گزارش به یاد ماندنی دیدار ایران و استرالیا اتفاقی نوستالوژیک به زیبایی همان بازی بود، اما جواد خیابانی می گوید بازی ایران و ازبکستان اخیر را از آن بازی بیشتر می پسندد. به گزارش “ورزش سه”، هشتم آذر برای تمام ایرانی هایی که حتی یک بار از بغل فوتبال رد شده اند روزی به یاد […]
گزارش به یاد ماندنی دیدار ایران و استرالیا اتفاقی نوستالوژیک به زیبایی همان بازی بود، اما جواد خیابانی می گوید بازی ایران و ازبکستان اخیر را از آن بازی بیشتر می پسندد.
به گزارش “ورزش سه”، هشتم آذر برای تمام ایرانی هایی که حتی یک بار از بغل فوتبال رد شده اند روزی به یاد ماندنی است. روزی که ایران با برد در بازی برگشت پلی آف انتخابی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه مقابل استرالیا توانست خود را به این رویداد مهم برساند و هیچ روزی به شفافی آن روز در ذهن ها نقش نبست.
* شنبه ای که چهارشنبه شد
او از ابتدا صحبت های خود را اینطور آغاز می کند:« شنبه بود آن روز، حالا هشتم آذر چهارشنبه شده است. بیست سال از آن روز گذشته است و همان شکوه رو همچنان می بینیم. آن روز پاها بودند که گل می زدند، امروز قلب ها. آخرین دفعه دیشب دیدم، ۹۰ دقیقه را کاملا نشستم تماشا کردم. گزارش بازی بود و چیز جدیدی برایم اتفاق نیافتاد.»
اصلی ترین علت آن حادثه عابدزاده بود
با اینکه ایران ۲ گل خورده بود؛ اما هیچ کس به باخت فکر نمی کرد. این حس در ورزشگاه هم وجود داشت و خیابانی در مورد آن می گوید:« فکر می کنم یک جورایی به همه برات شده بود که ما این بازی را می بریم. شاید اگر ۳ بر هیچ و حتی ۴ بر هیچ هم می شدیم، ما مساوی می کردیم. انقدر قدرت روانی تیم بعد از گل هایی که خوردیم بالا بود و یکی از دلایل اصلی آن عابدزاده بود، نه یکی از دلایل، دلیل اصلی عابدزاده بود. انگار نه انگار اتفاقی برای تیم افتاده. آن انگار نه انگار را عابدزاده به من منتقل کرد، به تماشاچیان منتقل کرد و به بازیکنان در زمین هم منتقل کرد. نیمه اول بچه ها می ترسیدند که وای استرالیا ترسناک است و این همه تماشاگر آمده؛ اما نیمه دوم انگار در آزادی بازی می کردند و من هم انگار در آزادی گزارش می کردم. احساس غریبگی و دور از خانه بودن به ما دست نمی داد.»
آن برد جواب همه بی احترامی ها به ایران بود
آن روز روز مهمی بود چون:« ایتالیا، فرانسه، آرژانتین و حتی شیلی هم در پلی آف حذف شدند و برد در پلی آف کار آسانی نیست. رفتن به جام جهانی کار بزرگی است و رفتن به آن افتخار است. آن هم آن تیم و با آن شرایط روحی. باخت ناجوانمردانه ۲ بر صفر به قطر و باخت ناحق ۳ بر ۲ مقابل ژاپن. کاری که استرالیا در تهران کرد و نامردی هایی که در ملبورن کردند. مثلا ۳۱ پرچم قبل از بازی به زمین آوردند و پرچم سی و دوم را پرچم استرالیا را آوردند که ما برنده بازی هستیم. صدابرداری ما آنجا داشتیم که در استرالیا زندگی می کرد و او بعد از بازی به من گفت تماشاگران استرالیایی حقش را گرفت، به خاطر بی احترامی هایی که به تو کردند، به خاطر بی احترامی هایی که به پرچم تو کردند، تماشاگران و تیم استرالیا با این باخت حق این نامردی هایی که در حق شما کرد را گرفت.»
حماسه ملبورن خوشحالی بعد از فتح خرمشهر بود
در بررسی بازی ایران و استرالیا اخیرا بعضی از شبکه های اجتماعی مدعی هستند که یک برد در بازی پلی آف انتخابی جام جهانی نباید یک افتخار محسوب شود، خیابانی این موضوع را قبول دارد یا خیر؟ او معتقد است:« بچه های ما حق دعاهای مردم ایران را گرفتند. آن کار بزرگ بود، لطفا آن را کوچک جلوه ندهیم. اگر کار کوچک بود ایتالیا در پلی آف حذف نمی شد. ما بعد از ۲۰ سال اتفاق مهمی را تجربه کردیم و مردم ایران بعد از واقعه فتح خرمشهر خوشحالی به این شکل نداشتند. تازه فوتبال داشت رونق می گرفت، هنوز لیگ برتر نداشتیم و مسابقات باشگاهی سر و شکل درستی نداشت. تیم ملی خوبی نداشتیم. تیم ملی بود که مایلی کهن ساخته بود و بعد از آن همه باخت در بازی های آسیایی هیروشیما و جاهای دیگر. بعد که آن اتفاق در دبی افتاد و ما ۶ گل به کره زدیم، ۳ تا به عربستان زدیم و رسیدیم به مقدماتی جام جهانی. در این مسابقات شاید تیم ما نباید حتی به پلی آف می رسید. تکامل فوتبال ما از آنجا شکل گرفت و راهیابی آن تیم به جام جهانی یعنی تولد یک فوتبال جدید.»
آن موقع می گفتند فوتبال حرام است
جاودانگی آن بازی دلیلی ریشه ای داشت. این ادامه راهی بود که حق ستاره های زیادی در آن خورده شده بود؛ اما نسل ۹۸ حق خود را از فوتبال گرفت:« ما در ۲ دوره مقدماتی جام جهانی اصلا شرکت نکردیم. مدیران بی خرد و ناکار بلد وقت تصمیم گرفتند ما به مسابقات مقدماتی نرویم. مقدماتی ۱۹۸۲ اسپانیا که با کره جنوبی و تایلند و همچنین تیم هایی همگروه بودیم که اصلا نرفتیم، آن موقع می گفتند ورزش حرام است. ظلم بزرگی که به ناصر محمدخانی، حمید درخشان، عبدالعلی چنگیز، رضا نعلچه گر، شاهین و شاهرخ بیانی، بهروز سلطانی، ضیا عرب شاهی، غلام فتح آبادی، حمید علیدوستی را چه کسی جواب می دهد؟ آنها باید می رفتند و در جام جهانی بازی می کردند؛ اما چرا این حق را از آنها گرفتند؟ بهترین تیم تاریخ فوتبال ایران همین تیمی بود که من اسم بردم و نرفتند جام جهانی، ۴ سال بعد ۱۹۸۶ مکزیک باز به مسابقات مقدماتی نرفتیم.»
همه کیف کردند، من هم یکی از مردم
این داستان این طور ادامه پیدا کرد تا فوتبال ایران به جام جهانی رفت:« بعد رسیدیم به جام جهانی ۹۰٫ آن استعفایی که در بازی های آسیایی سئول اتفاق افتاد که آن تیم جوان نتواند به جام جهانی برود. ۳ جام جهانی را از دست دادیم به نا حق ترین و بی خردانه ترین شکل ممکن. سال ۱۹۹۴ شرکت کردیم؛ اما اوت شدیم. از کره ۴ تا خوردیم، از عربستان ۳ تا خوردیم، ۲ تا از عراق خوردیم و بعد از این همه اتفاق تیم به یک باره ۱۹۹۸ به جام جهانی فرانسه رفت. همه کیف می کنند خب، مردم کیف کردند و ما هم مثل آنها.»
موقع سرود ملی ایران تماشاگران هو می کشیدند
جواد خیابانی در طول گزارش مکررا از واژه “نامردی” حرف می زد و تا بازی به ریتم نیافتاده بود او این موقعیت را مدام تکرار می کرد. دلیل این بغض چه بود:« من نیمه اول هیچ حرفی نزدم و بعد از گل دوم شروع به گله کردم. واقعا هم همینطور بود. جای باکس من را عوض کردند و گفتند برو و در وسط تماشاگران گزارش کن. پرچم من را برداشتند، فحش می دادند، می زدند و هر کاری که بگویی می کردند. تلوزیون را شکستند، خود من را پرت کردند پایین. به بهانه های مختلف. با این که ما پول باکس را داده بودیم؛ اما من را به وسط تماشاگران برای گزارش فرستادند و همانجا گیر می دادند اگر گزارشگری چرا در تماشاگرانی؟ در فاصله ای یک متری از ۴ طرف که تماشاگران استرالیایی نشسته بودم و بازی را گزارش می کردم. گذشته از آن هویی که برای سرود ملی ایران کشیدند، پرچم استرالیا را به عنوان صعود کننده به جام جهانی به زمین آوردند، مصاحبه های بدی که علیه ایران انجام داده بودند و بسیاری دیگر از کارهایی که واقعا جوانمردانه نبود. من بعد از بازی گفتم بروم پیش بچه ها و شادی کنم. ۱۰ دقیقه ای که گذشت یادم افتاد دوربین عکاسی ام جا مانده بود بالا. مسافتی بسیار زیادی که رفتم، پله پله کتک خوردم و تقریبا یک جورایی با برانکارد برگشتم به ایران. به همین خاطر عکس هایی کمی از آن بازی دارم. یک عکس با مهدوی کیا و یک عکس با منصوریان توانستم بگیرم.»
تپلی رفتیم فرانسه
اما بهترین صحنه ها بعد از سوت پایان بازی نمایش داده شد. خیابانی در توصیف آن صحنه ها می گوید:« بعد از بازی به محض ورود من به زمین عابدزاده من را بغل کرد و گفت:”تپلی رفتیم فرانسه”. این صحنه را هیچ وقت فراموش نمی کنم. احمدرضا را دوست داشتم، الان هم دوست دارم، بمیرم هم روح و جنازه من او را دوست خواهد داشت. چون به نظر من احمدرضا یکی از ماندگارترین های فوتبال ایران هست و من مثل همه او را دوست دارم. این شادی بود که همه مردم داشتند نه کسانی که در ورزشگاه بودند یا تماشاگران حاضر در ورزشگاه. همه آن ۶۰ میلیون ایرانی در این جشن سهیم بودند.»
راز ۲۰ هزار تماشاچی در ملبورن
خیابانی در طول گزارش بارها اشاره می کرد که ۲۰ هزار ایرانی در ورزشگاه حاضر است، اما این تعداد خیلی زیادی بود و به عنوان تیم مهمان این عدد دور از ذهن بود؛ اما او در توضیح ادعای خود می گوید:« یکی دیگر از نامردی هایی که استرالیایی ها در حق ایرانی ها کردند این بود که تماشاگران ما را پخش و پلا کردند. در تمام ورودی های ورزشگاه زده بودند جایگاه ایرانی ها و وقتی مردم می رفتند داخل ورزشگاه می دیدند بقیه جای دیگری از ورزشگاه هستند. این کار را کردند که ایرانی ها بغل هم نشینند؛ ولی اگر کنار هم می گذاشتند ۲۰ هزار نفر می شدند.»
آن روزها بازی ایران و لوکوتیو لاپزیک هم آزادی را پر می کرد
چه طور اتفاق افتاد که ۲۰ هزار تماشاچی در ورزشگاه ملبورن حاضر شوند و آن بازی را از نزدیک تماشا کنند؟ خودش از اتفاقات مهم آن بازی بود. خیابانی برمی گردد به اول بحث:« الان جواب سوال اول را یک بار دیگر داریم می گیریم. چرا بازی ایران و استرالیا ماندگار شد؟ چون ۲۰ هزار تماشاگر در ملبورن را به ورزشگاه کشانده بود. آن روزها بازی ایران و هامبورگ بود ورزشگاه پر می شد، ایران با شارلوا بلژیک بازی می کرد ورزشگاه پر می شد، ایران با لوکوتیو لاپزیک بازی می کرد ورزشگاه پر می شد، الان بازی ایران و ازبکستان که تیم در آن بازی به جام جهانی رفت هم نتوانست ورزشگاه را پر کند.»
استقبال مردم از فوتبال کم شده؛ چون درون آن را دیدند
چرا از آن روزها به این وضعیت رسیدیم ؟ او می گوید:« الان مردم متوجه شدند که درون فوتبال زیاد سالم نیست. من نمی خواهم از واژه فساد استفاده کنم. مردم درون فوتبال را دیدند و چون از درون آن باخبر شده اند دیگر آن استقبال و شور شکل نمی گیرد. برف می بارید استادیوم سفید می شد؛ اما باز استادیوم ۸۰ هزار جمعیت می آمد. الان یک باد می آید کسی به ورزشگاه نمی رود. همان روزها مثلا جشنواره فیلم فجر. ما ساعت ۲ ظهر می رفتیم صف مثلا برای فیلم ساعت عاشقی ۲۰ ساعت در صف سینما صبر می کردیم؛ اما حالا گرفتاری مردم و گرانی مردم را دور کرده است. الان رفتن به استادیوم ۱۰۰ هزار تومان نفری خرج دارد. یک پدر بخواهد پسرها و مثلا چند نفر را با خود بیاورد می شود ۵۰۰ هزار تومان. ندارند مردم.»
آمریکا را در جام جهانی باید ۴ بر صفر می بردیم
خیابانی آن بازی را در شرایط غیر عادی و با استرس زیادی گزارش کرد؛ اما بازی های مضطرب تر هم داشته:« در آن بازی استرس داشتم، چرا نداشتم؟ البته بازی ایران و آمریکا استرس خیلی بیشتری داشتم. حساسیت بیشتری داشت، اما بردیم. من فکر می کنم بازی آمریکا را باید ۳ یا ۴ بر هیچ می بردیم و حسرت می خورم چرا نتوانستیم آمریکا را خوب ببریم. بعد از ۲ بر صفر چند بار دیگر فرصت داشتیم گل بزنیم و پنالتی که گرفته نشد، اما خدا را شکر بردیم.»
با گزارشگر استرالیایی هماهنگ بودیم
سوا از زیبایی بازی، آن دیدار یکی از بهترین گزارش های جواد خیابانی بود که با اطلاعات زیاد، تلفظ درست اسامی بازیکنان و تسلط به جریان بازی ایران و استرالیا را روایت کرد. او در مورد روزهای قبل بازی که برای آن دیدار آماده می شد گفت:« کسی که برای تلوزیون استرالیا گزارش می کرد اسمش “جانی وارن” بود. ایشان هنوز از دوستان خیلی خوب من است. او به تهران هم آمده بود و همانطور که او تلفظ نام ایرانی ها را از من می پرسید من هم شب قبل از بازی در هتل این اطلاعات را با هم رد و بدل می کردیم. او درباره ایرانی ها از من می پرسید و من درباره استرالیایی ها. بالاخره روزنامه های استرالیایی را خوانده بودم و از همه مهمتر کتابچه ای که قبل از بازی به همه می دادند. این موضوع در دنیا رسم است اما خب ما نداریم. برای هر کسی یک کتابچه ای در نظر می گیرند که اطلاعات بازیکنان که اهل کجا هستند و کجا بازی می کنند.»
اگر آقای علیفر هم آن بازی را گزارش میکرد جاودانه می شد
شور بازی ایران و استرالیا بخش عمده ای را مدیون جواد خیابانی بود اما او نظری متفاوت دارد:« من اتفاقا دیشب بازی ایران و استرالیا را نگاه می کردم و پیش خودم گفتم خدایی این بازی ایران و استرالیایی که من گزارش کردم و این همه هم مردم تعریف می کنند چه فرقی با گزارش های الانم دارد ؟ خودم دیشب از گزارش بازی ایران و استرالیا ۵-۶ اشتباه درآوردم.
ادامه در صفحه ۸