کرونا علیه فوتبال گم شدن در اوج داستان
کرونا علیه فوتبال گم شدن در اوج داستان

  طرفداری: این روزها تمام مسابقات فوتبالی در روزهایی که در قرنطینه به سر می‌بریم تعطیل شدند تا ما بمانیم و روزهایی که بدون فوتبال هیچ معنایی ندارند. جنگ‌ها همیشه حتی از دور هم تلخ و نارحت کننده هستند چه برسد که در دل آن‌ها باشید یا جزء مردمی باشید که کشورشان درگیر جنگ است. […]

 

طرفداری: این روزها تمام مسابقات فوتبالی در روزهایی که در قرنطینه به سر می‌بریم تعطیل شدند تا ما بمانیم و روزهایی که بدون فوتبال هیچ معنایی ندارند. جنگ‌ها همیشه حتی از دور هم تلخ و نارحت کننده هستند چه برسد که در دل آن‌ها باشید یا جزء مردمی باشید که کشورشان درگیر جنگ است. هرچند جنگ‌ها دیوانه کننده به نظر می‌رسند اما همیشه مردم برای خود سنگرهایی را در نظر می‌گیرند تا در اوج نبردها به آن پناه ببرند. در زندگی عادی هم همیشه همینطور است. همه ما سنگرهایی برای فرار از مشکلات روزانه خود داریم، در طول یک روز صدای فریاد درونمان را خاموش می‌کنیم، گوش می‌دهیم، گوش می‌دهیم و باز هم گوش می‌دهیم تا زمانی که پایان روز فرا برسد، آنموقع از تمام صحبت‌ها، دغدغه‌ها و خستگی‌ها به سنگرمان پناه می‌بریم.

سنگری که می‌تواند هر چیز یا هر کسی باشد. شاید بهترین دوست، یکی از اعضای خانواده یا حتی چیزی باشد. برای اهالی فوتبال همه چیز اما فرق می‌کند. سنگری که از آن صحبت کردیم فوتبال است. این روزها عجیب بود. مثل داستان‌ها همه چیز سریع اتفاق افتاد و آنقدر سریع بود که وقتی به اوج داستان رسیده بودیم، حس غریبی داشتیم. هیچ چیز برایمان آشنا نبود و گویی گمشده بودیم.
مدتی قبل بود که اخباری مبنی بر یک بیماری جدید به اسم کرونا که در چین پیدا شده به گوش همه جهان رسید. شاید همه با خود می‌گفتند این ویروس هرگز به آن‌ها نخواهد رسید یا تاثیری روی زندگی‌شان نخواهد داشت. متاسفانه این ویروس خود جنگ و شیوع آن، یک اعلام جنگ بود. دلمان نمی‌خواست اتفاق‌های اطراف را که به سرعت زیادی درحال رخ دادن بودند، باور کنیم و فقط می‌خواستیم به سنگرمان برویم.
اوج داستان با قرنطینه شدنمان همراه شد ولی هنوز حس زنده بودن داشتیم. خیلی از اهالی فوتبال می‌گویند علاقه مندان به دنیای فوتبال در دو دنیا زندگی می‌کنند. یکی از آن‌ها جهانی است که ۷ میلیارد جمعیت دارد و آن یکی جایی است که دیوانه‌ها در آن زندگی می‌کنند! دیوانه‌هایی که عاشق ورزشی هستند که برای ساعاتی می‌تواند آن‌ها را از تمام مشکلات دور کرده و تمام فکر و ذکرشان را به نقطه ای در جهان متمرکز کند. کرونا اما نشان داد با کسی شوخی ندارد و خیلی جدی تر از چیزی است که فکر می‌کنیم. خبر تعطیلی لیگ‌های معتبر اروپا در اوج رقابت‌های این فصل، قلبمان را نشانه گرفته بود. در یک چشم برهم زدن کنداکتور روزهای شنبه و یکشنبه خالی از حتی یک رویداد فوتبالی شده بود.
در مقدمه کتاب فوتبال علیه دشمن که توسط عادل فردوسی پور ترجمه شده، جمله ای نوشته شده که حرف میلیون‌ها نفر در سراسر جهان است: «فوتبال یعنی زندگی، ‏روزی که اتفاقی فوتبالی‌ رخ نده، معنای یک روز نافرجام را دارد. ‏انگار که خورشید در پایان آن روز مثل همیشه غروب نمی‌کند»
هرچند کرونا یکی از دنیاهای ما را به آتش کشیده و در دیگری جان هزاران انسان را گرفته ولی همیشه امید آخرین چیزی است که می‌میرد. برعکس آنچه خیلی‌ها درمورد فوتبال فکر می‌کنند، فوتبال فقط یک نوع سرگرمی محسوب نمی‌شود. فوتبال ابعاد مختلفی برایمان دارد، فوتبالی که به ما یاد داد پس از دقیقه ۹۰ نباید نا امید شد و همیشه در زندگی وقت‌های تلف شده ای هم وجود دارد. فوتبالی که نشان داد اگر روزی به زمین خوردید، باید قوی تر از قبل بلند شوید. این روزها محکم تر از قبل پیش یکدیگر ایستاده ایم و به جنگ دشمنی می‌رویم که آن را نمی‌بینیم. شاید نبرد ناجوانمردانه و سختی باشد ولی مطمئن هستیم خیلی زود دوباره با لبخند پیراهن تیم محبوبمان را می‌پوشیم و به نظاره تیم مورد علاقه مان می‌نشینیم.