شروع یک ماجرا چند ماه بعد وقتی روال اداری پرپیچ و خم طی شد، قرار شد که پاکت‌هایی که خریدار‌ها ارائه کرده‌اند را باز کنند تا شاید دو تیم از این شرایط نه چندان خوبشان رهایی یابند. پرسپولیس از همان ابتدا سه متقاضی خرید به نام‌های شرکت بهنام‌پیشرو، استیل‌آذین ایرانیان و شخصی به نام علیرضا […]

شروع یک ماجرا
چند ماه بعد وقتی روال اداری پرپیچ و خم طی شد، قرار شد که پاکت‌هایی که خریدار‌ها ارائه کرده‌اند را باز کنند تا شاید دو تیم از این شرایط نه چندان خوبشان رهایی یابند. پرسپولیس از همان ابتدا سه متقاضی خرید به نام‌های شرکت بهنام‌پیشرو، استیل‌آذین ایرانیان و شخصی به نام علیرضا معظمی‌نیا داشت.

سودجوی بدون تخصص
شرکت بهنام‌پیشرو مدت کوتاهی اسپانسر باشگاه پرسپولیس بود. این شرکت پس از چند وقت از باشگاه پرسپولیس به‌دلیل عدم پایبندی به قرارداد شکایت کرد و مدیرانش هم حسابی علیه خادم و سیاسی که از مدیران و نزدیکان باشگاه بودند، جبهه گرفتند. این شرکت پس از غائله خصوصی‌سازی دست از سر پرسپولیس برداشت اما بی‌خیال تیم‌داری نشد و با نفت‌ تهران بالاخره تجربه تیم‌داری را تجربه کرد؛ تجربه‌ای که به ضرر فوتبال ایران شد زیرا نفت تهران که در سال‌های اخیر کارخانه بازیکن‌سازی لیگ‌برتر بود به دسته پایین‌تر سقوط کرد. از سرنوشت فعلی این شرکت هم اطلاعی در دسترس نیست.

مدعی بدهکار؛ نزدیک و محبوب
استیل‌آذین ایرانیان دیگر خریدار پرسپولیس در آن جریان خصوصی‌سازی بود، شرکتی که بسیار به حسین‌هدایتی وابسته است. شخصی که به شدت بدحساب است و طبق ادعای بانک‌ها و نمایندگان مجلس جزو بدهکاران بزرگ بانکی محسوب می‌شود و البته رفقای نزدیکی هم در بین خانواده فوتبال ایران و به‌خصوص پیشکسوتان باشگاه پرسپولیس دارد، حتی در جشن تولد این فرد بزرگان و اسطوره‌های باشگاه حاضر می‌شوند و همین چند وقت اخیر هم پیشکسوتان حسابی از او به‌طور غیرمستقیم حمایت کرده‌اند. در فضای مجازی نیز لقب عابربانک را بخاطر خرج‌ها و ریخت و پاش‌های گاه و بی‌گاه به دوش می‌کشد و به‌دلیل پرسه‌زنی‌های مداوم دائما اطراف اردو‌های تیم‌ملی و باشگاه پرسپولیس حسابی معروف شده است. و با توجه به تمام این حرف‌ها در اهلیت او باید با حساسیت برخورد کرد چون سابقه و گذشته چندان درخشانی ندارد.

خرید‌ارهای بی‌سرانجام
علیرضا معظمی‌نیا هم یکی دیگر از متقاضیان خرید پرسپولیس بود. کسی که همان قسط اول را پرداخت نکرد و تنها چیزی که می‌توان از سابقه‌اش پیدا کرد این است که زمانی عضو اتاق بازرگانی بوده. تنها مصاحبه‌ این فرد مربوط به خرید پرسپولیس مربوط است. مصاحبه‌ای که در آن گاف‌های عجیبی می‌دهد، مثلا در مصاحبه ادعا می‌کند که عاشق علی‌پروین و حسن روشن زمانی که در پرسپولیس بازی‌ می‌کرده بوده اما نکته کار اینجاست که روشن، اسطوره آبی‌ها، اصلا در پرسپولیس بازی نکرده یا در قسمتی از مصاحبه ادعا می‌کند که در سال ۱۳۷۰ هزار میلیاردتومان در حساب بانکی خود داشته اما نکته‌ای که قابل توجه است این است که در آن دهه حدود بودجه ایران در آن دهه‌ها چیزی در حدود ده‌هزار میلیارد تومان بود. همین واقعیت‌های ساده اظهارات جنجالی معظمی‌نیا را خلاف واقعیت جلوه می‌دهد. تنها متقاضی خرید استقلال هم شرکت حفاری و خوردگی فلز شورایکو بود که به دلیل عدم پرداخت قسط اول به مرحله تایید صلاحیت نرسید. سازمان خصوصی‌ساز این شرکت را انصرافی معرفی کرد. شرکتی که بعد از گذشت این مدت حتی سایتش دیگر فعالیتی ندارد و تنها با جست‌وجوی نامش تنها می‌توان اخبار همین خصوصی‌سازی را پیدا کرد.

مثالی از گذشته
بخواهیم باور کنیم یا نه، فوتبال ایران یک تجربه موفق از خصوصی‌سازی نداشته حتی تراکتور که از وقتی که خصوصی شده و پرمهره‌ترین تیم‌ لیگ لقب گرفته، هر روز بیشتر در حواشی رسانه‌ای غرق می‌شود. استیل‌آذین که روزی نماد سرمایه‌ فوتبال ایران به شما می‌رفت، حتی کوچکترین نشانی از آن دیده نمی‌شود. مهره‌هایی که هرکدامشان قسمتی از شناسنامه‌ملی فوتبال ایران هستند، فوتبالشان با حضور در این تیم به حاشیه رفت و نابود شد.

کلمه‌ای ترسناک به نام اسطوره
یکی دیگر از بدترین‌ اتفاقاتی که می‌تواند برای این دو تیم‌ رخ بدهد، مالکیت توسط پیشکسوتان است. بزرگانی که نه تنها دانش فنی و مدیریتی اداره تیم‌ها را ندارد بلکه دوباره زمینه حضور چرخه معیوب مربیانی که صرفا سال‌های حضورشان در باشگاه به عنوان بازیکن دو رقمی شده‌ است و لقب اسطوره را به دوش می‌کشند را محیا می‌کنند. هواداران پرسپولیس به خوبی به یاد دارند که زمانی که پیشکسوتانی مثل علی پروین در سال‌های مدیر‌عاملی رویانیان به باشگاه نزدیک بودند چه اتفاقاتی در باشگاه افتاد.

به اسم خصوصی‌سازی به‌کام مسئولین
ردپای روابط مشکوک نشات گرفته در از زمان حضور خادم در وزرات ورزش در این قرارداد‌ها به چشم می‌خورد؛ حضور خادم در باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس به دلیل خصوصی‌سازی رقم ‌خورد. حضوری که منجر به اتفاق مثبتی در استقلال و پرسپولیس در باشگاه نشد و اتفاقا روند منفی چراکه باعث عملی ‌شدن ایده قدیمی سامانه‌های هواداری شد. قرارداد‌ها اسپانسری به شکلی است که ابتدا باشگاه‌ها قراردادی را با یک شرکت امضا می‌کنند و سپس آن شرکت نقش واسطه را ایفا می‌کنند و با انتخاب از بین گزینه‌ها شرکت دیگری را انتخاب می‌کند. حرکتی که انجام آن عجیب و غیرقابل باور است، چراکه هم از بعد مالی باشگاه متحمل ضرر می‌شود چون باید سهمی برای شرکت واسطه در نظر بگیرد و هم امکان رخداد فساد را افزایش می‌دهد، به این علت که ممکن است با زدوبند قرارداد‌ امضا شود. در داستان پرماجرای اسپانسر‌ استقلال و پرسپولیس با شرکت وابسته به حبیب‌الله شیرازی، رئیس هیات فوتبال استان تهران، قراردادی را امضا کردند سپس این شرکت با اپراتور‌های تلفن همراه جهت تشکیل سامانه هواداری قرارداد امضا کرد.

آسودگی از دست هزینه‌های زیاد؛ تاکتیک دولتی‌ها
سامانه‌های هواداری با استفاده از جیب هواداران انجام شکل گرفته‌اند؛ سامانه‌هایی که با رانت، بدون انجام مزایده و با رابطه‌هایی خشت اول آن در زمان مدیریت رویانیان در پرسپولیس کج گذاشته شد و برای مدتی هم به شکل دیگری اجرایی شد ولی به‌طور کلی خیلی سر‌و‌صدا نکرد و مسکوت ماند تا در حین خصوصی‌سازی، روابط افراد نزدیک به وزرات ورزش و فدراسیون فوتبال با باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس منجر به تشکیل سامانه‌های هواداری رسمی شود و سر‌وصدای زیادی به راه بیاندازد. در ابتدا با ارائه خبر‌های عادی این دو باشگاه از طریق پیامک توانست باشگاه‌ها را از لحاظ مالی به ثبات نسبی برساند و حداقل باعث شود که هزینه‌های جاری استقلال و پرسپولیس تامین شود، اما کم‌کم مشکلات باشگاه شروع شد، هواداران و صفحه‌های هواداری در فضای مجازی بعد از کسب یک نتیجه خوب توسط تیم رقیب حکم به دخالت اسپانسر در نتایج مسابقات می‌دادند، اعتصاب بازیکنان استقلال و سپس پرسپولیس به آتش اعتراضات افزود تا جایی که طاهری، مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس، به‌خاطر مشکلات مالی، چندین بار استعفا کرد، اما هربار با فشار‌های هواداران این قضیه منتفی شد و صرفا باعث عوض شدن اسپانسر شد.
قرارداد‌ها اسپانسری به شکلی است که ابتدا باشگاه‌ها قراردادی را با یک شرکت امضا می‌کنند و سپس آن شرکت نقش واسطه را ایفا می‌کنند و با انتخاب از بین گزینه‌ها شرکت دیگری را انتخاب می‌کند. حرکتی که انجام آن عجیب و غیرقابل باور است، چراکه هم از بعد مالی باشگاه متحمل ضرر می‌شود چون باید سهمی برای شرکت واسطه در نظر بگیرد و هم امکان رخداد فساد را افزایش می‌دهد، به این علت که ممکن است با زدوبند قرارداد‌ امضا شود. در داستان پرماجرای اسپانسر‌ استقلال و پرسپولیس با شرکت وابسته به حبیب‌الله شیرازی، رئیس هیات فوتبال استان تهران، قراردادی را امضا کردند سپس این شرکت با اپراتور‌های تلفن همراه جهت تشکیل سامانه هواداری قرارداد امضا کرد. ردپای روابط مشکوک نشات گرفته در از زمان حضور خادم در وزرات ورزش در این قرارداد‌ها به چشم می‌خورد.
در فوتبالی که دولتی‌ها و صنعتی‌ها در آن می‌تازند و افتخار‌ها را یکی پس از دیگری درو می‌کنند، جای مالکان کم‌حوصله‌ای که نه عشق آنیلی‌ را دارند و نه حوصله گلیرز‌ها که به موفقیت اصولی دست پیدا کنند، نیست. بهتر است فوتبال و باشگاه‌ها کج‌دار مریز به راه دولتی خود ادامه دهد تا به‌طور کامل نابود نشوند، حداقل تا زمانی بتوانیم خصوصی‌سازی را درست اجرا کنیم.