مهساحسینی با غلامحسین شعبانی،مشاور فرهنگی حال حاضر کمیته ملی المپیک و سردبیر دنیای ورزش که چندی پیش تعطیل شد، درمورد مشکلات فرهنگی فوتبال، رسانه و خصوصی سازی تیم های پایتخت، مصاحبه ای انجام دادیم وایشان از دغدغه هایشان درمورد فرهنگ فوتبال و رسانه صحبت کردند. صحبت های این سردبیر قدیمی و کارکشته ، نوعی آسیب […]

مهساحسینی
با غلامحسین شعبانی،مشاور فرهنگی حال حاضر کمیته ملی المپیک و سردبیر دنیای ورزش که چندی پیش تعطیل شد، درمورد مشکلات فرهنگی فوتبال، رسانه و خصوصی سازی تیم های پایتخت، مصاحبه ای انجام دادیم وایشان از دغدغه هایشان درمورد فرهنگ فوتبال و رسانه صحبت کردند. صحبت های این سردبیر قدیمی و کارکشته ، نوعی آسیب شناسی روزنامه نگاری ورزشی است.گفت وگو با وی را در زیر میخوانید:

 

با توجه به سابقه شما در رسانه وضعیت روزنامه های امروزی را چگونه می بینید؟
با این وضعیت گرانی کاغذ و شرایط اقتصادی مردم،وضعیت روزنامه ها مقداری سخت پیش می رود.
امروزه سرویس های ورزشی خبرگزاری ها به طور کامل برنامه های ورزشی را پوشش می دهند وروزنامه ها تنها به کپی این اخبار مشغول شده اند.در این شرایط این روزنامه ها چه فعالیت هایی راباید جایگزین کنند؟ آیا بهتر نیست که روی تحلیل اخبار تمرکز کنند؟
متاسفانه این اتفاق در روزنامه های ما کم رخ میدهد و تحلیلی ندارند.مخاطب سطحی نگر شده و به تنها به دنبال خبر است و به تحلیل و بررسی اهمیتی نمیدهد.در گذشته افرادی در نشریات ورزشی کار میکردند که اخبار را تحلیل و تفسیر میکردند و مخاطب با خواندن مطالب آنها به ارزیابی هایی می رسید.ضمن اینکه بی حوصلگی مخاطبان ما هم در این زمینه تاثیرگذار است.امروز تماشاگر در فاصله ۵ دقیقه رأی عوض میکند. ابتدا علیه کسی شعار میدهد و وقتی تیمش پیش میافتد تشویق میکند.این اتفاق نشان میدهد که این افراد تحلیلی ندارند.وقتی این اتفاقات پیش می آید رسانه ها بیشتر به کپی کردن اخبار مشغول می‌شوند.
چرا روزنامه های ورزشی ما به فکر جایگزین و پر کردن این خلاء نیستند؟
نمیدانم چرا این کار را نمیکنند اما آنچه من می دانم همانی است که گفتم. یعنی با این کارها مخاطب را سطحی بار میآ ورند. همه چیز سطحی شده است و همه تلاش میکنند که فقط مخاطب را سرگرم کنند. اگر کسی بخواهد چنین کاری را انجام دهد طبیعی است که از آن استقبال نمیشود. قرار هم نیست که استقبال زیادی از این گونه مطالب شود. به هر حال یک مرجع تخصصی هم باید داشته باشیم که موضوعات ورزشی را تحلیل و بررسی کند.
از زمان شروع روزنامه نگاری ورزشی به سبک وسیاق امروزی زمینه هایی وجود دارد که بگوییم درآنها پیشرفت کرده ایم؟
برای پیشرفت باید هدف داشته باشیم .اگر ایده آلی را در نظر بگیریم و بر اساس آن مقایسه کنیم، وضعیت متفاوت میشود.از نظر جذب سلیقه های مختلف پیشرفت داشتیم اما از این جهت که تا چه اندازه در ترویج اخلاق و یا توجه به ورزش همگانی و سوق دادن مردم به این مسائل موفق بودیم پاسخ منفی است.
شاید این طور باید گفت که روزنامه های ورزشی ما کاملا در چارچوب کاری مشخص شده پیش می روند که آیا مخاطب میپسندد یا خیر؟
روزنامه های ورزشی ما به جای اینکه جذب مخاطب کنند مجذوب مخاطب شده اند. این بلایی است که سر رسانه های ما آمده است. همه دنبال جنجالند. کافی است ی اتفاق جنجالی کوچک بیفتد،تمام سایتها همان اتفاقات را پوشش میدهند. هر سایتی را که باز میکنید تیتر زده که فلان اتفاق افتاد بعد هم میگویند که مردم اینها را میخواهند.
برای نسل بعد خبرنگاران،چگونه به افراد جدید آموزش داده میشود؟این آموزش باعث نمیشود که تفکرات فردی به نسل بعدی منتقل شود؟
نه ربطی به تفکرات فردی ندارد چون افراد نمیتوانند خیلی به تفکرات یکدیگر ورود کنند و عقیده یکدیگر را تغییر دهند.برای آموزش نسل جدید خبرنگاری،به نظر من اولین موضوع اشتیاق است که باعث میشود یک نفر کار یاد بگیرد.نکته بعدی کادر مجرب برای آموزش است.به طور کلی ما دو نوع آموزش داریم یک نوع که آموزش که در دانشگاه ها صورت میگیرد و نوع دوم مربی های سنتی یا روزنامه های تجربی هستند.
کمی درمورد جو سازی صحبت کنیم. برخی رسانه ها ظاهرا بی طرف هستند اما با طرفداری از تیم یا یک شخص خاص یا انتشارمطلب علیه کسی،باعث جنگ روانی می شوند.چگونه باید با اینگونه جوسازی ها مقابله کرد؟
خیلی ربطی به طرفداری ندارد.روزنامه ها و رسانه ها باید بی طرف باشند.من نمی گویم که طرفدار کسی نباشند اما یک رسانه باید منصف باشد و در نوشته و انتشار دقت کند که باعث مشکلات نشود.برای مقابله هم کاری نمی شود کرد جز اینکه خود فرد خیلی به این ماجراها و شایعات توجه نکند و همین بی توجهی باعث می شود کم کم این فضاها کمرنگ شود.
این جوسازی ها بیشتر از سمت و سوی رسانه های مجازی است،چرا انقد رسانه مجازی زیاد شده؟با توجه به اینکه یکدیگر را قبول ندارند و هرکسی ساز خودش را میزند.
باعث ناراحتی است که هرکسی در مجازی برای خودش خبرساز ی میکند.باعث تأسف است که افرادی بدون داشتن علم رسانه خود را خبرنگار می نامند.این فضای مجازی باعث شده خیلی ها فکر کنند خبرنگار هستند و همین افکار باعث جوسازی های منفی می شود.این زیبا نیست.
توهم خبرنگار بودن؟
بله.فکر می‌کنند با چند خبر کپیکردن می‌توانند اسم خودشان را بگذارند خبرنگار.خبرنگار شدن به این راحتی ها نیست.
اصلا چرا باید مطالبی منتشر شود که مخاطب را حساس کند؟
تمام این ماجراها به معضل اقتصادی رسانه مربوط میشود که باید حل شود.کار به جایی می رسد که وقتی مخاطب جذب نمیشود،یک سری رسانه مجبور می شوند دست به هرکاری بزنند.اخبار دروغ منتشر کنند و همین ها باعث بهم ریختن جو می‌شود.
یعنی روزنامه نگاری ورزشی اصول خاصی را در برنمی گیرد؟
ما اصول شبه حرفه ای داریم وگرنه باز تاکید میکنم روزنامه نگاری به این شکل نمیشود.مگر میشود که با آبروی کسی بازی کرد؟میدانید در کشورهای دیگر اگر کسی به دروغ از شخصی اسم ببرد یا اخبار غلط منتشر کند چه اتفاقی می افتد؟اما در کشور ما گویا ماجرا فرق می کند.به راحتی در مورد شخص یا یک مجموعه خبر دروغ منتشر می کنند.
چه کسی باید پاسخگوی این مشکلات باشد؟
که تنها راه پایان بخشیدن به این ماجراها خود فرد است.وقتی یک مطلب به دروغ منتشر می شود و کسی به آن مطلب دامن نزند خود به خود پرونده ماجرا بسته می شود و درگیری به وجود نمی آید.
کمی از مسائل فرهنگی ورزش صحبت کنیم.از اینجا شروع کنیم که چرا ورود خانمها به استادیوم آزاد نمی شود؟
ببینید،ورود خانمها به استادیوم به این راحتی هاهم نیست.یک سری مسائل هست که باید درست شود تا این بستر آماده شود.به نظر من اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود بهتر است.عجله کردن باعث می شود این کار مدام عقب بی افتد.باید اقدامات لازمه برای حضور خانمها در استادیوم صورت بگیرد تا شاهد روزی باشیم که خانمها بدون مشکل وارد استادیوم شوند.
این اقدامات چه چیزهایی را در برمی گیرد؟
تأمین امنیت برای خانمها مهم ترین مقدمه سازی برای حضور آنها در استادیوم است.به نظر من همین حضور خانمها در بازی ایران و بولیوی یا فینال لیگ قهرمانان آسیا شروع خوبی برای آماده سازی بود.این مقدمه سازی ها زمان بر است و باید صبور بود.
گفتید فینال لیگ قهرمانان،پرسپولیس برابر کاشیما نتوانست به برتری برسد،هواداران تیم ها از دسته دوم تا لیگ برتر در هربازی هنوز که هنوزه و بعد از گذشت هفته ها پرچم کاشیمای ژاپن را با خود به استادیوم می برند،درست است؟یا اینکه پرچم تیم های دیگر را به آتش میکشند.
معلوم است که نه.بردن پرچم به استادیوم یا آتش زدن پرچم برای فوتبال ما کار قشنگی نیست.یک نفر باید این ماجرا را خاتمه بدهد.البته برای خیلی ها این موضوع دغدغه نیست و وقتی موضوعی دغدغه فرهنگی نباشد در نتیجه برای درست کردن مشکل اقدام خاصی انجام نمی دهند.
مشکل از کجاست؟
عدم نظارت باعث بروز این مشکل می شود.وقتی نظارت درست و به موقع انجام نشود مشکلات پشت سر هم ردیف می شوند و چون دیر حل میشوند بزرگ و بزرگ تر میشود و حل آنها سخت است.
یک مقدار درمورد فدراسیون و بازنشستگان صحبت کنیم،ماجرای اینکه خیلی از مسئولین باتوجه به بازنشستگی هنوز میزهای خود را رها نکرده اند چیست؟این رها نکردن ها فوتبال ایران را تا مرز تعلیق پیش می برد
هرکسی که وقت رفتنش باشد خودش باید برود.این ماجرا مربوط به ضعف نهادهای نظارتی است که کاری از پیش نمی برند.وقتی عشق به خدمت کم شود هرکسی به منافع شخصی خودش فکر می کند.جایگزین افرادی که می خواهند بروند،باید آدمهایی باشند که عاشق خدمت کردن باشند و البته کاربلد در غیر این صورت مشکلی حل نمی شود.اینکه وقتی کسی سررشته ای از کاری را ندارد را پشت میز بنشانند جالب نیست.مثلا اگر بنا باشد که آقای تاج برود،جایگزین ایشان باید بر مبنای مشکلاتی که هست انتخاب شود که بتواند به فوتبال ایران کمک کند.
به عنوان سوال پایانی،نظرتان درمورد خصوصی سازی تیم های پایخت چیست؟اگر چنین شود،آیا این خصوصی سازی موفق است؟
هنوز بستر خصوصی سازی تیم های پایتخت مهیا نیست و این آماده سازی خیلی کار می برد.باید به گونه ای کار انجام شود که هیچ حرفی در آن نباشد.البته خصوصی سازی سخت هم هست چون چند تیم که خصوصی سازی شدند خیلی موفق نبودند.یعنی هزینه هایی که کردند بیهوده بود.با توجه به اینکه خصوصی سازی تیم های استقلال و پرسپولیس بسیار مسئله حساسی است،خیلی بیشتر کار می برد.از این جهت میگویم کار دارد چون نیازمند یک سری مقدمات از جمله داشتن استادیوم خصوصی و خیلی مسائل مهم دیگراست.