ملاقات خصوصی بهترین فیلم جشنواره چهلم تا روز چهارم است. ملودرامی متفاوت، قابل تحسین و برگرفته از یک داستان واقعی. شاید جمله حال فیلم خوب است یا بد است را بارها در یادداشت های قبلی تکرار کرده باشم و حرف ساده ای به نظر برسد، اما این بار با تاکید بیشتر و پررنگ […]
ملاقات خصوصی بهترین فیلم جشنواره چهلم تا روز چهارم است. ملودرامی متفاوت، قابل تحسین و برگرفته از یک داستان واقعی. شاید جمله حال فیلم خوب است یا بد است را بارها در یادداشت های قبلی تکرار کرده باشم و حرف ساده ای به نظر برسد، اما این بار با تاکید بیشتر و پررنگ تر تکرار می کنم که «ملاقات خصوصی» حال به شدت خوبی دارد.
فراموش نکنیم فیلم سازی یک پکیج کاملی است از رنگ، نور، درام، تصویر، بازی، موسیقی، صدا و وقتی حال یک فیلم خوب می شود که همگی این عناصر در یک مفهوم درست و با یک کارکرد سینمایی در خدمت جهان فیلم باشند.
فیلمی که به واسطه قصه آن می توانست به سمت و سوی روایت های مرسوم این روزهای سینمای ایران با بگیر و ببند و التهاب و قداره کشی پیش برود اما شروع فیلم با سکانس چیدن گل در دشتی سرسبز و چشم نواز و نماهای بسیار درست در جهت ورود به جهان فیلم، نشان داد که روایت اش متفاوت است و قرار نیست با ملودرامی پر تکرار مواجه شویم.
شاید جدی ترین نقد در در نگاه اول به فیلم ملاقات خصوصی این باشد که فیلم بیش از اندازه فضا را تلطیف کرده و موقعیت های مکانی و پرداخت های شخصیتی، اثر را شیک تر از واقعیت جلوه داده است، اتفاقا این را باید در جهت حسن کار و نگاه متفاوت کارگردان به دنیای اثر دانست، نگاهی ارزشمند که ناشی از جهانبینی کارگردان به مدیوم سینما است و همین تفاوت در نگرش است که ملاقات خصوصی را در مسیر دیگری قرار داده تا جهان متفاوت تری از آنچه که قبلا بسیار دیده ایم، خلق کند.
قصه اصلی فیلم در دو لوکیشن زندان و محلهای در جنوب شهر شکل می گیرد اما نه زندانش ملتهب است و نه محله پایین شهرش بی هویت است. از مهمترین ویژگی های دیگر ملاقات خصوصی می توان به شکل گیری درست درام فیلم اشاره کرد و نویسندگان اثر، هوشمندانه با تزریقی قطره چکانی، آرام آرام و به دور از هیاهو فیلمنامه خود را به پیش برده اند و وقایع داستان را پله به پله هدایت کرده، رمزگشایی می کنند و به اوج می رسانند.
نکته قابل تامل در ملاقات خصوصی شخصیت پردازی خوب دو کاراکتر اصلی فیلم یعنی هوتن شکیبا در نقش فرهاد و پریناز ایزدیار در نقش پروانه است، کاراکترهایی که باز با حرکت درام به سمت جلو، پله پله جان می گیرند، هویت مستقل خود را به دست می آورند و برای مخاطب باورپذیر می شوند، که اوج آن را می توان در سکانس دستشویی زندان و تقابل به شدت بی رحم اما عاشقانه آن دو کاراکتر دید و البته انتخاب بسیار خوب این موقعیت مکانی توسط کارگردان، شیرینی دیدن این سکانس را دو چندان می کند.
پریناز ایزدیار در مقام بازیگر با یک جدیت تمام ظاهر می شود و فراز و فرود نقش را به خوبی اجرا می کند و یکی از نقش های اصلی زن جدی امسال است. قصه دو فصل دارد، در فصل اول با یک دختر سرزنده و باطراوت مواجه می شویم و در فصل دوم با زنی مواجه می شویم که نزدیک ترین مردهای زندگی اش در زندان هستند و او باید از خود بگذرد و این تغییر لحن و فراز و فرود شخصیتی در بازی جذاب ایزدیار به درستی در اجرا در می آید و بیانگر این است که او دیگر یکی از بازیگران خلاق زن سینما است.
ملاقات خصوصی یک فیلم اول از یک کارگردان جوان است که نمی تواند آنقدر شگفتی ساز باشد اما به عنوان اولین گام برای یک کارگردان جوان نمره قبولی می گیرد و یک استاندارد حداقلی درست دارد. موسیقی بامداد افشار هم در خدمت فیلم است و همانند یک شخصیت تاثیرگذار است.
«ملاقات خصوصی» ملودرام عاشقانه ای است که با یک سوژه جذاب و در پشت میله های زندان آغاز و به یک سلول خصوصی باز هم در همان زندان ختم می شود اما انقدری تنورش گرم هست که مخاطب خود را همراه سازد. تجربه نشان داده است که اساسا این فرم و شکل از سینما شاید چندان فستیوال پسند و به سلیقه داوران نباشد اما فیلم خوبی است که دیدن آن را به دوست داران سینما پیشنهاد می کنم.