روز گذشته روزنامه اصولگرای «جوان» که از حامیان دولت و از مخالفان سرسخت امضای برجام و تعامل با غرب و زندگی آرام در جهان جدید است است، در سرمقالهای به قلم دبیر گروه اجتماعی خود به موضوع بیحجابی پرداخت و آن را به مشروعیت نظام گره زد و مدعی شد اگر نظام سیاسی در این […]
روز گذشته روزنامه اصولگرای «جوان» که از حامیان دولت و از مخالفان سرسخت امضای برجام و تعامل با غرب و زندگی آرام در جهان جدید است است، در سرمقالهای به قلم دبیر گروه اجتماعی خود به موضوع بیحجابی پرداخت و آن را به مشروعیت نظام گره زد و مدعی شد اگر نظام سیاسی در این فقره، جدی نباشد، دچار بحران مشروعیت خواهد شد به معنای روشن «مشروعیت» خود را از دست خواهد داد.
ما کاری با نگاه و نگرش نویسنده مطلب نداریم ضمن اینکه با آن موافقتی نیز نداریم اما دو موضوع در این «سرمقاله» به چشم میآید که موجب شد دستبهکیبورد شویم و جهت تنویر افکار عمومی، چند نکته و سوال به صاحبان چنین نگرشی حواله کنیم.
در سرمقاله مورد نظر آمده است: «مراجع عظام که زمانی برای تنباکوی انگلیسی فتوا میدادند، عجیب است که نسبت به فتنه بسیار پیچیدهتر انگلیسی – سعودی کنونی، فتوا و رها کردن حاشیه امن که هیچ، موضعگیری ساده هم نکردهاند! ورود جدی حوزههای علمیه و سایر نخبگانِ صاحبکلام، لازمه همبستگی ملی در اعتلای فرهنگهای ارزشمند است. در غیر اینصورت و در صورت استمرار این وضعیت و با هر بهانه جدیدی، حتی چیزی مثل گرمتر شدن هوا، میتوان انتظار داشت که ویروسِ ارزشخوار در جامعه ایرانی با موتور محرکه و پیشران بیحجابی، جولان دهد.»
نکته اول اینکه کاش اصولگرایان جوان و جوانان نواصولگرا که امروز و زمانی که هنوز زمستان فرانرسیده است، نگران تابستان و بیحجابی فصلیِ احتمالی هستند و اینگونه دوراندیشانه نسبت به معضلات فرهنگی واکنش نشان میدهند و از دولت موردِ پسند خود میخواهند از هماکنون، کاری کند و گامی بردارد مبادا در تابستان، بیحجابی تشدید شود، در خصوص موضوعاتی چون اقتصاد ملی، معیشت مردم، قیمت دلار و کاهش فزاینده ارزش ریال هم قدری حساسیت داشتند و به دولت توصیه میکردند که تا معیشت مردم از این بدتر نشده و دلار به ۵۰ هزار تومان نرسیده، کاری کند.
نکته دوم اینکه گره زدن حجاب و بیحجابی به مشروعیت یک نظام سیاسی، نظر نویسنده متن است و شاید برخی از گروههای اصولگرا و حتی شهروندان عادی هم چنین نگاهی داشته باشند اما کاش این دوستان ژورنالیست، کمی هم هوشمندی به خرج میدادند و دیگر پایهها از جمله رضایتمندی حداکثری و مشارکت شهروندان در حکمرانی را نیز بهعنوان مهمترین پایههای مشروعیت هر نظام سیاسی مردمسالار ازجمله جمهوری اسلامی را به دولت یادآور میشدند.
نکته سوم مربوط به گلایه نویسنده از مراجع عظام است که چرا درخصوص آنچه که طی سه ماه اخیر و با مرگ «مهسا امینی» در کشور رخ داد، موضعی نگرفتند، شبیه همان گلایهای که دو هفته قبل «رییسی» هم در همایش ملی جهاد تبیین و اطلاعرسانی هنرمندانه در سالن اجلاس سران، به آن اشاره کرده و مدعی رفوزه شدن برخی خواص شده بود.
در این خصوص نیز باید از نویسنده این مطلب و صاحبان این نوع نگاه در همه رسانههای اصولگرا پرسید چرا با خود فکر نمیکنید احتمالاً نحوه برخورد دولت با اعتراضات مردمی و حتی موضوع حجاب، براساس نگاهِ مُضیَّقِ فقهی است، نگاهی که تعلق به نیم قرن قبل و پیش از آن دارد و امروز، جایی در حوزههای علمیه ندارد و بسیاری از بزرگان مراجع مانند آیتالله العظمی جوادی آملی در قم و آیتالله العظمی سیستانی در عراق، بر نگاهِ مُوَسَّع با هدف جذب حداکثری تأکید دارند؟
سوال آخر اینکه آن دسته از روحانیون و بزرگان حوزه که با برخی روشهای تند برخورد نهادهای قضایی و امنیتی با بیحجابان و معترضان و همچنین صدور احکامی با عنوان محاربه، مخالفت کردند، نظرشان به کجا رسید و چه مواجههای با نظر آنان شد که توقع دارند دیگر آیات عظام نیز از سکوت بیرون بیایند و آیا این سکوت بهنوعی حاوی این پیام نیست که بخش اعظمی از بزرگان حوزه علمیه و رجال سیاسی -نه لزوماً مدیران دولتی – با این نحوه برخوردهای تند و بدوی، مخالفند و چرا اصولگرایان، نظر مراجع دینی را تا جایی میخواهند که تأییدکننده اهداف سیاسی آنان باشد؟