جمی ها اینروزها رحمان احمدی را خیلی بیشتر دوست دارند. درخشش او زیر نظر مهدی تارتار نشان میدهد که کوله بار تجربه رحمان آنقدر سوغاتی ارزشمند دارد که اورا هنوز هم جزو ۵ گلر برتر تاریخ لیگ برتر بدانیم. انصافا هم باید گفت او تنها گلر غیر سرخابیست که روند نزولی نداشته. به سابقه گلرهایی […]

جمی ها اینروزها رحمان احمدی را خیلی بیشتر دوست دارند. درخشش او زیر نظر مهدی تارتار نشان میدهد که کوله بار تجربه رحمان آنقدر سوغاتی ارزشمند دارد که اورا هنوز هم جزو ۵ گلر برتر تاریخ لیگ برتر بدانیم. انصافا هم باید گفت او تنها گلر غیر سرخابیست که روند نزولی نداشته. به سابقه گلرهایی چون طالبلو، برومند و طباطبایی نگاه کنید که پس از جدایی از استقلال ازکورس خبری عقب ماندند. درپرسپولیس هم نکیسا، فنایی وفرشید کریمی همین روند را طی کردند. رحمان احمدی اما در اکثر دوره های تیم ملی رقیب سرسخت عقابهای پرمدعی سرخابی بود. گلری که برای پرسپولیس یک جام قهرمانی درجام حذفی حفظ کرد اما یادش رفت وظایف سرپرست ومدیریت تیم جدیدش یعنی سپاهان را یادآوری کند وآخرین کارت زردی را که ازپرسپولیس یادگارداشت به اسم سپاهان تمام شد وبه همین آسانی سپاهان ازلیگ قهرمانان حذف شد! روزی که سید مهدی رحمتی گلر اول و آماده تیم ملی دست کی روش را درپوست گردو گذاشت قهر کرد وتیم ملی وماند ۷متر دروازه وچه کنم چه کنم جناب کی روش، رحمان احمدی بی سروصدا و بدون حاشیه فاتح دروازه بی دروپیکر تیم ملی شد و ما را ازمسلخ کره جنوبی به سلامت بیرون آورد اما حیف که دستش نمک نداشت.دستی که دست کی روش را در مقدماتی جام جهانی گرفت، بیشتر برای علیرضا حقیقی نان داشت تا برای خودش! برای مردی که اهل بازی نبود وجز بانداژ مصدومیت ، باندی درزندگی ورزشی اش ندید ایستاده کف زدن لطف نیست، وظیفه است.