رضا شریعتی، روزنامهنگار شاهین صمدپور، گزارشگر، مستند ساز و کارگردان سابق برنامه شوک است که توجه ویژه به مسائل حوزه کودک دارد. او اگرچه امروز از صداوسیما فاصله گرفته استآ اما موفق شده است تا با استفاده از ظرفیتهای موجود در فضای مجازی به راه خود ادامه دهد. به بهانه تصویب لایحه حمایت از کودکان […]
رضا شریعتی، روزنامهنگار
شاهین صمدپور، گزارشگر، مستند ساز و کارگردان سابق برنامه شوک است که توجه ویژه به مسائل حوزه کودک دارد. او اگرچه امروز از صداوسیما فاصله گرفته استآ اما موفق شده است تا با استفاده از ظرفیتهای موجود در فضای مجازی به راه خود ادامه دهد. به بهانه تصویب لایحه حمایت از کودکان بعد از ده سال با او هم کلام شدیم:
*لطفا خودتان را معرفی کنید؟
سلام به مخاطبان عزیزتان. من شاهین صمدپور در درجه اول معلم و در درجه بعد مستندساز و کارگردان هستم.
*در خصوص فراز و فرودهای برنامه شوک بنویسید؟!
صمدپور: در صدا و سیما مشغول ساخت مجموعه مستند درنگ بودم، البته سالها قبل در فیلمها و سریالها به عنوان مدیر تولید، دستیار و کارگردان، مشغول بودم. بعد از چند قسمت که مجموعه درنگ پخش شد، به پیشنهاد مدیر برنامه شبکه ۳ و تهیه کننده وارد برنامه شوک شدم تا مشکلات جامعه را بررسی کنم. تمام حرفم این بود که مردم از طبقات مختلف اجتماع دیده و شنیده شوند. همیشه سعی داشتم خط قرمزها را مستقیم یا غیر مستقیم رد کنم. وقتی مستند ایدز را ساختم این مسئله در جامعه تابو بود. بسیاری مخالفت کردند و ساخت دو قسمت در مورد ایدز را عامل نگرانی مردم میدانستند، اما من پای رفتن برای متقاعد کردن دیگران داشتم. کسی در این ابعاد فیلم مستند نساخته بود . به خاطر دارم در خصوص آلودگی هوا و بنزینهای نامرغوب مستندی ساختم که از سمت دفتر معاون رئیس جمهور وقت احمدینژاد، برای باز پخش نشدن آن قسمت با روابط عمومی شبکه تماس گرفتند. بعد از مدتی صدا و سیما دیگر راغب به کار کردن با من نبود که نمیدانم میتوان اسمش را ممنوع الکاری گذاشت یا خیر؟ نکته جالب این است که بسیاری فکر میکنند این مستند دیگر پخش نمیشود، در حالیکه اینطور نیست. دلیل اصلی این موضوع هم کمشدن اقبال صدا و سیما در بین مردم است.
*شما فعال در زمینه آسیبهای اجتماعی هستید. به نظرتان آسیبهایی که کودکان را تهدید میکند چیست؟
صمدپور: آسیبهایی که شامل حال کودکان می شود را نمیتوان به چند مورد محدود کرد و عوامل مختلفی کودکان را با آسیب مواجه می کند از قانون گرفته تا تربیت و مسائل مختلف خانوادهها، ما در همه این ابعاد مشکلاتی داریم. در قانون حمایت کافی از کودکان نمیشود. کودک آزاری توسط پدر حتی اگر معتاد هم باشد با جرایم سفت و سختی تعریف نشده است. در خیریه مهر آفرین پدری را داشتیم که سال ۹۰ فرزندش را آتش زد و سال ۹۲ از زندان خارج شد، این یعنی اگر پدری فرزندش را بکشد مجازات نمیشود. اگرچه به تازگی لایحه حمایت از کودکان به مجلس رفته است اما آنگونه که فعالان اجتماعی، حقوقدانان و روانشناسان میگویند، میزان جرم و جزا با هم متناسب نیست. ما نباید صرفا تجاوز جنسی به کودک را کودک آزاری بدانیم، پدری که کودکش را با سیگار میسوزاند و یا وحشیانه کتک می زند این هم مصداقی کودک آزاری محسوب می شود. از طرف دیگر مشکل جامعه ما سرپوش گذاشتن مسئولان بر روی این آسیبها است، اگر درد جامعهای اطلاع رسانی نشود مسئولان پی درمان نمیروند. پیش آمده به شهرهای مختلف رفتیم و مسئولان آن شهر به دلیل نگاه سنتی فکر میکردند رسانهای کردن موضوع به آبروی شهرشان لطمه میزند، آن هم در حالیکه شبکههای اجتماعی صدای کودکان شنیده شده و زخم کودک آزاری چرک کرده و بوی تعفنش بالا آمده است.
*متاسفانه آموزش پیشگیرانه در کشور جدی گرفته نمیشود. راهکار شما برای حل این معضل چیست؟!
صمدپور: ما باید آموزش پیشگیرانه را از خانوادهها شروع کنیم. مشکل ما این است خانوادههایی که خودشان آموزش ندیدند، چطور میتوانند به کودکان آموزش دهند؟ از طرف دیگر بسیاری از این مسائل در صدا وسیمای ما تابو بوده است. باید در نظر داشت ما در این مملکت تلویزیون خصوصی نداریم، صدا و سیما هم دارای بسیاری از خط قرمزها است، پس خانوادهها کجا باید یاد بگیرند در خصوص نقاط جنسی و پنهان کودک به آنها بگویند، اگر مورد دستدرازی قرار گرفت گزارش بدهند. مسئله دیگر این است آموزش و پرورش هم نتوانسته است به دانشآموزان در این خصوص آموزش لازم را بدهد. خانوادهها از من میپرسند چطور باید به کودکانمان آموزش بدهیم. این نشانه چیست؟! ضعفها و خلاءهای ما باعث شده است بسیاری از پدر و مادرهای ما به نقش پدر و مادری آشنا نیستند. فکر میکنند تنها وظیفهشان تر و خشک کردن بچه یا اینکه بتواند خرج و مخارج را تقبل کند، است. انتظار داریم برای رفع این مشکل درکلاسهای درس و کتابهای درسی در این خصوص سر فصل تعریف شود. پدر و مادری که سواد یا فرهنگ لازم را نداشته باشند لازم است تا رسانهها، آموزش و پرورش و… این موضوع را به آنها آموزش بدهند.
*پیامدهای درمان نشدن کودک را بیان کنید؟!
صمدپور: اگر کودک درمان نشود، خودش ممکن است ناهنجاریهای زیادی را برای جامعه به بار بیاورد. این کودکان در مواردی خودشان کودکآزار میشوند. در بسیاری از موارد بچهای که در بچگی مورد تعرض گرفته است به خاطر اینکه مقوله درمانش جدی گرفته نشده است، در درازمدت دچار انزوا شده و برای برقرار کردن ارتباط با جامعه، شاغل شدن و ورود به مجامع بزرگتر دچار مشکلات است. پسر ۱۶ سالهای به من مراجعه کرده است و گفته که مربی به من تجاوز میکرده و میگفت اگر جایی بگویم آبروی من را میبرد. این تجاوز بارها ادامه داشته است. بسیاری از این کودکان به خاطر درمان نشدن و فشارهای ناشی از آسیبهای جسمی و روحی در معرض خودکشی قرار میگیرند.
*بیشترین کودک آزاری در چه سنی رخ میدهد و توسط چه کسانی؟!
صمدپور: شاید برایتان جالب باشد که بدانید در جامعه ما پسرها بیشتر تعرض قرار میگیرند، چون رهاتر هستند و دختران به خاطر تحت کنترل بودن کمتر دچار آسیب میشوند. دامنه سنی متفاوت است بین پنج تا دوازده سال بیشترین موردی است که ما با آن مواجه شدیم. متاسفانه کودکانی را داشتیم که گفتند در کودکی از سمت عمو، دایی و محارم مورد تجاوز قرار گرفتهاند و اکنون هم در هنگام روبرو شدن با آنها دچار مشکل میشوند. انتظار داریم که خانوادهها به خاطر کلید واژه حفظ آبرو، کودکان را از مشاوره و روانشناس محروم نکنند و در مواجه با این کودکان مراقب رفتارهایشان باشند.
*متاسفانه یکی از مواردی که در جامعه با آن روبرو هستیم، کودک همسری است. در این خصوص چه نظری دارید؟
صمدپور: قبل از زمان انقلاب حداقل سن ازدواج هیجده سال بود. بعد از انقلاب این قانون مغایر احکام فقهی و شرع شناخته شد. در ابتدا سن ازدواج دختر ۹سال، سپس ۱۱ سال و در آخر ۱۳ سال اعلام شد. در روستاها در مواردی میبینیم که با حکم دادگاه کودک در زیر این سن با رضایت اولیا به خانه بخت میرود و با یک مرد متمکن ازدواج میکند. ما به دنبال این بودیم که در لایحه جدید سن، ازدواج حداقل سن ازدواج به پانزده سال برسد که متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
*دلیل اعتماد خانوادهها به شما چیست؟!
صمدپور: این اعتماد یک شبه اتفاق نیفتاده است. انتشار تعدادی از ویدیوهای من در دو سال اخیر باعث شده خانوادهها به من اعتماد کنند. در شیراز وقتی مادر به من مراجعه کرد، گفت به دنبال این است که مربی متجاوز باشگاه را تنبیه کند. با رسانهای شدن موضوع باشگاه بسته و مربی متخلف دستگیر شد. شهردار شیراز هم در یک اقدام پسندیده در سطح شهر بیلبوردهایی در خصوص کودک آزاری و سکوت نکردن خانوادهها منتشر کرد.
*این تعریف ” هر رفتار موجب صدمه جسمی، روانی یا فکری به کودک شود کودک آزاری است” را تا چه اندازه قبول دارید؟!
صمدپور: این تعریف کمالگرا و بیشتر در حد ایده است و ما با آن فاصله زیادی داریم. وقتی مدد کار اجتماعی از طرف خیریه مهرآفرین که به صورت تخصصی در خصوص کودک آزاری و یا کودکان بدسرپرست است برای حمایت از کودکی که پدر و مادرش معتاد است اقدام میکند باید کلی بدود تا مجوز بگیرد، آنهم در حالیکه این کودک در معرض خطر قرار دارد.
*دیدگاهتان را در خصوص تنبیه بدنی خانوادهها بر روی فرزندان تشریح بفرمائید.
صمدپور: اگرچه تنبیه بدنی از جانب پدر و مادر را نمیتوان در همه موارد مصداق کودک آزاری دانست و تنها در صورتی که شکنجه باشد کودک آزاری است، اما این نوع روش تربیتی رد شده است. تنبیه فیزیکی جواب عکس دارد.
* درخصوص لایحه کودک آزاری که این روزها در مجلس است چه نظری دارید؟
صمدپور: اگر سختگیرانه نگاه نکنیم، یک قدم رو به جلو است. ما در خیریه مهرآفرین بارها به دنبال تصویب این لایحه با نمایندگان رفت و آمد داشتیم و فاطمه دانشور مدیر موسسه در این خصوص تلاش زیادی کرد. اما نقاط ضعفی هم دارد، نظیر عدم تناسب جرم و جزا که در اصلاح قانون با هم مطابقت ندارند یا همین مسئله کودک همسری!
*سخن پایانی؟
صمدپور: با تشکر از حمایت رسانهها از این موضوع، امیدوارم مسئولان دیگر به کودک آزاری به چشم سیاهنمایی نگاه نکنند و در حل این مشکل حساسیت بیشتری به خرج دهند.