آقای انزاهی ضمن خوشامدگویی، به عنوان اولین سوال بفرمایید آیا فضای مجازی همان اینترنت است؟ با توجه به تصورات و نوع تلقی حداکثری مخاطبین ایرانی از فضای مجازی، فضای مجازی واژه کوچکی برای اینترنت است. اینترنت کل پلتفرم هایی است که برای این فضا را شامل می شود و خیلی گسترده تر است. هر فردی […]

آقای انزاهی ضمن خوشامدگویی، به عنوان اولین سوال بفرمایید آیا فضای مجازی همان اینترنت است؟
با توجه به تصورات و نوع تلقی حداکثری مخاطبین ایرانی از فضای مجازی، فضای مجازی واژه کوچکی برای اینترنت است. اینترنت کل پلتفرم هایی است که برای این فضا را شامل می شود و خیلی گسترده تر است. هر فردی نسبت به درک خود از فضای مجازی و به آن اندازه، تعداد پلتفرم هایی که می شناسد آن تعداد را فضای مجازی قلمداد می کند؛ به عنوان مثال کسی که تلگرام و اینستاگرام را می شناسد فکر و ذهنش درگیر همین فضا می ماند و بس. کسی که فیسبوک را می شناسد آن را هم به دنیای فضای مجازی خود اضافه می کند؛ همینطور توئیتر و مابقی شبکه ها و پلتفرم های دیگر را که کارشان نشر اطلاعات است. به همین خاطر از واژه اینترنت که خیلی وسیعتر است و کلیه اتفاقاتی که در این فضا تبادل اطلاعات می کند و شامل می شود را اینترنت می گوییم.
علت عنوان کردن شناخت اینترنت و فضای مجازی این است که وقتی ما می خواهیم در مورد آسیب های یک موضوع صحبت کنیم ابتدا می بایست درک دقیق و کاملی داشته باشیم تا بتوانیم تحلیل درستی را ارائه کنیم.
در شروع بحث می خواهم توجه مخاطب را به این نکته جلب کنم که دنیای اینترنت صرفا به جهت استفاده فردی خلق نشده است بلکه دلیل اصلی پیداش آن شکل گیری فرآیندهای تبادل اطلاعات به شیوه نوین بوده است اگر بهتر بخواهیم توضیح دهیم اینترنت تحولات وسیعی در علوم مختلف ایجاد نموده است و شاید بهتر است بگوییم یکی از مهمترین اختراعات بشر اینترنت بوده است و شناخت مردم ما از اینترنت محدود به شبکه های اجتماعی دایره شناختی خوشان محدود شده است.

از نظر شما استفاده از این فضا چه معایب و مزایایی دارد؟
هر چیزی که به تازگی اختراع شده باشد (عمر و قدمت زیادی نداشته باشد) و به زندگی بشر وارد شده باشد انسان نسبت به آن حساس است و طبیعتا هر اختراع و کشفی که وارد زندگی بشر شد در کنار نقاط مثبتی که داشت نقاط ضعفی هم داشت. بنده قصد دارم در این گفت وگو از منظر اطلاعات (دانش) در علوم مختلف و خبر و رسانه در رابطه با موضوع اینترنت خدمت شما مواردی را ارائه کنم، یکی آسیب ها و نقاط ضعف و تاثیر اینترنت این بود که در ثبت و ضبط اطلاعات در مغز انسان را دچار مشکل کرد.
واضح تر بخواهم بگویم انسان با هجمه زیادی از اطلاعات و داده ها روبه رو شد و این موضوع موجب سردرگمی مخاطب شد تا نتواند تشخیص دهد که کدامیک از اطلاعات دقیق و درست و یا برای او لازم است یا خیر. ریفرنس هایش از کجا هستند و این سردرگمی باعث شد که نسبت به خبرها و اطلاعات سطحی نگر شده و سریعا عبور کند و شاید آن اطلاعاتی که لازم و دارای اهمیت بود را دریافت نکند. (البته در ابتدای پیدایش شبکه های اجتماعی به خاطر نو بودن تمامی اطلاعات مورد پذیرش قرار می گرفت اما به مرور پس از اثبات غلط بودن بیشتر اطلاعات مخاطب نسبت به آنها بی اعتماد شد) به دلیل اینکه حجم این خبرها و اطلاعات بالا رفت موجب پدید آمدن این آسیب شد. به طور مشخص اولین آسیب آن هم ایجاد سردرگمی مخاطب می باشد.
دومین آسیب که مخاطب را مورد هجمه قرار داد، برهم زدن آرامش انسان بود. دقیقا در سیستم آرامش و حافظه انسان اثر گذاشت و این موضوع باعث شد تا آن راحتی و آسودگی خاطر از ذهن و روح انسان بگریزد به عبارت دیگر تعداد بالای پیام هایی که به انسان مخابره شد، آرامش روحی و تمرکز روی اهداف و برنامه ها و آرمش رو و ران را از انسان سلب کرد.
سومین آسیبی که می توان به آن اشاره کرد این بود که چون به سادگی در اختیار انسان قرار گرفت ارزش آن کم شد. زمانی که ما در کتاب یا روزنامه یک مطلب را می خواندیم خیلی احساس ارزشمندی می کردیم چون می دانستیم که آن مطلب پروسه و فرآیند طولانی را طی کرده است. یک روزنامه یا یک کتاب قبل از اینکه چاپ و منتشر شود، نویسنده روی متن آن خیلی کار می کند، تدوین می شود، ویراستار روی آن ویرایش می کند، مجوز می گیرد، فیلم و زینک می شود، چاپخانه می رود و چاپ می شود، این فرآیند به این موضوع ارزش و دقت در کیفیت محتوا می دهد و در این پروسه اتفاقی که می افتد روی متن و محتوا بیشتر کار می شود و در ضمن به اعتقاد بنده به محتوا روح انرژی مثبت هم منقل می شود

در خصوص نقاط قوت اینترنت بیشتر بگویید.
اینترنت در مقابل نقاط منفی نقاط مثبت زیادی هم دارد که نقاط قوت آن قطعاً بیشترین تأثیر را داشته که انسان در مقابل رد آن مقاومت نکرده و اینترنت از دور خارج نشده است (شبکه های اجتماعی و رسانه ها). شیر شدن سریع اطلاعات؛ یعنی باز برداشته شدن درها، مرزها و محدویت ها به تعبیر مرسوم دهکده جهانی که همه در مورد آن صحبت می کنند اتفاقی بود که یک تأثیر خیلی شگرفی روی یک پدیده و کشف بزرگ روی زندگی بشر بوده است که نمی توان از آن غافل شد. اما در مقابل این تاثیر مثبت آن آسیب هم داشته است اینکه اطلاعات سریع تر در دسترس قرار می گیرد و این یک تأثیر مثبت بزرگ است.
سرعت اطلاعات باعث می شود که تکامل اطلاعات، بروز خلاقیت و نبوغ در کل زندگی موجب رشد و توسعه تکنولوژی، محصولات، خدمات، سلامت و تمامی بخش های زندگی اتفاق بیفتد و اطلاعات در اختیار اعضاء، افراد یا سازمان های خاصی قرار نگیرد. این نقطه مثبت اینترنت بود. ولی همانطوری که هر شخصی در زندگی یک سیر تکاملی داشته، به اعتقاد بنده اینترنت هم سیر تکاملی اش را طی می کند.
از دیگر آسیب هایی که این پدیده داشت تغییر وسیله ناقل پیام بود مدیاهای قابل لمس مانند کتاب روزنامه مجله جای خود را به اینترنت داده اند برای جلوگیری از این آسیب و در راستای تکامل اینترنت به دانشجوها و شاگردانمان می گوییم در کنار اینترنت حتما باید از کتبت چاپی هم استفاده کنند به اعتقاد بنده رسانه های مکتوب به جایگاه خودشان برمی گردند البته نه به جایگاه سابقشان و حداکثری. مثلاً آیا یک روزنامه همان ۲۰۰ هزار شماره را چاپ می کند؛ البته که نه؛ اما جایگاه از دست رفته اش را تا حدودی باز می یابد. علتش هم این است که بوی کاغذ و لمس کاغذ در درک محتوا خیلی تأثیر گذار است.
بگذارید موضوع را به رشته خودم ربط بدهم و از آموزه های مارکتینگ برای تحلیل و نتیجه گیری بهره بگیرم؛ اعلم علمای رشته بازاریابی، پروفسور کاتلر که پدر بازاریابی دنیا است در حوزه مارکتینگ در سال ۲۰۱۱ نظریه ای را تحت عنوان marketing 3 را مطرح کردند. ایشان قبل از این در گذشته در دو عصر بازاریابی گفته بود که محصول باید کیفیت داشته باشد، قیمت مناسب داشته و در دسترس مشتری باشد و درست تبلیغ و ترویج شود. اگر ما محصول را پیام ویا دانش بدانیم، پیام و محتوای که در شبکه های اجتماعی، نشر پیدا می کند آن هم یک محصول است. سرعت دسترسی آن بالا رفته است، ولی امروز مخاطب نیاز به آن ارزش دارد چیزی که در یک کتاب و رسانه های مکتوب در روزنامه ارزشمند است این است که این فرآیند و پروسه ای که طی می شود خیلی خیلی محتوا را دستخوش تغییر می کند. همه ما این تجربه را داشته ایم وقتی یک کتاب توسط یک مولف نوشته می شود و بعد توسط ویراستار، ویرایش می شود و دوباره بر می گردد و مولف تغییراتی ایجاد می کند؛ به این نتیجه می رسیم که محتوا تحت تأثیر اوضاع و شرایط پروسه احتمالاً کیفیت آن بالا می رود؛ رسانه های چاپی و مکتوب هم همین وضع را دارند
وقتی یک خبر می آید و در یک پروسه ای قرار می گیرد و تدوین و ادیت می شود طبیعتاً خیلی ارزشمندتر از این می شود که مثال در اینترنت یک سایت خبری یک خبری را منتشر می کند. پس نکته ای که اینجا شاید دوباره به این موضوع برگردد این است که در واقع حس کردن یک رسانه چاپی مثل کتاب و روزنامه که پیامی را منتقل می کند
دانش و خبری که به تجربه انسانی اضافه می کند در سیر تکاملی اینترنت این جابجایی و جایگزینی و تعادل در حال اتفاق افتادن است. جابجایی هم اینگونه است که در واقع مردم در حال گرایش پیدا کردن به این سمت هستند که از رسانه های چاپی استفاده کنند و لمس کاغذ و ثبت و ضبط اطلاعات را خیلی تفاوت در آن ایجاد می کند.
بدین ترتیب میخواهم به شما بگویم که با تلاش های متولیان نویسندگان مولفان و دست اندکاران این حوزه ها می بایست در نشر و تولید به صورت مکتوب در تلاش روز افزون باشند. همه کسب و کارها رسالت های متععدی دارند، در کنار اینکه همه کسب و کارها هدفشان سود است. یکسری وظایف هم روی دوش متولیان رسانه است، آن هایی که در این رشته فعال هستند. یک رسالت فرهنگی دارند، آنها باید در تغییر رفتار مشتری و مخاطب کار کنند. به آنها اطلاعات بدهند، آنها اگر بگویند که یک پدیده به نام اینترنت آمده و ما هم همراه آن شویم و با توجه قدرتی که دارد جمع کنیم و برویم و کاری انجام ندهیم و تعهدی بر دوش ما نیست؛ آیا این یعنی عقب نشینی از موضع درست نیست ؟اگر موضع ما به به لحاظ علوم مرتبط انسانی (متعادل سازی سبک رفتارهای انسان)درست است چرا نباید روی آن پافشاری کنیم؟ فراموش ما یک رسالت فرهنگی داریم؛ رسالت فرهنگی ما این است که می بینیم کاری درست است در مورد تثبیتش کاری کنیم.
اگر رسانه های چاپی و مکتوب در این زمینه کار کنند و به مخاطب این پیام را منتقل کنند که اینترنت آسیب های خودش را دارد وقتی که در اینترنت مطلبی را می خواند و احتمالا خوب درک نمی کند خوب هم باور نمی کند؛ اما در رسانه مکتوب اینگونه نیست، چرا که تاییدیه وزارت ارشاد را دارد و قطعا مجوز قانونی گرفته پس قابل اعتبار است. هر چند دلیل صد درصدی به صحت اطلاعات نیست اما به نسبت محتوای موجود در اینترنت صحت سقم اطلاعات بیشتر است. به نظر بنده طی چند سال آیند یک تغییری در رفتار مصرف کننده(مصرف کننده دانش و خبر) صورت می گیرد.پر واضح است به حالت اولیه باز نمی گردد اما در این شکل و نوع هم باقی نمی ماند.

یعنی پیش بینی شما اینگونه است که رسانه های مکتوب به جایگاه خود برمی گردند؟
بله. رسانه های مکتوب به جایگاه خود برمی گردند کما اینکه کتاب در حال برگشتن است. اگر الان توجه کرده باشید، در تمام دانشگاه ها و کلاس ها، اساتید به دانشجویان توصیه می کنند که باید کتاب تهیه کنند. شاید چند سال قبل تر که اینترنت برای شخص بنده هیجان و جذابیت خاصی داشت این را نمی گفتم و دانشجوها را به سوی شبکه های اجتماعی سوق می دادم؛ اما اکنون اینگونه نیست. بنده، دوستان و همکارانم کماکان توصیه مطالعه کتب چاپی را در دستور کار قرار می دهیم. اعتقاد بنده این است که این وضعیت تغییر می کند. قطعا به شکل اولیه برنمی گردد. یعنی اینترنت جایگاه خودش را تغییر نمی دهد.
درست مثل دیگر اختراعات و اکتشافات بشر. به عنوان مثال: برق چیز بدی نیست اما شاید شکل تولید برق تغییر کند. شکل استفاده از آن تغییر کند. چرا یک اختراع استراتژیک و اثرگذار بزرگ در زندگی بشر است. شاید برای تولید برق از انرژی خورشیدی استفاده کنیم. شاید از لامپ های LED یا لامپ های کم مصرف برای کاهش گازهای گلخانه ای یا تولید برق و بحث های اینچنینی استفاده کنیم.

در این خصوص راهکاری هم دارید؟
نظر بنده این است که اینترنت هیچوقت کشف و اختراع بدی نبوده و هرگز حذف نمی شود اما چون انسان یک موجود تکاملی است و تا یک چیزی را تجربه نکند فرآیندش به نتیجه نمی رسد. بنابراین رسانه های چاپی ارزش ماندن و جایگاه خودشان را دارند ولی متولیان این رشته باید در این زمینه فعالیت خود را حفظ کنند. آنها نباید عرصه را کامل واگذار کنند و بگویند که دوره مکتوب تمام شد. اتفاقا باید روی فرهنگسازی کار کنند و آسیب هایش را برای مخاطب نمایان کنند. رسالت فرهنگیشان را انجام دهند. با نشر مقالات متعدد ابعاد آن را بشکافند. این موضوع را مدون ادامه دهند. یعنی اینکه فقط به یکی دو کار و اقدام اکتفا نکنند. این یک دستور کار به صورت بلندمدت باید باشد و در کنار سایر فعالیت ها این فرهنگسازی هم صورت بگیرد و به اشکال مختلف با صاحبنظران مختلف و کارشناسان با موضوعات متنوع مصاحبه کنند. موضوع به صورت علمی به مخاطب منتقل شود. از روانشناسان استفاده شود، از صاحبنظرانی که در این زمینه پیشکسوت هستند و می توانند راهکار ارائه دهند به صورت مدون در برنامه بلندمدت در دستور کار باشد و آسیب های اینترنت بیان شود تا مخاطب به سمت اینکه کاغذ را لمس کند و بو و حس مثبت آن را درک و تجربه کند برود.
یکی از مشکلات زندگی امروز ما این است که به آن چیزهایی که قبلا به ما آرامش می داد دیگر تعلق نداریم و هیچ ارتباطی با آنها نداریم. گاهی لازم است که این ارتباط شکل بگیرد. دلیل اینکه این روزها حالمان خوب نیست، استرس داریم و تمرکزمان پایین است، همین است. اینترنت آسیب هایش را بر انسان گذاشته است و متاسفانه در ایران همیشه تاثیر این آسیب های پدیدهای نوظهور بیشتر بوده است و دلیل آن هم فقر فرهنگی و فقر فکری است. افراط و تفرط در مصرف در هر حوزه ای غالب رفتارهای ایرانی ها می باشد،شکافتن این آسیب د رحوزه و حوصله این گفتگو نمی گنجد

نقش خانواده ها در این زمینه چیست؟
به نظر بنده خانواده ها به دلیل تلقی نصحیت گونه نمی توانند چندان تاثیری در این زمینه داشته باشند. بیشترین گروهی که می توانند در این زمینه تاثیرگذار باشند، معلمین هستند. (نه فقط معلم تحصیل ) در بعضی موارد از خانواده ها حرف شنوی نمی شود. چون فرزندان ما، امروز این موضوعات را کمتر از خانواده می پذیرند. شاید اگر شخص ثالثی که حس یک نصحیت کننده ندارد، بیشترین تاثیر را داشته باشد، ولی نکته بسیار مهم تر این است که میبایست یک صدای بلند و مداوم و مستمر باشد. یعنی اگر این صدا قطع شود تاثیر نمی گذارد. به نظر من این صدا و یا این تاکید آسیب باید ادامه دار باشد و از کانال های مختلف برای مخاطب تکرار شود تا در رفتار مخاطب تاثیر بگذارد. اگر این تکرار از طریق افراد و شخصیت ها و در فضاهای مختلف انجام شود و از طرف دیگر در رسانه ها هم : مثل رادیو، تلویزیون و روزنامه ها، در کلاس ها توسط اساتید و … آسیب ها و تاثیرات منفی آن بیان شود، بالطبع اثرات خوبی در جامعه بر جای می گذارد و کم کم به سمت رسانه های مکتوب برمی گردیم کما اینکه مشاهدات عینی اخیر اینگونه نیز است. بنابراین خانواده ها به تنهایی نمی توانند تاثیرگذار باشند. چون کودکان این موضوع را یک مخالفت با مدرنیته تلقی می کنند. یعنی اگر یک پدر و مادر از آسیب های اینترنت و از مزایای کتاب بگویند، بچه ها احساس می کنند که مخالفت با نفس آن را دارند و اینگونه است که کار به جایی نمی رسد.

آیا اینترنت در روند شکل گیری شخصیت کودکان هم تاثیر گذار است؟
قطعا در روند شکل گیری شخصیت کودکان هم تاثیرگذار است. وقتی در مورد کل بشر صحبت می کنیم همه سنین را شامل می شود.
همین کودکی که به اینترنت اعتیاد پیدا می کند و خانواده هم نمی تواند جلویش را بگیرد، پس چگونه باید تعادل را حفظ کرد تا به سمت اینترنت نرود؟
به نظر بنده خانواده باید آن اتفاقاتی که در گذشته به آنها انرژی و دانش می داد را برای فرزندشان تداعی کنند. یعنی فضایی را ایجاد کنند که بچه ها بتوانند آن را لمس کنند. به عنوان مثال: این روزها در هیچ خانواده ای روزنامه پیدا نمی شود؛ غالبن در ادارات وجود دارد اما در خانه ها تک و توک دیده می شود. بهتر است روزنامه به خانه بیاید و در دسترس باشد و خانوادگی شروع کنیم به خواندن و لمس کردن آن. فضایی ایجاد شود تا فرزندان از فضای اینترنت فاصله بگیرند حتی مدت زمانی را به این موضوع اختصاص دهیم. گاهی آن ها را طبیعت بکر ببریم. انسان با لمس کردن و دیدن است که به چیزی گرایش پیدا می کند. بهترین راهکار لمس و تجربه آن است. بچه ها را به روستاها ببرند به جاهایی که بتوانند سکوت را تجربه کنند. جاهایی که اینترنت نباشد و بتوانند کمی تفکر کنند. از گذشته به آنها بگویید و توضیح دهید و اجازه بدهید که بچه ها آنها را احساس کنند. (چشیدن طعم شیرین احساسات واقعی زندگی میتواند در تغییر رفتارها اثر گذار باشد)
به نظر بنده یکی از راهکارها این است که بچه ها باید آن چیزهایی که قبل اینترنت و مدرنیته را لمس کردیم را لمس کنند. بخصوص بچه های نیمه دوم دهه هفتاد و دهه هشتاد و الی آخر، بسیاری از مسائل حال و هوا و احساسات واقعی زندگی را خیلی خیلی کمتر دیده اند، چون ما ناخواسته سوار موج سبک زندگی مدرنیته به صورت افراطی شدیم و درک آن شرایط را از آنها گرفتیم. اگر بتوانیم آن احساسات را برایشان به وجود بیاوریم قطعا در اینکه آنها بتوانند از این فضا جدا بشوند خیلی اثرگذار است. پرواضح است با این رویکرد کلیه اقشار و طبقات سنی به این واسطه به تعادل خواهند رسید اما در پایان اضافه کنم که انتقال این پیام ها و تشریح و تحلیل آسیب ها از طریق اینترنت اثرگذارترخواهد بود و می تواند مسیر رسیدن به تعادل را بوجود آورد، کما اینکه این تغییر را در طول زمان دست می دهد اما ما نباید بگذاریم که زود دیر شود.