/هومن حکیمی با چشم بر هم زدنی، به نیمههای فصل تابستان رسیدیم. مقطعی که مبحث «اوقات فراغت»، طبق معمول اهمیت خودش را آشکار میکند و خب، به نظر میرسد ما بهعنوان اهالی فرهنگ و رسانه میبایست زودتر از مسئولان و متولیان درباره این مبحث دغدغه داشته باشیم، چرا که شواهد نشان میدهد اغلب متولیان این […]
/هومن حکیمی
با چشم بر هم زدنی، به نیمههای فصل تابستان رسیدیم. مقطعی که مبحث «اوقات فراغت»، طبق معمول اهمیت خودش را آشکار میکند و خب، به نظر میرسد ما بهعنوان اهالی فرهنگ و رسانه میبایست زودتر از مسئولان و متولیان درباره این مبحث دغدغه داشته باشیم، چرا که شواهد نشان میدهد اغلب متولیان این امر، حتما باید مسئله، تبدیل به چالش بشود تا به آن ورود کنند و برایش چارهای بیاندیشند! ضمن اینکه معتقدم اوقات فراغت موضوعی نیست که تنها مختص بهار و تابستان باشد و موضوع و مسئلهای برای تمام فصول است. اگر بخواهیم به شکلی اجمالی به اوقات فراغت بپردازیم میتوان سه نقطه مرکزی و مهم برایش متصور شد؛ خانواده، سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی و در نهایت، جامعه.
*خانواده
باید بپذیریم که امروزه، نهاد خانواده بهعنوان رکن اصلی جامعه، دیگر آن کارکرد صرفا سنتی خود را از دست داده و البته دچار چالشهای متعددی شده است. حضور فراگیر فضای مجازی و اینترنت در اغلب خانوادهها باعث شده تا هر یک از اعضای خانواده در جزیره تنهایی خودش به سر ببرد و در نتیجه این نهاد به مجمعالجزایر پراکندهای تبدیل شود که در آن ارتباط عاطفی و گاه حتی فیزیکی اعضا، دچار آسیب گردد. تغییر رویکردها در خانوادههای ایرانی مثلا از پدر سالاری به فرزند سالاری، امروز انگار به «فضای مجازی سالاری» تبدیل شده است، بنابراین تعریف اوقات فراغت در خانواده به شدت متفاوت و البته بسیار خطرناک نیز شده است. به نظر میرسد رجعت خانوادهها به برخی سنتهای قدیمی و ایجاد کلونیهای گپوگفت و همنشینیها میتواند کمکی هر چند کوچک به جلوگیری از این آسیب کند، گرچه به تنهایی نتیجه موثر غایی را به همراه نخواهد داشت.
*سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی
الف: دولتی
در اغلب ادارات و سازمانهای دولتی، نوعی بلاتکلیفی و در بهترین حالت، رفع تکلیف درباره اوقات فراغت کارکنان به چشم میخورد. اداراتی که در آن حضور و انجام وظایف، شکلی روزمره و تکلفوار به خودش گرفته و بیشتر کارمندان منتظر این هستند تا زمان بگذرد و یک روز کاری به پایان برسد و مسئولان اداره نیز برنامه مدونی برای اوقات فراغت کارکنان ندارند و گاه حتی برایش اهمیتی نیز قائل نیستند، نمیتوانند محلی برای اتفاقی مثبت در این زمینه باشند. به دفعات هم شاهد بودهایم که انجام برنامههایی اندک در ادارات به اسم پر کردن اوقات فراغت هم فقط تعدادی برنامه کلیشهای و حتی دستوری بودهاند که فقط بیلان کاری و رزومه برخی را پر کردهاند!
ب: خصوصی:
سازمانهای خصوصی در روزگار امروز کشور که مشکلات اقتصادی فراوان است، درگیر سود و زیان و رایزنیها برای عقب نماندن از قافله اقتصاد هستند که البته طبیعی و جزو ویژگیهای ذاتی این بخش است. اما مشکل از جایی آغاز میشود که این رویکرد و فشار اقتصادی، باعث میشود که صاحبان این سازمانهای خصوصی به کارکنان خود، بیشتر به چشم وسیله و ابزار نگاه کنند؛ طوری که میبایست استفاده حداکثری را در هر شرایط از توان و نیروی آنها ببرند. این پروسه تخریبی که بدون درنظر گرفتن ایجاد فضایی نشاطآور و آرامشبخش برای کارکنان به وجود میآید، مسئله اوقات فراغت در سازمانهای خصوصی را تبدیل به شوخی میکند و درنهایت منجر به ریزش افراد و زیاندهی کلان در میانمدت و بلندمدت میشود.
*جامعه
خیلی طبیعی است وقتی که خانواده و نهادهای دولتی و خصوصی دچار آسیب اوقات فراغت هستند، جامعه بهمثابه یک کلّ متشکل از این اجزا نیز در بحث اوقات فراغت و تامین درست و اصولی مصالح آن، دچار ایراد فراوان باشد. نمیشود که اجزای یک ساعت مشکل داشته باشند اما ساعت، زمان دقیق را نشان بدهد. نگاهی به آمار ارائه شده توسط نهادهای مختلف اجتماعی در موضوعها و مشکلات اجتماعی و بررسی آنها (مثل اعتیاد، طلاق، سرقت و…) به خوبی نشان میدهد که ما در کشورمان در زمینه توجه کافی به اهمیت اوقات فراغت در خواب عمیقی به سر میبریم. خوابی که با تشکیل چند کارگروه و تصویب چند قانون لاغر که اصلا معلوم نیست تا چه اندازه قابلیت اجرا و جذابیت ( بهویژه برای جوانان) دارند، تبدیل به بیداری نخواهد شد.
*پایانی
مسعود دهنمکی چند سال پیش مستندی ساخت به اسم «کدام استقلال، کدام پیروزی؟». او چون فیلمساز خوبی نیست، طبعا این مستند هم اثر خوبی از کار درنیامد اما سوژه جالب و حساسی داشت که میتواند دستمایهای باشد برای کاربلدان و متخصصان حوزه اجتماعی و فرهنگی وسیاسی کشور. مثلا اینکه مردم ما در استانهای شمالی کشور، به دلیل ورود گردشگران و مسافران متنوع، بیشتر از نقاط دیگر در معرض آسیبهای فرهنگی و اجتماعی هستند و در این میان اگر مسئولی فکر میکند که این نکته، ربطی به اوقات فراغت و خلاء ناشی از نداشتن برنامهای جامع در این زمینه ندارد، حتما نیاز دارد که یا شغلش را عوض کند یا چند واحد فرهنگی و اجتماعی را در یکی از دانشگاهها بگذراند؛ البته ترجیحا در دانشگاهی که فقط پول نمیگیرد تا مدرکی ارائه بدهد!