شهلا منصوریه دبیر گروه اجتماعی   پايتخت طي ۲۰۰سال گذشته هر روز بزرگ و بزرگ‌تر شده‌ و جمعيت‌اش هم بيشتر می شود. بزرگتر شدن تهران به معنای حاشیه نشینی در اطراف پایتخت هم است، سرشماری سال ۹۵ نشان می دهد که ۳۵۰ هزار نفر طی سال های ۹۰ تا ۹۵ به حاشیه و اطراف شهر […]

شهلا منصوریه
دبیر گروه اجتماعی

 

پايتخت طي ۲۰۰سال گذشته هر روز بزرگ و بزرگ‌تر شده‌ و جمعيت‌اش هم بيشتر می شود. بزرگتر شدن تهران به معنای حاشیه نشینی در اطراف پایتخت هم است، سرشماری سال ۹۵ نشان می دهد که ۳۵۰ هزار نفر طی سال های ۹۰ تا ۹۵ به حاشیه و اطراف شهر پناه برده اند. دلیل مهاجرت اهالی پایتخت به حاشیه نشینی هم کاملا مشخص است؛ قیمت مسکن، آلودگی هوا و ترافیک و … است.
البته ساکنان حاشیه نشینان فقط به هموطنان و پایتخت نشینان خلاصه نمی شود؛ در برخی از مناطق حاشیه پایتخت، بخصوص در منطقه شهرری، هزاران تبعه قانونی و غیرقانونی از افغانستان، پاکستان و بنگلادش نیز حضور دارند که حاضرند با کمترین امکانات و نبود بهداشت زندگی می کنند. به عبارتی یک خط فرضی آنها را از شهر جدا می کند. خطی که این سویش می شود شهر و آن سویش مردمی که در حاشیه هستند. مردمی که دچار دوگانگی هستند، نه شهری و نه روستایی. مردمانی که در یک برزخ دائمی زندگی می کنند. به اعتقاد جامعه شناسان مناطق حاشیه شهر، محل تجمع آسیب های اجتماعی است. حاشیه‌نشینی از جمله معضلاتی است که ریشه‌ در کمبود‌ها دارد. کمبودهایی که در حوزه‌ های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حس می ‌شود و افراد را به سمت شهرهای بزرگ تر و البته به حاشیه آن‌ها سوق می ‌دهد. آمارها نشان می‌ دهد در کشورمان حدود ۱۹ میلیون حاشیه‌نشین زیست می‌کنند.
به گفته نعمت‌الله ترکی، رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران ۱۷ درصد از جمعیت ایران در تهران زندگی می‌کنند. این پرجمعیت‌ترین شهر ایران، بزرگترین اقتصاد کشور را در خود جای داده است.

وجود ناهنجاری ها در حاشیه
یک جامعه‌شناس شهری با اشاره به تاثیر پدیده حاشیه‌نشینی مدرن در جامعه گفت: حاشیه‌نشینی منجر به تشدید شکاف طبقاتی می‌شود، چرا که وقتی بی‌عدالتی احساس شود، می‌تواند موجب نارضایتی و بحران در سطوح و بخش‌های مختلف جامعه شود.
محمد حیدرپور با بیان اینکه حاشیه‌نشینی در ایران به دلیل اصلاحات ارضی شکل گرفت و با مهاجرت گسترده‌ای روبرو شد، تاکید کرد: همزمان با صنعتی شدن در دهه ۵۰ این معضل در کشور به وجود آمد و با درآمدهای نفتی بعد از انقلاب این پدیده گسترده‌تر شد که به دلیل عدم کارآمدی برنامه‌های اقتصادی نه تنها در دوره‌های قبل بلکه در شرایط کنونی هم این موضوع حل نشده باقی مانده و همچنان رو به گسترش است.
وی که معتقد است در کشورهای توسعه یافته افراد ساکن در نقاط حاشیه‌نشین افراد فرهنگی و اغلب با سطح اجتماعی بسیار بالا هستند، گفت: اما در حومه شهرهای بزرگ ایران، حاشیه‌ها محل زندگی اقشار بسیار ضعیفی شده که خود منجر به شکل‌گیری انواع ناهنجاری‌های اجتماعی در این نقاط می‌شود؛ این در حالیست که کارتن خواب‌ها، انواع باندها و قتل‌های زنجیره‌ای رخ داده در شهرها ناشی از نواحی ایجاد شده در حاشیه شهرهاست.

حاشیه‌نشینان مجرم نیستند
یک جامعه شناس دیگر با استناد بر مطالعات میدانی انجام داده در اطراف تهران گفت: مطالعات میدانی نشان می‌دهد به علت گرانی مسکن و اجاره بهاء در پنج سال گذشته، جمعیت قابل توجهی از مستأجران تهرانی به مناطق اطراف تهران مانند پردیس، هشتگرد و محمدشهر کرج مهاجرت کرده‌اند. برآوردهای انجام شده در این زمینه حاکی از آن است که شهرهای جدید اطراف تهران و مناطق سکونتی از نظر جمعیتی در حال تبدیل به کلانشهر هستند و طبعا از نظر زیرساختها و خدمات باید برای نقش جدید آماده باشند. در این شرایط ما چگونه به خود اجازه می‌دهیم مناطقی را که ممکن است در ۲۰-۳۰ سال آینده جزو محدوده شهر شوند “حاشیه” بنامیم و انواع مسائل و معضلات را به آنها نسبت دهیم؟ آذر تشکر که نظری متفاوت نسبت به بسیاری از جامعه‌شناسان و کارشناسان که حاشیه‌نشینی را پدیده‌ای می خوانند که موجب تجمع و گسترش آسیب‌های اجتماعی است، افزود: بخشی از حاشیه‌نشینان، به دلیل مشکلات اقتصادی زندگی در کلانشهرها به حاشیه‌ این شهرها مهاجرت کرده‌اند. آنها تا همین چندی پیش میتوانستند در مناطق داخل محدوده زندگی کنند اما بحرانهای اقتصادی، اخراج از کار و ورشکستگی های مالی و… باعث شده که این اقشار متوسط شهری به مناطق خارج از محدوده پرتاب شوند.
این جامعه‌شناس شهری با اشاره به تاثیر دیدگاه‌های منفی بر مناطق حاشیه‌ای گفت: وقتی درون محدوده شهر را متن شهر و بیرون از آن را حاشیه بدانیم، سکونتگاه‌های بیرون از این محدوده را نه از زاویه مسکن، نظام کالبد و اقتصاد شهری؛ بلکه از دیدگاه اجتماعی و فرهنگی هویت جداگانه برای آنها قائل خواهیم شد و تصور خواهیم کرد حاشیه‌نشینان دچار آسیب‌هایی هستند و این آسیب‌ها را به ساکنان شهری منتقل می‌کنند. گویی این مناطق اساساً جرم‌خیز هستند و پراز جمعیت مجرم (قاچاقچیان مواد مخدر، سارقان، زنان خیابانی، کودکان کار، مهاجران، فقرای شهری و….). به نظرم این نگاه بسیار سلطه‌جویانه و نشان از تسلط نظری نگاه متنی بر حاشیه‌های تعریف شده است.