن تخصص محسوسی داشته باشیم و حتی در سفرهای درون شهری و رفت و آمد تیمها و نفراتشان بین استادیومها و هتلها مشکل داریم. کارهای فرهنگی و تبادلهای بینالمللی نیز چیزی نیست که در آن مهارت داشته باشیم و با اینکه همیشه بر این باور بودهایم که میتوانیم میهمانان خود را با فرهنگ غنی ایران آشنا و آنها را تغذیه اطلاعاتی و فرهنگی کنیم، وقتی جام ملتهای اسیا آغاز میشود، اصل و نیاز اول نه چنین چیزهایی بلکه قدرت و تجربه و سرعت در اجرا است و اگر در این موارد بلنگیم، داشتن دو سه استادیوم قشنگ و حضور پر ولوله تماشاگران در آنها و تبعات این امور چنان نخواهد بود که دستهای خالی ما را پر جلوه بدهد و ناکامی ما را تبدیل به یک پیروزی بکند. رعایت و تأمین مناسبات و خواستههای هر یک از ۲۴ تیم حاضر در جام ملتها و داشتن برنامههایی دقیق و مؤثر و بدون اتلاف وقت و در کمال حرفهایگری برای انتقال هر روزه آنها به زمینهای تمرین و محلهای برگزاری مسابقات چیزهایی هستند که «AFC» مثل سایر نهادهای قارهای روی آن حساس است و ابتدا با لحاظ کردن آنها به امتیازدهی به ما اقدام خواهد کرد. فقط کشیدن سوت آغاز و پایان هر یک از دیدارهای این جام و تعیین داوران و تأمین پوشش تصویری آن سندی بر توفیق میزبان جام ملتها نیست و نمرههای مثبت این جام را باید از طریق دیگر فراهم آورد. چیزهایی که البته و معمولاً در تخصص و حیطه موفقیتهای ما نبوده است. میتوان برای جواب دادن به منتقدان و کسانی که میگویند فدراسیون فوتبال ایران با داشتن ادعای پنج ستاره بودن حتی قادر به مجاب کردن فیفا به برگزاری مجمع عمومی خود و انتخاب یک رئیس جدید نیست و وادار به تنظیم و ارائه یک اساسنامه تازه شده، درخواست میزبانی جامهای جهانی را هم دارد و سوار بر بال آرزوهای غیر ممکن به سوی توفیقهای موهوم پرواز کرد اما آنجا که پای واقعیت در میان باشد، فوتبال ما با لنگیهایی مواجه است که اجازه حرکت به سوی پروژههای بزرگ و پر مسئولیت را از ما میگیرد، اصرار در این قضیه حتی اگر به موفقیت ظاهری منتهی و انتقال میزبانی به ما را موجب شود، در نهایت و میدان عمل به ضرر ما تمام خواهد شد زیرا موقعی که مسابقات را میزبانی کنیم، بدیهی است که کار ایراد پیدا کند و کمبودهای ما روشنشود و یک اجرای از هم گسیخته و ناقص و مخدوش اعتبار نازل شده ما را که بهخودی خود از پروندههای متعددمان در فیفا و صدها حکم صادر شده علیه فوتبال ما بر میخیزد، بهکلی محو خواهد کرد.