چطور شد که جریان اصولگرایی که در دهه هشتاد در همه انتخابات یکه تازی میکرد، از ۲۴ خرداد ۹۲ به بعد دیگر در فضای سیاسی آب خوش از گلویشان پایین نرفت و شکست را پشت شکست تجربه کردند. عباس سلیمی نمین تحلیلگر نزدیک به جریان اصولگرایی در گفت و گو با جمله با گفتن اینکه […]
چطور شد که جریان اصولگرایی که در دهه هشتاد در همه انتخابات یکه تازی میکرد، از ۲۴ خرداد ۹۲ به بعد دیگر در فضای سیاسی آب خوش از گلویشان پایین نرفت و شکست را پشت شکست تجربه کردند.
عباس سلیمی نمین تحلیلگر نزدیک به جریان اصولگرایی در گفت و گو با جمله با گفتن اینکه « در آن سال آقاي احمدينژاد به خاطر اينكه نظام را تحت فشار قرار دهد، عمدا اقتصاد را رها كرده بود كه نظام را تحت فشار خود و تابع خواستههاي خودش بكند. اينها امتيازاتي بود كه آقاي روحاني در اختيار داشت. مرحوم آقاي هاشمي ادعا کرده بودند که آقاي روحاني ۳درصد بيشتر رأي نداشته و آنها باعث رأي آوردن ايشان شدهاند. اما باید گفت محمود احمدينژاد در ماههای آخر دولتش فضا را به سمتی برد که هیچیک از اصولگرایان نتوانند در قدرت باشند تا از این طریق، بقای اصولگرایان در قدرت مرتبط با او باشد.» رفتارها و تصمیم های نابجای احمدی نژاد را دلیل اصلی شکست جبهه اصولگرایی عنوان می کند.
*اصولگرايان از اسفند ۸۱ تا اسفند ۹۰ دو دوره شورا، دو دولت و مجالس هفتم تا نهم را تصاحب کردند. چه چیزی باعث شد از سال ۹۲ همه چیز برعکس شود و این اصولگراها باشند که شکست در انتخابات را بپذیرند؟
به هر حال، اصولگرايان در مدتي كه در قدرت بودند، نقاط قوت و ضعفهايي داشتند. طبيعتا اين نقاط ضعف و قدرت از جانب جامعه مورد بررسي قرار ميگيرد. اصولگرايان ميبايست نسبت به عملكردشان در دوران قدرت يك بازخواني داشته باشند. گرچه خدمات قابل توجهي داشتند، اما همين كه جرياني در قدرت باشد، آفاتي هم متوجه او خواهد شد. اين آفات گريبانگير اصلاحطلبان هم خواهد شد كه شاهد آثار اين آفات هستيم. برای مثال دعواهايي كه بر سر قدرت در جاهاي مختلف مانند شوراي شهر و تشكيل كابينه دارند، از جمله اين آفات ميباشد. اين آفات، آفات قدرت است كه اصولگرايان هم از اين آفات به دور نبودند. ما از اصولگرايان هم خدمات شايان توجهي ديدهايم و در عين حال هم آفاتي در بعضي از آنها ميبينيم.
*قبل از اين عنوان شده بود كه اصولگرايان به دليل اينكه نميتوانند يكپارچه بشوند، رقابت را واگذار ميكنند. اين يكپارچگي در ۹۶ ديده شده، اما باز هم شکست را متحمل شدند.
باید این را در نظر بگیرید که نتيجه براي اصولگرايان خيلي فرق كرده است. آنها يك پايگاه اجتماعي قوي از خودشان ساختهاند، اما به دليل اينكه اتهامات فضاي مجازي عليه آنها بسيار زياد بوده است و ارتباطات آنها در دوران قدرت با مردم كم شده بود همين كاهش ارتباطات مردمي اصولگرايان موجب شد بسياري از اتهامزنيها در فضاي مجازي مردم را دچار ترديد كند، همين امر موجب شد اين پايگاه اجتماعي وسيع نتواند اقشار غيرسياسي جامعه را به طرف خودش جذب كند. در حالي كه اگر به ارتباطات مردمي بيشتر توجه ميشد، آنها قادر بودند بخش قابل توجهي از اقشار غير سياسي جامعه را به طرف خود جذب كنند و در كنار خودشان قرار بدهند كه چنين نشد. شايد در آينده اصلاحطلبان هنوز به قدرت نرسيده که در حال دعوا بر سر قدرت هستند، جامعه را از اين توهمات خارج كنند و مجددا اصولگرايان را با اين پايگاه اجتماعي قوي به قدرت برگردانند.
*شما قبول داريد كه هر قدر آمار مشاركت انتخابات بالاتر ميرود به همان ميزان شانس پيروزي اصلاحطلبان بيشتر ميشود؟
خير، هم در بعضي از انتخابات عكس اين قضيه را شاهد بوديم و هم اينكه بنده چنين قاعدهاي را نميپذيرم. چون اين بستگي دارد كه چه كسي توانسته باشد فضاي عمومي جامعه را به دست بگيرد. اگر شما بتوانيد فضاي عمومي جامعه را به دست بگيريد، طبيعتا هرچه مشاركت بيشتر باشد شما توفيق بيشتري خواهيد داشت. آنها اين بار با طرح برخی مسائل توانستند فضاي عمومي جامعه را از آن خود بسازند.
*سال ۹۲ فضاي مجازي به گستردگي الان نبود، شما اين را قبول داريد؟
در آن سال آقاي احمدينژاد به خاطر اينكه نظام را تحت فشار قرار دهد، عمدا اقتصاد را رها كرده بود كه نظام را تحت فشار خود و تابع خواستههاي خودش بكند. اينها امتيازاتي بود كه آقاي روحاني در اختيار داشت. مرحوم آقاي هاشمي ادعا کرده بودند که آقاي روحاني ۳درصد بيشتر رأي نداشته و آنها باعث رأي آوردن ايشان شدهاند. اما باید گفت محمود احمدينژاد در ماههای آخر دولتش فضا را به سمتی برد که هیچیک از اصولگرایان نتوانند در قدرت باشند تا از این طریق، بقای اصولگرایان در قدرت مرتبط با او باشد.