مهسا حسینی بعد از کلنجار رفتن های فراوان با حراست مجموعه، سرانجام وارد سالنی شدم که سرشار بود از عکس های پرویز دهداری و حضور آدم هایی با موهای سپید.آدم هایی که نمی شناختم و نسل من از آنها شناختی نداشت.آنچه در زیر می خوانید دو ساعت گزارش حضور است در بزرگداشت سرمربی اسبق تیم […]

مهسا حسینی
بعد از کلنجار رفتن های فراوان با حراست مجموعه، سرانجام وارد سالنی شدم که سرشار بود از عکس های پرویز دهداری و حضور آدم هایی با موهای سپید.آدم هایی که نمی شناختم و نسل من از آنها شناختی نداشت.آنچه در زیر می خوانید دو ساعت گزارش حضور است در بزرگداشت سرمربی اسبق تیم ملی ایران.مردی که دوستانش او را معلم اخلاق می خوانند.

راهروی ورودی
اولین تجربه به عنوان خبرنگار در یک مراسم بزرگداشت هیجان انگیز بود.خصوصا دیدن پیشکسوتانی که تا کنون نه دیده بودم نه چیز زیادی از آنها شنیده بودم مگر چند عکس خیلی قدیمی در آلبوم پدرم.ورودی سالن پر بود از عکس های قدیمی.آدمهایی که اسطوره بودند اما الان تنها نامشان باقی مانده است.کاش جوان ترها هم حضور پیدا می‌کردند،درس خوبی بود برای اینکه بدانند هیچ چیز جز منش ورزشکاری ماندگار نیست.

حواشی قبل از مراسم
قبل از ورود به سالن جابربن‌حیان دانشگاه تربیت مدرس،تمام شرکت کنندگان مراسم،برگه ای را امضا کردند.در این برگه درخواست شده بود که وزارت ورزش لطف کند و یک روز را به نام پرویز دهداری در تقویم خود ثبت کند.مگر یک جامعه فوتبال چند پرویز دهداری دارد؟

مراسم چگونه آغاز شد؟
مراسم با پخش یک کلیپ استارت خورد.یک کلیپ از خود پرویز دهداری.شاید باید مربیان فوتبال و باقی ورزش ها بودند و گوش میدادند که فقط با نتایج درخشان نمیشود در فوتبال ماندگار شد.۲۶ سال از پر کشیدن دهداری میگذرد اما هنوز که هنوز است همه میگویند دهداری درگیر جنگ رسانه نشد،برای پاداش بیشتر به بازیکن باج نداد و اجازه نداد بازیکن یک بلیط همیشگی در تیم ملی داشته باشد.اگر او بود مربیان یاد می‌گرفتند برای گرفتن نتیجه هیچگاه نباید اخلاقیات و اصول را زیر پا بگذارند.

سخنرانی آغاز شد
پس از پخش کلیپ،دکتر احسانی پشت میکروفن سال رفت و دقایقی به سخنرانی پرداخت.سخنرانی ایشان درمورد مدیریت علمی و عقلانی بود.ایشان در سخنان خود گفتند:مدیر ورزشی با مدیر صنعتی متفاوت است،به طور مثال اگر در صنعت ده شرکت داشته باشیم و یک شرکت ورشکست شود،۹ شرکت دیگر سود می‌کنند اما اگر در فوتبال ۲۰ تیم داشته باشیم و ۱ تیم زمین بخورد،۱۹تیم باقیمانده هم ضربه میخورند.

چقدر این سخن باب لیگ برتر فوتبال خودمان بود!
آقای صالحی امیری،رئیس کمیته ملی المپیک،پشت تریبون قرار گرفت
ایشان در سخنرانی خود گفتند:اخلاق جوهر ورزش است و هرکسی فاقد آن باشد بی ارزش است.دهداری یک سرمایه نمادین برای فوتبال ما بوده و باقی میماند.اگر امروز در جامعه ما هزاران مشکل وجود دارد نشانگر این است که جامعه ما دارای زیست فرهنگی و اخلاقی نیست.امروز بزرگترین نیاز جامعه ما سازگاری اجتماعی است.ما امروز دهداری را از این منظر پاس میداریم که نماد اخلاق و معرفت در این جامعه است و ورزشکار بدون معرفت فاقد ارزش اجتماعی است.ورزشکارانی که دوران سختی را گذراندند و چه سختی هایی راتحمل کردند تا نام ایران در جهان بدرخشد.امروز از دهداری سخن می‌گوییم چراکه دهداری نماد یک انسان بافضیلت است.دهداری به فوتبال ایران عزت،احترام،اخلاق و عشق داد.

تقدیر در حضور رئیس کمیته ملی المپیک
پس از سخنرانی آقای امیری صالحی، ایشان با اهدای تندیس روز پرویز دهداری به آقایان جاسمیان و نادر لطیفی از این دو نفر تقدیر کردند.پس از تقدیر از آقایان،اقای صالحی امیری به دلیل شرکت در جلسه ای دیگر از جمع جدا شدند.

یک کلیپ خاطره انگیز،البته برای پیشکسوت ها
پس از تقدیر،یک کلیپ از تیم ملی آن زمان با صدای مزدک میرزایی پخش شد.تیم ملی ۱۹۸۸٫شاید کمتر کسی معنی دست خالی واقعی را بداند.اما دهداری این را با تمام وجود درک کرد.شاید فکر کنید انصراف ۱۴ بازیکن تیم ملی برای یک مربی یعنی شکست.اما برای دهداری این ماجرا فرق میکرد،او نه تنها خم نشد بلکه یک نسل جدید به فوتبال معرفی کرد.بی هیچ بهانه ای جنگید و جنگید.در زمان پخش کلیپ تمام ذهنم درگیر این بود که چگونه یک مربی تکنیک را به چند بازیکن گمنام آموزش داد که توانست سوم آسیا شود؟بگذریم…کاش دهداری بود و نشان می‌داد دست خالی یعنی چه.
پس از پخش کلیپ،حسین کلانی،پشت میکروفون قرار گرفت.او صحبت هایش را درمورد دهداری اینگونه آغاز کرد: دهداری همیشه به عنوان یک برادر بزرگتر و یک استاد درکنار من بود و من برایش احترام قائل بودم.اولین قهرمانی در باشگاه شاهین سال ۱۳۴۵ با مرحوم پرویز دهداری بود.بعد از آن سعادت توپ زدن در کنار دهداری را نداشتم.بزرگترین افتخار من درکنار پرویز عزیز حضور در جام ملتهای ۱۳۵۲ بود.همه فکر میکردند کار سختی داریم اما توانستیم کار را به سرانجام برسانیم.دهداری همیشه در قلب ما حضور دارد و امیدوارم همیشه به یاد این شخصیت های بزرگوار باشیم.

میزگرد پر انرژی حمید علی دوستی،مرتضی فنونی زاده و سیامک رحیم پور
بخش جذاب این مراسم تعریف خاطره بود.خاطراتی که فکر میکنم در ذهن همه فوتبالی های آن دوران رژه میرفت.این بخش از آقای علی دوستی شروع شد.ایشان درمورد سال ۱۹۸۸ گفتند:خجالت زده هستم از اینکه در حضور این همه پیشکسوت سخن بگویم و عذرخواهی میکنم.من آن زمان در آلمان لژیونر شدم و همراه پرویزخان نبودم اما شاگرد پرویزخان بودم و تشکر میکنم از کسانی که این مراسم را برگزار می‌کنند تا خاطرات زنده شود.امیدوارم توانسته‌ باشم به رهنمود های ایشان عمل کرده باشم.پرویزخان مربی بود با دانش روز دنیا.به خاطر دارم با تیم هلند بازی داشتیم،تیم هلند همان سال به فینال جام جهانی رفت و بازی را به آرژانتین واگذار کرد، ما بازی با هلند را یک بر صفر باختیم اما پر غرور به ایران برگشتیم.درمورد اخلاق ایشان معلم بودند اما درمورد مسائل فنی در زمان خودشان نیز به روز و پیشرفته بودند.
نوبت رسید به آقای فنونی زاده.ایشان گفتند:من در آن زمان شر بودم اما فقط در زمین.میدانم مراسم بزرگداشت است اما برای عوض کردن فضا یک خاطره میگویم:سال اولی که پرسپولیس بودم با تیم هما بازی داشتیم،یکی از هم تیمی هایم گفت مرتضی،مراقب علیدوستی باش،این پدرمارا هرساله درمیاورد،مراقب باش گل نزند.من ۹۰ دقیقه مراقب علیدوستی بودم،درست است گل زد اما مرا خیلی اذیت کرد.آن بازی یک یک مساوی شد.به هرحال خوشحالم که اینجا هستم.من درس های زیادی از مرحوم دهداری یاد گرفتم و فکر میکنم یکی از بدترین سال های فوتبال من این بود که جزو آن ۱۴نفر بودم.از آن ۱۴ نفر فقط من اینجا هستم،گویا متهم فقط منم.پس از پایان این جمله رو به سیامک رحیم پور میکند و میگوید: آقای رحیم پور میکروفون را به من داده اند پس هیچی به شما نمیرسد چون من یک ساعتی در خدمت حضار هستم.او ادامه میدهد:۷,۸ دقیقه به من وقت بدهید جای دوری نمیرود.فنونی زاده درمورد استعفای دسته جمعی میگوید:در بازگشت از سئول به ایران،در هواپیما که بازیکنان ملی هم بودند،اقای ناصر یک برگه به من داد و گفت این را امضا کن، قرار است به ما پول بدهند،گفتم توی آسمان چه پولی میدهند؟خلاصه برگه امضا شد.دوروز بعد یک مطلب در روزنامه آیندگان چاپ شد.پدر خدابیامرزم،روزنامه را خوانده بود و به من گفت:مرتضی این چه غلطی بوده کردی؟چرا به پرویزخان پشت کردی و استعفا دادی؟خلاصه این شد که همراه پدرم به منزل مرحوم دهداری رفتیم و با منت کشی دوباره اسمم را در لیست تیم ملی نوشت.پس از اتمام صحبت های ایشان،میکروفون مقابل آقای رحیم پور قرار گرفت.ایشان گفتند:آن زمان در بدترین دوران اقتصادی بودیم و اجازه بازی در تهران صادر نمیشد.دهداری تیمی را درست کرد که با ابر قدرت های زمان خودش مبارزه کند.مثلا برد کویت برای ما خیلی سخت بود اما انجامش دادیم.کویت آن زمان بهترین تیم تاریخ فوتبال کویت بود.دهداری بهترین شناخت به بخش فنی فوتبال و بازیکنان را داشت و شخصیت بازیکن و تیم برایش خیلی مهم تر بود.خیلی به ایران علاقه داشت و دوست داشت کشور به جایگاه اصلی خودش برسد.دهداری از زمان خودش جلو تر بود بخاطر همین به دلها نشسته است.
آقای فنونی زاده باز میکروفون را جلوی خودش قرار داد
مرتضی فنونی زاده اینبار گفت:آن زمان به یاد دارم که به همه تیم های ملی لباس ورزشی مارک می‌دادند اما پرویزخان قبول نکرد و گفت با لباس تولید داخلی بازی میکنیم.چند دقیقه پس از شروع بازی تمام شماره ها از روی لباس ها پاک شد و هر گزارشگری که بازی را گزارش میکرد اسم بازیکن هارا قاطی کرده بود. چون عرق کرده بودیم شماره ها پاک شده بود.فکر میکنم اگر الان میگویند کالای ایرانی بخرید بخاطر آن حرکت آقای دهداری بود.

از کادر فنی ۱۹۸۸ تجلیل شد
پس از پایان سخنان،از کادر فنی تیم ملی آن زمان مثل آقایان رضا وطن خواه،مسعود معینی،اقای صالحی و آقای قایقران(که خانواده هایشان در مراسم حضور نداشتند)،جمشید بشایری،سعید کواری،علیرضابابایی،مرتضی فنونی زاده،حمید استیلی،سیامک رحیم پور و حمید علیدوستی با اهدای تندیس یادبود،تجلیل شد.

میزگرد دوم آغاز شد
مسعود دهداری،فرج شاعری،نظام ازادی و سعید کواری از طرف مجری برنامه دعوت شدند تا چند دقیقه درمورد دهداری صحبت کنند.پس از خواندن شعری از طرف فرج شاعری،دروازه بان سابق شاهین آبادان،هریک از این بزرگواران به صحبت پرداختند.سمت و سوی صحبت این عزیزان درمورد منش مرحوم دهداری و اخلاق پسندیده ایشان بود.

تیم هما بازهم دور هم جمع شد
به عنوان یک خبرنگار جوان دیدن صحنه جمع شدن پیشکسوتان بسیار جالب بود و جالب تر اینکه یک لیدر قدیمی از آبادان به تهران آمده بود.یک لیدر که تمام بازهای تیم هما را از نزدیک دیده بود و هنوز هم پرچم هما را دردست داشت.از همه پیشکسوتان تیم هما هم با اهدای تندیس تجلیل شد.

مراسم رو به تمام شدن میرفت
قبل از پایان مراسم یک آیتم جالب پخش شد.زنگ ۲۶ مدرسه،از جمله مدرسه ابن سینا که مرحوم دهداری در آنجا درس می‌خوانده،در روز بزرگداشت این بزرگ مرد همزمان به صدا درآمده است.در این میان یکی از پیشکسوتان حاضر در سالن با صدای بلند گفت که چرا هیچ مجموعه ورزشی به نام دهداری نیست و تنها خیابان مجاور استادیوم غدیر به نام دهداری است؟نام گذاری یک استادیوم به نام دهداری حداقل کاری است که میشود انجام داد.

مراسم تمام شد
پس از انتهای مراسم نکته جالب در میان شلوغی برخورد گرم شیدا دهداری،دختر مرحوم پرویز دهداری،بسیار گرم و محترمانه بود.از من و همکارم،اقای صفرلو،بابت حضورمان تشکر کردند.من فکر میکنم درست است پرویزها در جمع ما نیستند اما از خود ارثیه های دلنشینی به جا گذاشتند.