مردی مثل هیچ‌کس
مردی مثل هیچ‌کس

      اردشیر لارودی /   سخنان اخیر برانکو ایوانکوویچ را خواندید؟ شاه‌بیت گفته‌های او چه بود؟ برملا کردن اینکه حضور او را در پرسپولیس از چه زمانی برنمی‌تابیدند و چرایی اش را! میزان پولی که او مدعی شده برای به پایان بردن پروژه قهرمانی‌هایش در پرسپولیس و ثبت یک رکورد کم‌نظیر، نخواسته و […]

 

 

 

اردشیر لارودی /

 

سخنان اخیر برانکو ایوانکوویچ را خواندید؟ شاه‌بیت گفته‌های او چه بود؟ برملا کردن اینکه حضور او را در پرسپولیس از چه زمانی برنمی‌تابیدند و چرایی اش را! میزان پولی که او مدعی شده برای به پایان بردن پروژه قهرمانی‌هایش در پرسپولیس و ثبت یک رکورد کم‌نظیر، نخواسته و تخفیف داده! یک وصف بازی خداداده علی کریمی و توصیف استعداد او با این شرح، هم بسیار خوشحال‌کننده و هم افسوس‌آور! که «علی» می‌توانست قبل از مسی و در کلاس مسی فوتبال بازی کند! فوتبال سراپا مهارت و یکسره بر پایه خلاقیت و بازآفرینی‌های «نو به نو» ابداع و نوآوری و تکنیک و مهارت‌های تکنیکی! فوتبالی که در بایرن‌مونیخ، ولوله‌ای در بوندس‌لیگا درافکند و یک هنرمند نوظهور را نوید داد! علی کریمی، یک حسرت را و یک حق را و یک امتیاز تراز جهانی را به تصویر کشید که هنوز دلمان را می‌سوزاند! حسرت اینکه او، یک پدیده درجه اول فوتبال فوق کلاس جهانی بود، ولی نشد نیمی از آنچه که می‌توانست باشد! برانکو از بازیکنی حرف زد که بزرگان فوتبال آلمان، برای دیدن بازی اش، با شوق کودکانه و ذوقی هنرشناسانه، هر هفته به تماشایش می‌نشستند و بازی‌هایش را، همان چیزی می‌خواندند که آلمان کم دارد! سخنان برانکو، که یک نابغه از دست رفته را تعریف می‌کند، ١٤ سال و ١٥ سال پس از آنکه روزهای طلایی در اوج شکوفایی علی گذشته است، شهادت و گواهی نزدیک به اعتراف ارزش‌های مردی است که بازی اش از جنس لیونل مسی بود و حرکاتش، فوتبال منظم آلمان را که ماشینی می‌نمود، وارد فاز نمایش، تئاتر و هنرهای نمایشی می‌کرد! مردی که بایرن‌مونیخ و بوندیس‌لیگا را، به اوج متفاوتی رساند ولی افسوس که کریمی، خودش را به‌جا نیاورد و با آنجا سزاوارش بود، نرسید!

 

حقی که به‌جا نیامد

می‌خواهم کشش بدهم! نوشت درباره علی کریمی و نوشتن از ناشناختگی‌های خیلی شناخته شده و حتی لو رفته علی کریمی‌را می‌گویم که چیز دیگری بود! فلیکس ماگات این «چیز دیگر» را تشخیص داد و به بقیه تریجح داد! از جمله به فیلیپ لام، کاپیتان آینده بایرن و آلمان! مهمت شول و یِرمیس و زی‌روبرتو، تا آن روزها، محبوب همه مونیخی‌ها! همگیشان به علی باختند! و من، بعد از ١٥، ١٦ سال می‌خواهم نوشتن درباره کریمی را دراز کنم، اما دلم نمی‌آید! دلم از این بابت نمی آید که باید واقعیت و حقیقت بازی و هنر مردی را باز بگویم که بزرگ‌ترین لذت زندگی‌ام را که حقم بود از آن برخوردار شوم، از من و از همه گرفت! علی، زود از کلاس اول اروپا رفت و این حیف بود! هم برای خودش، هم برای بوندس‌لیگا و هم برای ما، علی حق بازی کردن در بوندس‌لیگا را به‌جا نیاورد! علی، حق ستاره شدن و ارزش ستارگی کردن در مونیخ و بوندس‌لیگا را نداد! علی، حق عاطفی ما را نداد! علی خوب بازی می‌کرد، اما کم هم بازی می‌کرد! علی که جایش بعد از بوندس‌لیگا و بایرن، لالیگا بود و اتلتیکومادرید، سر از الاهلی دبی درآورد! کریمی، با خودت چه کردی؟ روزی صدبار این سؤال را بیخ گوش او فریاد می‌زدم، ولی دریغ از یک واکنش، ولی دریغ از یک گوش شنوا!

 

برانکو می‌دانست، اما نمی‌توانست

و حالا برانکو اقرار می‌کند و حالا برانکو، حرفی را که باید در سال ٢٠٠٥-٢٠٠٤ به زبان می‌آورد، ١٦-١٥ سال دیرتر «مُقر» می‌آید! چرا این همه دیر؟ چرا حالا؟ چرا در روزی که یک‌تنه کره جنوبی را برد، برانکو حرفی نزد؟ یا آن روز‌ها که در جام جهانی ٢٠٠٦، عصبانی اش کرده بودند و راهی زمینش کرده بودند تا او کیف داروهای پزشک تیم را شوت کند، البته که لازم بود شوت نکند و البته که باید از او بیشتر مراقبت می‌کردند! برانکو تیمش را می‌گویم و علی کریمی را که استحقاق خیلی پاییده شدن را داشت! یعنی مستحق درخشش در جام جهانی بود! جلوی فیگو، رونالدو، دکو، روی کاستا، نونو گومژ و… و بقیه پرتغالی‌ها! علی کریمی، بازیکن مادرزاد بود! کریمی خداداده بازیکن بود! کارهایش بی‌تعریف می‌نمود و بازی کردنش وصف‌ناشدنی! کریمی، مردی بود از جنس هیچ‌کس! از جنسی پر از تفاوت!

استوکس؛ آموزگار بد

بهروز رسایلی

به جرأت می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین عوامل طغیان گاه و بیگاه بازیکنان داخلی در فوتبال ایران، اتفاقاتی است که برای نفرات خارجی رخ می‌دهد. اگر می‌بینید ایرانی‌ها بیش از حد در مورد پول‌شان غر می‌زنند یا با باشگاه بدقلقی می‌کنند، بخش مهمی از این ماجرا به‌خاطر این است که آنها امتیازات بازیکنان خارجی را می‌بینند و احساس می‌کنند در حق‌شان اجحاف شده است. این موضوع چند بخش مختلف دارد.

 

ریال کجا، دلار کجا؟

یک مسئله مهم و تعیین‌کننده بحث ارزش دستمزد است. بازیکن ایرانی اگر برای یک فصل قرارداد ۲ یا ۳ میلیارد ببندد، این موضوع به‌شدت سر و صدا خواهد کرد؛ طوری که ممکن است بازیکن مزبور از سوی هواداران «پولکی» و بی‌غیرت خطاب شود. در عین حال اما یک بازیکن متوسط یا حتی سطح پایین خارجی وقتی وارد فوتبال کشورمان می‌شود، به‌راحتی قرارداد ۲۰۰، ۳۰۰ یا ۵۰۰ هزار دلاری می‌بندد و این قرارداد به چشم هیچ‌کس نمی‌آید. درحالی‌که همین ارقام به پول خودمان تقریبا معادل ۳، ۴ و ۷ میلیارد تومان می‌شود. یک مهاجم ایرانی وقتی با خودش فکر می‌کند همه بار گلزنی تیم را به دوش دارد و دستمزدش یک‌پنجم هم‌تیمی بنجل خارجی‌اش است، به راحتی به مرز جنون می‌رسد. تازه معمولا فحش‌ها را بازیکن ایرانی می‌خورد نفر خارجی حتی اگر فحشی بشنود، اصلا متوجه آن نخواهد شد!

 

دست بالا در شکایات

فیفا پرداخت پول بازیکنان خارجی تا سنت آخر را تضمین می‌کند، اما بازیکن ایرانی ممکن است ۱۰سال منتظر وصول مطالباتش بماند و در نهایت از خیر آن بگذرد! در حقیقت محاکم بین‌المللی تنها به شکایاتی رسیدگی می‌کنند که دو طرف اهل دو کشور باشند، بنابراین بازیکن ایرانی فقط ناچار است به فدراسیون فوتبال امیدوار باشد که اینجا هم معمولا همه‌‌چیز با کدخدامنشی حل می‌شود و باشگاه‌های بدهکار به‌راحتی قسر در‌می‌روند. تصور کنید حال بازیکنی را که به‌راحتی باید قید ۳۰درصد کل قراردادش را بزند، اما می‌داند همبازی خارجی‌اش اصل و فرع پول با جریمه و سود و هزینه‌های دادرسی را می‌گیرد.

 

تحقیر باشگاه

البته که بازیکن خارجی وفادار، باکیفیت و به دردبخور کم نداشته‌ایم، اما از آن سو فهرست بازیکنان خارجی ناکارآمد و اذیت‌کن هم حسابی طولانی است. نکته اینجاست که این نفرات به‌راحتی و بدون هیچ هزینه‌ای به باشگاه توهین می‌کنند، با استفاده از خدماتی جانبی که در اختیارشان قرار گرفته مشغول سوءاستفاده می‌شوند و نهایتا هم بدون ملامت و مواخذه راهی کشورشان می‌شوند. قبلا کرار جاسم یکی از بهترین نمونه‌ها برای توصیف این دست بازیکنان بود، اما حالا آنتونی استوکس به تنهایی نقش «آموزگار بد» را بر‌عهده گرفته است؛ بازیکنی که تا پیش‌قسط نگرفت قرارداد نبست، در نخستین فرصت باشگاه را پیچاند و حالا هم از ایرلند سراغ حقوق ماهانه‌اش را می‌گیرد! آیا مشاهده چنین مسائلی، بازیکن ایرانی را آزار نمی‌دهد؟