زن جوان که عاشق عمل های زیبایی بود پس از آشنایی با یک پزشک زیبایی خواستار طلاق از شوهر ثروتمندش شد که همین کافی بود تا شوهر جوان سناریوی یک جنایت را رقم بزند. مردی در تماس با پلیس از ماجرای کشته شدن همسرش در خانه اعیانی شان در منطقه کرج خبر داد و ماموران […]
زن جوان که عاشق عمل های زیبایی بود پس از آشنایی با یک پزشک زیبایی خواستار طلاق از شوهر ثروتمندش شد که همین کافی بود تا شوهر جوان سناریوی یک جنایت را رقم بزند.
مردی در تماس با پلیس از ماجرای کشته شدن همسرش در خانه اعیانی شان در منطقه کرج خبر داد و ماموران با حضور در قتل گاه با جسد خونین زن جوان که ساناز نام داشت روبرو شدند.
شوهر قربانی در همان تحقیقات ابتدایی هدف بازجویی پلیس قرار گرفت و به ماموران گفت: امروز صبح دخترم را به مدرسه بردم و زمانیکه در شرکت بودم بارها با همسرم تماس گرفتم اما بی پاسخ بود و چون همسرم بیشتر اوقات در حال خوشگذرانی با دوستانش است معمولا به تلفن هایش جواب نمی داد ، این موضوع نیز باعث نگرانی من نشد.
وی افزود: پس از کار به دنبال دخترم رفتم و با هم به فرودگاه رفتیم و با پدر و مادر ساناز که از سفر آمده بودند به خانه بازگشتیم که با جسد خونین ساناز روبرو شدیم.
ماموران در ادامه تحقیقات پی بردند که طلاهای زن جوان نیز به سرقت رفته و با توجه به اینکه هیچ تخریبی در درهای خانه وجود نداشت فرضیه قتل از سوی فردی آشنا را در دستور کار خود قرار دادند.
کارآگاهان در ادامه با توجه به خالکوبی ها و عمل های زیبایی که در بدن جسد زن جوان وجود داشت تحقیقات را به صورت گسترده آغاز کردند و در بررسی شماره موبایلش به یک پزشک زیبایی رسیدند.
در ادامه و قبل از بازجویی از دکتر جوان ، خواهر ساناز پیش روی ماموران از ماجرای مزاحمت ها و انگیزه طلاق خواهرش پرده برداشت.
این دختر جوان به ماموران گفت: خواهرم به خاطر عمل های زیبایی به مطب دکتری رفت و آمد داشت که پس از مدتی پزشک جوان برای ازدواج با خواهرم شروع به مزاحمت برای وی و خانواده اش کرد و همین باعث شد تا ساناز به فکر جدایی از شوهرش افتاد.
وی افزود: ابتدا ارتباط آنها تلفنی بود و گاهی با هم بیرون میرفتند. اما دکتر جوان با تماسهایش دردسرساز شد. او به عمد به خانه خواهرم زنگ میزد و شوهرخواهرم را تحریک میکرد. حتی وقتی خواهرم و همسرش به مسافرت میرفتند، او در همان هتل اتاق می گرفت و خواهرم که برای کارهای تتو و خالکوبی به این پزشک مراجعه کرده بود، راه گریزی از آزارهای این مرد نداشت.
شوهرخواهرم با تماسهای این مرد، خواهرم را به باد کتک گرفت و او را تهدید کرد.
این موضوع، پدر و برادرانم را تحت تأثیر قرار داده بود. بنابراین وقتی خواهرم درخواست طلاق کرد، خانوادهام مخالفت شدید کردند و از او خواستند تا به راحتی کاخ خوشبختیاش را ویران نکند. حالا هم از آن پزشک دردسرساز و شوهرخواهرم به اتهام قتل شکایت داریم.
با دستور بازپرس جنایی کرج، پزشک جوان تحت بازجویی قرار گرفت. او ادعا کرد: مقتول در فرم پزشکیاش خود را مجرد معرفی کرده بود. وی گفت: او از ازدواج قبلیاش ابراز نارضایتی کرده و میگفت که یک فرزند دارد. با او و گروهی از زنان و مردان جوان، عصرها در یک کافیشاپ که پاتوقمان بود، جمع میشدیم حتی چند بار او را به پزشکان دیگر معرفی کردم تا جراحیهای زیبایی مختلفی که دوست داشت را انجام دهد. اما از قتل او بیخبرم.
درادامه تحقیقات ماموران پی بردند که در روز حادثه ، «شهریار» در اطراف خانهاش بوده است. بدینترتیب، مأموران بار دیگر همسر مقتول را تحت بازجویی قرار دادند و این بار او درحالی که به شدت از مرگ همسرش متأثر بود، پرده از راز جنایت برداشت.
تیم جنایی در این مرحله متوجه شدند که شهریار از مدتها قبل توطئه کشتن زنش را طراحی کرده بود و برای گمراه کردن پلیس ابتدا دستهایش را با دستکش پلاستیکی پوشانده تا اثر انگشتی از خود باقی نگذارد.
سپس با برداشتن چاقویی از آشپزخانه به سراغ همسرش رفته و با ضربات چاقوی ساناز را به قتل رسانده است و بعد هم ملحفهای روی جسد خونآلود کشیده و سپسه پای گاوصندوق نشست و با دقت همه طلاها و جواهرات همسرش را برداشت و همراه با کارد، دستکش و لباسهای خونین داخل یک کیسه مشکی گذاشت. سپس کیسه را در تاریکی از خانهشان بیرون برد و در بیابانهای اطراف کرج انداخت تا وانمود کند که همسر جوانش قربانی سرقت شبانه شده است.
با اعترافات تلخ متهم، وی با صدور قرار مجرمیت روانه زندان شد و پرونده برای رسیدگی نهایی به دادگاه عالی جنایی کرج فرستاده شد.
بدین ترتیب مرد جوان به اتهام قتل عمد و سرقت طلاهای مقتول به قصاص نفس، یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
اما پس از تأیید این حکم در شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور و درحالی که مرد جوان در یک قدمی طناب دار بود خانواده «ساناز» در اقدامی خداپسندانه از قصاص دامادشان گذشتند.