در مدیریت، اتخاذ تصمیم اشتباه تا حدی طبیعی و گاه نیز به دلیل تبعات ناگواری که ممکن است داشته باشد، درسآموز و موجب افزایش تجربه است اما اصرار بر یک تصمیم اشتباه و مقاومت در برابر نظر کارشناسان، قطعاً خسارتبار است. انتخاب «علی صالحآبادی» در دولت سیزدهم، بهعنوان رییسکل بانک مرکزی، در شرایطی که دارای […]
در مدیریت، اتخاذ تصمیم اشتباه تا حدی طبیعی و گاه نیز به دلیل تبعات ناگواری که ممکن است داشته باشد، درسآموز و موجب افزایش تجربه است اما اصرار بر یک تصمیم اشتباه و مقاومت در برابر نظر کارشناسان، قطعاً خسارتبار است.
انتخاب «علی صالحآبادی» در دولت سیزدهم، بهعنوان رییسکل بانک مرکزی، در شرایطی که دارای مدرک کارشناسی ارشد معارف اسلامی و دکترای مدیریت امور مالی داشت و هیچ صبغه و سابقه کار بانکی نداشت و با زیرساختهای پولی، حساسیتهای پول و مجموعه قوانین این بخش بیگانه بود، یکی از مصادیق تصمیم اشتباه بود.
در همان زمان نیز برخی تحلیلنویسان نوشته بودند که رییس جدید بانک مرکزی از مدیران حلقه دانشگاه امام صادق(ع) و از تیپ شخصیتهایی است که نگاه علمی به اقتصاد ندارد و قواعد علمی و علّی و معلولی اقتصاد را درک نمیکند و این نکته بدیهی را نیز نمیداند که اقتصاد یک کلیتِ به هم پیوسته است که تنها با مکانیسمهای عالمانه برنامههای عاقلانه و منطقی، کار میکند نه با دستور.
دولت سیزدهم اما به هیچ کدام از آن نظرات، روی خوش نشان نداد و راه خود را رفت و بعدها چندین بار دیدیم و شنیدیم سخنانی که «علی صالحآبادی» بر زبان راند و کسی مبنای علمی این اظهارات را درک نکرد و آخرینِ آن همین دو روز قبل بود که مدعی شد «قیمت دلار، واقعی نیست»، سخنی که پیشتر رییس بانک مرکزی دولت روحانی گفته بود و قبل از آن نیز رییس بانک مرکزی دولت محمود احمدینژاد طرح کرده بود و حرف از حباب ارزی میزد.
در پی این سخنانِ صالحآبادی، فضای مجازی پر شد از مقایسه سخنان وی که خود را تابع یک دولت انقلابی میداند با سخنان مشابه رییسکل بانک مرکزی دولت حسن روحانی درخصوص حباب ارزی و برخی رسانهها نیز نوشتند اگر حرف زدن را بلد نیستید، سکوت کنید.
کاملاً واضح بود که «رکود تورمی» کمر تولید داخلی را شکسته و در هر کشوری که تولید، مختل شود، پول بیارزش میشود و دانستن این نکات بدیهی اقتصادی، نیازی به داشتن مدرک تخصصی ندارد.
کارشناسان میگویند پول آیینه تمامنمای اقتصاد یک کشور است و هر آنچه که در لایههای زیرین اقتصاد میگذرد و لازم است تا زمان بگذرد و آسیبهایش دیده شود، در ارزش پول ملی و نوسانات نرخ ارز، خود را نشان میدهد.
وضعیت پول و نوسانات پولی در یک اقتصاد، مانند تب برای بدن است و حکایت از وجود عفونت دارد و بدیهی است تا سراغ عفونت نرویم و آن را شناسایی و تدبیر نکنیم، تب رفع نمیشود هرچند ممکن است بتوان با قرص مسکّن و پاشویه، برای مدتی تب را پایین نگاه داشت.
خوشبختانه مدیران دولت سیزدهم در آخرین ساعات روز پنجشنبه، تصمیم اشتباه خود را اصلاح و رییسکل بانک مرکزی را عزل کردند یا برابر آنچه که در برخی رسانهها گفته شد، با استعفای وی موافقت کردند و علی صالحآبادی از این مجموعه جدا شد.
این تصمیم دولت سیزدهم با یک تصمیم مهم دیگر تکمیل شد و انتصاب «محمدرضا فرزین» بهعنوان جانشین علی صالح آبادی بود. فرزین که مدیرعامل بانک ملی در دولت سیزدهم بود، هم سابقه علمی و تحصیلاتی مرتبط با این حوزه را دارد و هم از نظر شغلی، با این حوزه محشور بوده است و آشنا به پیچیدگیهای پول، بازار سرمایه و اقتصاد است.
«محمدرضا فرزین» اقتصاددان ایرانی و دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی است و پیش از سمت جدید، مدیرعامل بانک ملی، بانک کارآفرین، عضویت در هیأت مدیره بانک کشاورزی، معاون امور اقتصادی و دارایی وزارت اقتصاد و مدیرعامل صندوق توسعه ملی بود. وی همچنین دبیر ستاد هدفمندسازی یارانهها در دولت دهم و یکی از گزینههای تصدی وزارت اقتصاد در دولت رییسی بود.«محمدرضا فرزین» رییسکل جدید بانک مرکزی کشور هم از نظر تحصیلات و هم از نظر سابقه کاری بیش از سه دهه با «علم اقتصاد» و «بانکداری نوین» ارتباط و آشنایی دارد و همین تجربه موجب شد مدیریت موفقی از وی در بانک ملی شاهد بودیم.هرچند اقتصاد ایران تحت تأثیر برخی تصمیمات ناسنجیده سیاسی است و اصطلاحاً ریشه در دیپلماسی و روابط بینالملل دارد اما با حضور «محمدرضا فرزین» که به حرکات عاقلانه و تصمیمات سنجیده در اقتصاد معروف است، میتوان شاهد دورنمایی روشن بود و به آینده نگاهی امیدوارانه داشت.
البته باید گفت شروع مدیریت فرزین، با بیسابقهترین بحران پولی و ارزی اقتصاد کشور همراه است، تورم در بالاترین نرخ قرار دارد و سرِ پایین آمدن ندارد، رکود بر واحدهای تولیدی و صنعتی سایه انداخته است، صادرات و واردات و حتی فروش نفت، تحت تأثیر موقعیت بینالمللی ایران و تحریمهای آمریکا است، مشکلاتی که «محمدرضا فرزین» برای رفع و تدبیر آن هم نیاز به زمان دارد و هم به حمایت و مساعدت ویژه دولت و نهادهای دیگر اما وی از نظر شخصی این توان، اراده، دانش و تجربه را دارد که بر مشکلات، فائق آید و شاید بهترین سند موفقیت وی، مدت زمان حضورش بهعنوان مدیرعامل و عضو هیأت مدیره در چند بانک کشور و آخرین آن، بانک ملی است.
بهرغم همه مشکلات، ما امیدواریم رییسکل جدید بانک ملی در این مأموریت خطیر در این پیچ تاریخی، موفق شود.