پسران ماجراجوی برانکو باز کاری کردند کارستان. آنهم در شرایطی که سازمان لیگ در حرکتی بیسابقه لشکر بی ساز و برگ پرسپولیس را در روزهای فیفا به مقابل پیکان سرپنجه فرستاد. تیم خستهای که هنوز از رباط دادن دفاع راستش قد راست نکرده بود که با مصدومیت دفاع میانیاش کمرش خم شد. باخت پرسپولیس حتمی […]
پسران ماجراجوی برانکو باز کاری کردند کارستان. آنهم در شرایطی که سازمان لیگ در حرکتی بیسابقه لشکر بی ساز و برگ پرسپولیس را در روزهای فیفا به مقابل پیکان سرپنجه فرستاد. تیم خستهای که هنوز از رباط دادن دفاع راستش قد راست نکرده بود که با مصدومیت دفاع میانیاش کمرش خم شد. باخت پرسپولیس حتمی به نظر میرسید. گل بدی که رادو در نیمه اول خورد انگار خامهی روی کیک بود تا بدخواهان برانکو جشن بگیرند و برای درهم شکستن تیم بیشکست پرفسور رقص شاطری کنند. نیمه دوم هم شاهنامهای بود که پایانش خوش به نظر نمیرسید، چرا که ابزار مربی بازیکن است و تیم بی بازیکن به شیر بی یال و دم و اشکم میماند.
پرفسور اما برای جلالی و پیکان خواب های دیگری دیده بود؛ ربیع به دفاع راست رفت و سیامک یک خط جلو آمد تا نفس تازهای به حملات بیرمق پرسپولیس بدهد. این تغییر شکل بازی را چنان متحول کرد که آه از نهاد تماشاگران بلند شد که ایکاش مرد شماره ۸۸ قرمزها کمی خویشتندار بود و با آن حرکت کودکانه، فینال را از خودش و چه بسا جام را از تیمش دریغ نمیکرد. هرچه بود نعمتی و همتی از راست و عالیشاه و شایان از چپ عرصه را بر پیکان چنان تنگ کردند که دفاع منظم این تیم سرانجام تسلیم شد. سانتر تماشایی عالیشاه با ضربه سر هوشمندانهای از «کمال» همراه شد تا پرسپولیس «کامیابی» را در آغوش بکشد. نباید از فداکاری امید عالیشاه هم غافل شد که در این بازی به روزهای خوبش بازگشت؛ دوید و جنگید و توپ گرفت و بارها مدافعان پیکان را مقهور سرعت و تکنیک خود کرد. امید پرسپولیس حالا بیشتر از همیشه به ساقهای عالیشاهی است که مصدومیت هم نتوانست مانع درخشش او شود. امید با خونش چمن ورزشگاه را رنگین کرد اما یک گام به عقب نگذاشت تا در انتهای بازی هواداران بازی فداکارانه او را ارج بنهند. بازی میرفت که با نتیجه مساوی به پایان برسد اما یک نفر اجازه نداد. شوت سرکش علیپور گویی همان اراده پرسپولیس بود که هیچ بی عدالتی و ظلمی جلودارش نیست. نه دستهای شیخویسی نه تمهیدات فتاحی نتوانست مقابل قدرت اراده و اشتیاق لشکر سرخ ایستادگی کند. پرسپولیس خسته از این آزمون هم سربلند بیرون آمد تا روسیاهی بماند برای آنان که از پا افتادنش را دوست داشتند. پرسپولیس با زبان بی زبانی به دشمنانش گفت «هرچه تبر زدی مرا زخم نشد، جوانه شد.»