مردم اوایل انقلاب اهدافی داشتند که به خاطر آن اهداف و آرمانها انقلاب کردند، حال آیا شرایط امروز کشور را همسو با آرمانهای مردم در زمان انقلاب میدانید؟ اگر آرمانهای انقلاب را شعارهای مردم یعنی « استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» بدانیم، شاید به نتایج بسیار ملموسی رسیده باشیم، وقتی میگوییم «استقلال»، یعنی عدم وابستگی […]
مردم اوایل انقلاب اهدافی داشتند که به خاطر آن اهداف و آرمانها انقلاب کردند، حال آیا شرایط امروز کشور را همسو با آرمانهای مردم در زمان انقلاب میدانید؟
اگر آرمانهای انقلاب را شعارهای مردم یعنی « استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» بدانیم، شاید به نتایج بسیار ملموسی رسیده باشیم، وقتی میگوییم «استقلال»، یعنی عدم وابستگی و پیروی به ویژه عدم پیروی از کشورهای خارجی؛ در این مورد قاطعا میتوانیم بگوییم ما امروز به هیچ وجه از هیچ نیروی خارجی در امورات سیاسی کشورمان دستور نمیگیریم.
اگر این استقلال را اعم از استقلال اقتصادی هم درنظر بگیریم و بپرسیم آیا آرمان انقلاب استقلال اقتصادی هم بوده یا نبوده؟ به نظر من آن استقلال مدنظر مردم استقلال سیاسی بوده و در شعار هم بوده است. اینکه همه مردم چه چیزی میخواستند را نمیتوانیم دقیقا بگوییم ولی آنچه که در ظاهر امر به عنوان استقلال گفته میشد، استقلال سیاسی و عدم وابستگی سیاسی به خارج از کشور بوده است. درمورد استقلال اقتصادی مقداری بحث وجود دارد که میشود گفت در آن مورد نتوانستیم مثل استقلال سیاسی عمل کنیم.
به نظر من منهای بعضی از نظرات شخصی که پنهانکاری میکنند و منهای بعضی از اعمال نفوذهایی که برخی به خاطر سمت و عنوانشان میکنند، آزادی تا حد زیادی وجود دارد. مردم در اینکه چه رایی بدهند، آزاد هستند. حالا اینکه چگونه میشود این آرا موثر واقع شود، بعضیها این را ناقض آزادی میدانند، اما در حد عرف معمول در حد زیادی در کشور به آن آزادی که میخواستیم رسیدهایم. ضمن اینکه این شعارهایی که در اوایل انقلاب داده میشد و مردم میگفتند، هیچ کدام تصویر دقیقی از آن نداشتند. بالاخره آزادی کلمه خوبی است و همه دوست دارند که آزاد باشند.
جمهوری اسلامی اما تعریف دارد و تعریفش در قانون اساسی آمده است و مردم هم به آن رای دادهاند و مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی را تشکیل دادیم. به این معنا که پارلمان و رئیسجمهور داریم. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی که ۹۹.۸ درصد از مردم به آن رای دادهاند، مردم به اصل ولایت فقیه در جمهوری اسلامی هم رای دادهاند، به شورای نگهبان هم رای دادهاند و اینها جزو لوازم جمهوری اسلامی است که مردم به آن رای دادهاند و بنابراین به جمهوری اسلامی هم رسیدهایم.
تصوری که ممکن است از ماهیت جمهوری اسلامی داشته باشیم، هم امری چند نظره است. ما در اسلام اصلا جمهوری اسلامی نداشتیم هرچند که جمهوری اسلامی هم هیچ مغایرتی با اسلام ندارد ولی ما در صدر اسلام اصلا تعریفی از جمهوری اسلامی نداشتیم و در کتب فقهای تاریخیمان هم اصلا چنین چیزی نبوده بلکه جمهوری اسلامی متعلق به امام(ره) است.
شاکله جمهوری اسلامی از مشروطه بیرون آمده منتها آن مشروطه تبدیل شده به جمهوری اسلامی، یعنی تفکیک قوا صورت گرفته است که اینها هم فکری است که از مغرب زمین آمده است که من هم میگویم خوب است و این هم مغایر اسلام نیست بلکه یک دیدگاهی نسبت به اسلام است و شاید بهترین دیدگاه هم باشد. چون دیگر دیدگاههایی که ما از اسلام در جوامع و تواریخ و نحلهها میبینیم، خیلی دارای اشکال است که داعش و خلیفهگری و عثمانی و … از جمله آنان است. اما شاکلهای که به عنوان جمهوری اسلامی ابداع شده مغایر با اسلام نیست و نسبت به آنچه که از حکومتهای اسلامی بیرون میآید بسیار خوب است.
آیا می توانیم امروز این حق را به مردم بدهیم که بخواهند برای هریک از این شعارها تعریف دقیقی بیاورند و در ساز و کار قانونی کشور آن را جای دهند؟
بله، صد در صد، خود امام هم گفتند آنچه که متعلق به دو قرن پیش بوده برای خودشان بوده است نه برای ما. به نظر من هم هیچ اشکالی ندارد. اما مردم برای حل چنین مسالهای بالاخره باید از طریق مجلس خبرگان اقدام کنند و برای این کار باید مقداری قانون اساسیمان را تغییر دهیم.
راهکارهای قانونی را برای همین گذاشتهاند ضمن اینکه میشود رفراندوم هم برگزار کرد. امام فرمودند آنچه که دویست سال پیش تصویب کردهاند، متعلق به ما نیست متعلق به خودشان است. این حرفشان زنده است و میتواند همیشه وجود داشته باشد اما باید راهکارهای قانونی را عمل کرد.
به نظر شما چقدر ضرورت دارد یک بازنگری در قانون اساسی داشته باشیم؟
قانون اساسی این نیست که بخواهند هرروز آن را بازنگری کنند، همانطور که از نام قانون اساسی پیدا است، اساس مدیریت کشور باید بر اساس قانون اساسی باشد. اگر میگویید بعضی از اصولش انجام شده یا نه؟ میگویم خیلیهایش نشده است، یعنی اگر بخواهیم مسائلی که امروز در کشور داریم را با قانون اساسی مقایسه کنیم، مسائل موجود کشور از قانون اساسی بسیار عقب است.
قانون اساسی بیشتر جهت را نشان میدهد. در برخی موارد ما اصلا در آن جهت حرکت نکردیم مثلا راجع به محیط زیست و سرزمینهای مملکت، نکات مترقی در قانون اساسی ما وجود دارد ولی ما نه تنها به آن عمل نکردیم بلکه برعکسش را عمل کردیم و به تخریب سرزمینی مملکت دست زدیم و این امری واضح است که بسیاری از مواد قانون اساسی یا عمل نشده یا برعکسش عمل شده است.
مثلا درباره ولایت فقیه حرفهای مختلفی میزنند که بعضی مثل آقای مصباح میگویند وظیفه مجلس خبرگان کشف رهبر است و وقتی کشف شد معلوم میشود که او ارتباط قدسی دارد و دیگر نمیشود از او سوال کرد، پس آنجایی که قانون اساسی برای زمانی که اگر رهبری ناتوان بود، حق عزل را به مجلس خبرگان میدهد، چه میشود؟
میخواهم بگویم بعضی هم از ظن خود یار مساله میشوند و برخی میگویند ولایت فقیه حق ندارد بیش از آنچیزی که در قانون عمل شده اقدام کند. بعضیها هم میگویند مبسوط الید است و بعضی هم میگویند حق سوال ندارید اما ما باید قانون اساسی را انجام دهیم. نمیشود که قانون اساسی را داشته باشیم و هرکسی آن را سوراخ کند فرقی هم من نمیکند چپ یا راست باشند یا دینی و ضددینی باشند چراکه قانون آسیب میبیند.
هنوز با اینکه چهل سال از انقلابمان میگذرد شاید بعضی از مسائل واضح و روشن را حل نکردهایم. به عنوان مثال چرا باید هنوز در مسائل مختلف کشور درگیر تفسیرهای متفاوت از قانون باشیم؟
باید همه به قانون اساسی پایبند باشیم و همهچیز را مطابق قانون اساسی قبول کنیم. بالاخره در قانون اساسی مساله ولایت فقیه مشخص شده باید مطابق قانون اساسی عمل کنیم. مدام اظهارنظرهای بالا و پایین و چپ و راست نکنیم. یعنی عین آن چیزی که در قانون اساسی گفته شده به آن پایبند باشیم. باید به عین قانون اساسی وفادار باشیم.
حضرت علی فرمودهاند با دشمنان خود اینقدر به دشمنی اصرار نکنید که هیچ راه مصالحهای نداشته باشید و با دوستان خود اینقدر صمیمی نشوید که اگر دشمن شدید همه چیز خود را از دست بدهید.
درباره دشمنی آمریکا هم من خودم اعتقاد دارم روسیه و چین خطرشان اگر برای ما بیشتر از آمریکا نباشد کمتر نیست. حالا آمریکا که آن سوی دنیا است ولی روسیه که نزدیک ماست و در یک نگاه تاریخی زمینهای ما را برده و دین ما را برده است و با تجهیز تودهایها اصل دین اسلام را در ایران داشتند ریشهکن میکردند.
آیا نباید سیاستهای داخلی را طی این چهاردهه تدوین میکردیم؟ ما هنوز نباید به این فکر کنیم که سیاست داخلی مان چه مشکلی دارد و باید چه کار کنیم؟ اگر سالها پیش این خطمشی را روشن میکردیم بهتر نبود؟
خب به هر حال این کار را نکردیم. از روی دلسوزی برای مردم، ثروت مردم را خوردهایم. باید کاری میکردیم که ثروت مملکت افزایش پیدا میکرد. متاسفانه این سیاست را در کشور داشته و داریم و به خصوص وقتی یک کشوری درگیری خارجی دارد و تحریم میشود، باید بیشتر به این مساله توجه کند.
ما از اول تحریم بودیم و باید در مقابل تحریم، سیاستهای داخلی متضمن رشد کشور را در پیش میگرفتیم اما سیاستهای لیبرالی و نئولیبرالی آن هم از نوع بدش را داشتیم، چون اگر به این دو وفادار بودیم باز راهی برای مملکت بود؛ چراکه لیبرالیسم ثروتی را افزایش میدهد اما ما نوع مصرفی و پوپولیستی آن را انتخاب کردیم و ثروتهای مملکت را خوردیم.
با این وضعیت که تشریح میکنید راه امیدواری مردم چیست؟ مردم در این شرایط چگونه میتوانند امید خود را حفظ کنند؟
آنچه که مردم را امیدوار میکند، حق و حقیقت است. باید به مردم گفت شرایط مملکت این است و حالا ما میخواهیم این کار را بکنیم، آنگاه مردم امیدوار میشوند در غیر اینصورت اگر همینطور مدام بگوییم امید و امید که مردم امیدوار نمیشوند.
الان درحالی که چند سال است با آمریکا دشمنی داریم و تحریم هستیم و هزار بدبختی داریم، ائمه جمعه و تریبونداران میگویند معیشت مردم باید بهتر شود، خب نمیشود. همین دو هفته پیش امام جمعهای گفت سبد معیشت مردم را زیاد کنید خب نمیشود مگر معیشت مردم از آسمان میآید؟ باید اقتصادمان درست شود تا معیشت مردممان بهتر شود. مردم هم میبینند که اینها مدام میگویند و اتفاقی نمیافتد.
وقتی شرایط ارز و قیمتها به این شکل پیش میآید، چطور بگوییم امید داشته باشید؟ بگویید میخواهیم این کار را کنیم یا اصلا بگوییم ما انقلابی هستیم و زندگیمان بهتر نمیشود. ما وقتی انقلاب کردیم و توی دهن آمریکا میزنیم و با اذناب جهانی و شیخهای منطقه داریم مبارزه میکنیم باید قناعت کنیم و سختی بکشیم. یک معادله خیلی ساده است، نفتمان را نمیخرند معلوم است دیگر.
طی این چهار دهه در مقاطعی پیش آمده که با اعتراضات مردمی مواجه شده باشیم که آخرین آن هم مربوط به دی ماه سال ۹۶ بود اما برای پیشگیری از چنین مشکلاتی چه راهکارهایی داریم؟ فکر میکنید گفتوگوی ملی چه نقشی در این میان داشته باشد؟
گفتوگوی ملی یعنی چه کسی با چه کسی؟ گفتوگوی ملی یعنی گفتوگو بین کسانی که در هدف با هم اختلافنظر دارند. احساس میکنم در اتفاقات فرانسه دست سازمان سیا در کار است
متاسفانه آدمهای سیاسی اینطور نیستند و همهجا هم چنین است. الان انگلیس را ببینید بر سر موضوع خروج از اتحادیه اروپا چقدر درگیریهای داخلی در این کشور وجود دارد یا الان در فرانسه ببینید چه وضعیتی است. البته من درمورد فرانسه برخلاف برخی از تحلیلهای داخلی اعتقاد دارم دست سازمان سیا و آمریکا در کار است چون فرانسه خواست یک مقدار جلوی آمریکا گردنکشی کند و لشکر و سپاه اروپایی درست کند و از این حرفها زد به نظر من آنها هم در کار مکرون گذاشتند؛ البته دلیلی ندارم ولی احساس من این است.
ناآرامیهای اجتماعی هم یکبار در ۸۸ بوده یکبار دیگر در دی ماه ۹۶ بوده و این آخری به تحریک برخی ائمه جمعه صورت گرفت که فکر میکردند میتوانند فشاری بر دولت بیاورند. گفتوگوی ملی خیلی خوب است ولی حرفهایی است که عملیاتی نیست.
نوید معین/ایلنا