میراث‌دار یک پروژه شکست‌خورده‌؛ تیم ترسوها
میراث‌دار یک پروژه شکست‌خورده‌؛ تیم ترسوها

    سامان موحدی‌راد/   استقلال بازی با نساجی دو روی متفاوت داشت؛ یکی تیمی که حاکم میدان بود و اگرچه تدبیر خاصی برای رسیدن به دروازه نساجی نداشت اما امیدوار بود با همان مالکیت بالا و ارسال توپ روی دروازه حریف سرانجام به گل یا گل‌هایی برسد. کما اینکه بعد از چند حمله متعدد […]

 

 

سامان موحدی‌راد/

 

استقلال بازی با نساجی دو روی متفاوت داشت؛ یکی تیمی که حاکم میدان بود و اگرچه تدبیر خاصی برای رسیدن به دروازه نساجی نداشت اما امیدوار بود با همان مالکیت بالا و ارسال توپ روی دروازه حریف سرانجام به گل یا گل‌هایی برسد. کما اینکه بعد از چند حمله متعدد و ایجاد چند موقعیت سرانجام توانست به گل هم برسد. اما جریان بازی وقتی عوض شد که دروازه استقلال به شکل عجیبی و تقریباً از نیمه زمین باز شد. گل زیبا و استثنایی محمد میری هم دروازه استقلال را فرو ریخت و هم اینکه تیر خلاص را بر اعتماد به نفس استقلالی‌ها زد. استقلالی‌ها بعد از آن گل چنان ویران شدند که اگر بازیکنان نساجی کمی خوش‌شانس و بادقت بودند می‌توانستند پیروز میدان آزادی باشند. حالا کار تیمی که در نیم‌فصل به قهرمانی فکر می‌کرد به جایی رسیده که برای رسیدن به سهیمه هم امیدش لحظه به لحظه کمرنگ‌تر می‌شود. استقلالی‌ها می‌توانند هزار و یک دلیل برای این بدبیاری ردیف کنند، اما کسی نمی‌تواند منکر این شود که استقلال بخشی از بازی را که در دستان خودش بود باخت و نتوانست از موقعیت‌های خودش استفاده کند. تیمی که آنقدر شکننده و بی‌روحیه است که با یک گل ۴۰متری خودش را در زمین چنان می‌بازد که حتی نمی‌تواند به پیروزی هم فکر کند مستحق چنین جایگاهی است. استقلال مجیدی ترسو است و بعد از هر گلی که دریافت می‌کند تا آستانه فروپاشی پیش می‌رود. انگار نه انگار که این تیمی است که با جمعی از ستاره‌ها و بازیکنان آماده و حرفه‌ای ایران تشکیل شده و تا وقتی چنین جوی بر تیم حاکم است هر پیروزی و هر برتری شکننده است. در واقع در استقلال فرهاد مجیدی هیچ اثری از آن شخصیت تیمی استراماچونی نیست. استراماچونی با سختگیری به تیم روحیه‌ای تزریق کرده بود که اگرچه در اوایل مثل این روزهای مجیدی نتیجه نمی‌گرفت اما روحیه جنگنده‌ای داشت و تیم سختکوشی بود که تا پایان بازی به سختکوشی‌اش ادامه می‌داد. استقلال حالا اما تیم سردرگمی است که بعضی وقت‌ها جرقه‌های زیبایی می‌زند اما کافی است تحت فشار قرار بگیرد یا گلی دریافت کند تا تمام روحیه‌اش را ببازد. فرهاد مجیدی در دومین تجربه نشستنش روی نیمکت استقلال میراث‌دار پروژه شکست‌خورده‌ای در فوتبال شد. همین هم البته می‌تواند بهانه‌ای باشد برای نتیجه نگرفتنش، اما هواداران استقلال در موقعیتی هستند که دیگر این‌ حرف‌ها را باور نمی‌کنند. استقلال در حال تبدیل شدن به یک تیم معمولی است که تنها نظاره‌گر قهرمانی‌های پیاپی حریفش است.