بحث درباره اینکه آیا ارنستو والورده به کار در بارسلونا ادامه بدهد یا نه از اواخر فصل گذشته شدت گرفت. او حالا نه تنها مقصر شروع فاجعهبار بارسلونا در این فصل است، بلکه یکی از دلایل اصلی این بحران است. تصمیمات و ناتوانی او در واکنش نشان دادن به شرایط بازیها و علائم شکستی که […]
بحث درباره اینکه آیا ارنستو والورده به کار در بارسلونا ادامه بدهد یا نه از اواخر فصل گذشته شدت گرفت. او حالا نه تنها مقصر شروع فاجعهبار بارسلونا در این فصل است، بلکه یکی از دلایل اصلی این بحران است. تصمیمات و ناتوانی او در واکنش نشان دادن به شرایط بازیها و علائم شکستی که به تیم منتقل میکند از بزرگترین نقاط ضعف بارسلونا بوده است اما تأکید میکنم که او تنها مقصر نیست.
اما در فوتبال، یکی از منطقیترین کارها، یا دست کم امکانپذیرترین کارها، این است که مربی تیم عوض شود. جوزپ ماریا بارتومئو این کار را نخواهد کرد چون بهترین زمان برای خداحافظی با والورده، در انتهای فصل گذشته بود و اگر او در آن هنگام جرأت این کار را نداشت، حالا هم که زمان زیادی از فصل باقی مانده است این کار را نخواهد کرد اما دلایل بسیاری نشان میدهد والورده باید اخراج شود. نمیتوان مربی را نگه داشت که تیمش در دو فصل پیاپی لیگ قهرمانان، در حالی که در دیدار رفت تیم رقیب را در هم کوبیده، در دیدار برگشت حذف میشود. نمیتوان درک کرد که چرا در حالی که بارسلونا در پست مدافع میانی تا این حد گزینههای اندکی دارد، خرید مدافع در تابستان جزو اولویتهای تیم نبوده است، یا اینکه او این موضوع را به دبیر فنی باشگاه منتقل نکرده است. منطقی نیست که در سه بازی پیاپی خارج از خانه، تیم رقیب بتواند پاسهای فرنکی دیونگ، هافبک تیم را خفه کند و مربی هیچ راه حلی برای این مشکل در نظر نگیرد. منطقی نیست که در همین اوایل فصل، در دو بازی یک مدافع کناری در حالی در سمت چپ به میدان برود که پای چپش ضعیفتر است؛ نلسون سمدو نشان داده که نمیتواند در پست مدافع چپ بازی کند.
برای رختکن خوب نیست بازیکنی که زندگی بیسروسامانی دارد و بارها بیانضباطی کرده، یعنی عثمان دمبله، در هنگامی که مصدوم نباشد فرصت بازی پیدا کند. هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که یک بازیکن به نام کارلس آلنیا در بازی اول فصل در ترکیب ثابت قرار گیرد و سپس به کل از لیست تیم کنار گذاشته شود.
عجیب است که در یک بازی خارج از خانه، در حالی که تیم در سه بازی قبلی در خارج از خانه خود دو تساوی و یک باخت داشته، ایوان راکیتیچ و سرخی روبرتو در خط میانی قرار بگیرند؛ راکیتیچ بازیکنی بوده که بارسلونا در تابستان تلاش کرد او را بفروشد و روبرتو هم در دو بازی قبلی فراموش شده بود. عجیبتر آنکه آرتور در ترکیب نباشد، بازیکنی که در دو بازی عالی کار کرده بود. بارسلونا امروز بدتر از هر زمانی بازی میکند.
خبری از عملکرد عالی آنها در لیگ نیست و آنها در خارج از خانه در لیگ قهرمانان هم تردیدهایی جدی ایجاد میکنند. بارسلونا تیمی نامتوازن دارد و حالا متکی به یک پسر ۱۶ و همان ستاره همیشگیاش است که هر چه بیشتر میگذرد، بازیاش به سطح معمول انسانی نزدیکتر میشود. والورده نتوانسته بارسلونا را احیا کند، چه در زمینه بازی و چه از نظر نتیجه گرفتن. او تمام اعتبار خود را از دست داده است و توانایی واکنش نشان دادن او صفر است. دیگر چه اتفاقی باید بیفتد تا بارسلونا تصمیم به تغییر مربی بگیرد؟