نحوه پرداختن به موضوع ۲۷ بار درخواست طلاق در یک برنامه تلویزیونی، واکنش‌های بسیاری را از سوی کاربران فضای مجازی و همچنین کارشناسان حوزه روانشناسی به دنبال داشته است. امیر عبدالرضا سپنجی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و متخصص ارتباطات دراین‌باره نظر جالبی دارد. این کارشناس رسانه درباره برنامه «فرمول یک» […]

نحوه پرداختن به موضوع ۲۷ بار درخواست طلاق در یک برنامه تلویزیونی، واکنش‌های بسیاری را از سوی کاربران فضای مجازی و همچنین کارشناسان حوزه روانشناسی به دنبال داشته است.
امیر عبدالرضا سپنجی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و متخصص ارتباطات دراین‌باره نظر جالبی دارد.
این کارشناس رسانه درباره برنامه «فرمول یک» که با موضوع درخواست مکرر طلاق از سوی یک زن و در نهایت تصمیم وی به ادامه زندگی با همسرش، به روی آنتن رفته است، گفت: قطعاً خطای رسانه‌ای در این برنامه صورت گرفته است. او توضیح داد: در بحث برنامه‌های تلویزیون یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه متأسفانه افراد متخصص هر حوزه را به تلویزیون نمی‌آورند؛ این افراد یا دفع شده‌اند، یا صداوسیما با آنها قهر است یا آنها با صداوسیما قهرند. این مساله یک ضعف جدی است و نشان می‌دهد این رسانه برخلاف آن چیزی که ادعا می‌کند، ملی نیست؛ چراکه اگر ملی بود باید همه ملت خودشان را در این پنجره می‌دیدند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: همه طیف‌های مختلف که نظم در چارچوب واحد را قبول دارند، در مجموعه جمهوری اسلامی ایران همکاری می‌کنند و می‌خواهند که در قاب تلویزیون و صدا و سیما حضور داشته باشند، اما این اتفاق نیفتاده و نمی‌افتد. بعد می‌بینیم که آدم‌های درجه دو، سه و حتی غیرمرتبط را در حوزه‌هایی می‌آورند و به آنها فضا می‌دهند. سپنجی با اشاره به گفت‌وگوی مجری فرمول یک با مهمانان اخیر این برنامه که از سوی متخصصان و مخاطبان با واکنش روبه‌رو شده است، یادآور شد: من علی ضیا را از سال ۸۸ می‌شناسم؛ از اولین برنامه‌ای که سال ۸۸ به صورت تولیدی اجرا می‌کرد که در زمان انتخابات بود و خود من کارشناس برنامه بودم. او یک مجری فعال و پرانرژی است اما طبیعتاً متخصص، روانشناس و کارشناس نیست. به همین منظور مهمانانی که دعوت می‌کند باید با حضور کارشناس باشد که متأسفانه در ارتباط با این قسمت از برنامه «فرمول یک» چنین اتفاقی نیفتاده است.
این کارشناس رسانه سپس با پرداختن به ارتباط انسانی زن و شوهری که در برنامه فرمول یک حضور داشتند، اظهار کرد: این خانم و آقا قطعاً نیاز به مشاوره، روان درمانی و دارو درمانی دارند. عواطف و هیجانات این افراد باید کنترل شود؛ چراکه به مرور اگر چنین افرادی ایزوله نشوند و تحت درمان قرار نگیرند، هم خانواده‌هایشان و هم جامعه را دچار آسیب می‌کنند؛ بنابراین آوردن اینگونه افراد در رسانه خود یک مسئله جدی و کارشناسی ویژه می‌طلبد. معرفی کردن این افراد نیاز به بازنگری دارد. همه اینها باید دومینووار بالا برود؛ چرا اجازه داده شده است خانواده‌ای با این آسیب روحی و روانی را در قاب تلویزیون نمایش بدهند. از همه جنبه‌ها قطعاً این اتفاق مورد نقد است و باید آسیب‌شناسی شود.
سپنجی سپس با بیان اینکه چنین موضوعاتی باید در برنامه‌ای تخصصی مطرح شوند، توضیح داد: یک برنامه عمومی یا عامه‌پسند که راجع به همه چیز می‌خواهد صحبت کند، در ارتباط با آسیب‌ها و موارد خاص نباید وارد شود؛ قطعاً اگر هم این اتفاق می‌افتد باید در کنار دستشان یک کارشناس متخصص این عرصه حضور داشته باشد که متأسفانه صدا و سیما از محضر خیلی از آنها محروم است.
این کارشناس رسانه با اشاره به اینکه تلویزیون اگر صرفاً به دنبال ارزش خبری شگفتی باشد، آسیب‌زا خواهد بود، بیان کرد: اینکه فقط آنتن را پر کنیم و یک مورد خاص را بیاوریم و از ارزش خبری شگفتی بهره ببریم به شدت آسیب‌زا است و مخاطب را دچار مسئله می‌کند. از طرفی خود سازمان صدا و سیما که تفکری پشت برنامه نداشته است و به راحتی هر نکته را مطرح می‌کند زیر سوال می‌رود. این کارشناس ارتباطات در بخش پایانی گفت‌وگوی خود با بیان اینکه فرمول یک قطعاً به خاطر این خطای رسانه‌ای باید از مخاطبان عذرخواهی کند، گفت: پس از عذرخواهی، این برنامه باید با حضور یک کارشناس درباره موضوع سندروم روحی روانی خانواده گفتگو کند تا مردم آگاه شوند که خطایی اتفاق افتاده است. باید آسیب‌های این مساله را بررسی کنند که به عنوان مثال چرا این خانم چنین ظلمی را پذیرفته و به دنبال آن به زندگی ادامه داده و حتی فرزندانی هم متولد شده که یک نسل دچار مسئله شود.

واکنش خودجوش یک متخصص راهبرد زندگی
دکتر علیرضا شیری طبیب، طرح‌واره درمانگر و متخصص راهبرد زندگی از دانشگاه کمبریج نیز نسبت به برنامه‌ فرمول یک واکنش نشان داده و انتقاد کرده است. وی در یادداشت خود در صفحه شخصی‌اش آورده است:
«اسکیزوفرنیای رسانه‌ای!
رابطه نا امن، فرزندانی که ناامنی را می‌آموزند، کتک را می‌بینند، دخترانی که هویت زنانه خویش را با تحقیر انفعال و ناامنی دریافت می‌کنند؛ بی ارزشی و رهاشدگی و ایثار مخرب سرنوشت کودکان این خانه‌هاست؛ پدری که توان مدیریت هیجان‌های منفی خویش را ندارد و وابستگی بیمارگونه زنی که به هر قیمت می‌خواهد اثبات کند لیاقت زندگی بهتر را ندارد، جهنمی را می‌سازند تا هم خویش و هم دختران بی‌گناه خویش را در آن گریل روانی کنند. این دخترک می‌خواهد فردا عروس بشود، عروس آتش! من می‌توانم ساعت‌ها درباره فاجعه هم وابستگی بیمارگونه این زوج مناظره کنم با هر کسی که معتقد است این نوع زوج‌ها را باید رسانه نشان دهد جهت ترویج سازگاری، خیر سازگاری باید سالم باشد نه بیمار گونه. این بیست‌و هفت بار دادخواست طلاق یعنی باید مددکاری دادگستری بچه‌ها را از دست این والدین خارج کند. علی جان ضیا! من بارها از شما دفاع کرده‌ام ولی انتظارم از شما این بود یک کارشناس با آنها گفت‌وگو می‌کرد که کمکشان کند نه تعجب.
نگاه این دختر بچه‌های نازنین سینه‌ام را می‌درد و غصه می‌خورم بر سرزمین که از فاطمه (س) فقط چادر را می فهمد نه عزت و عظمت را و نمی‌تواند عزت زنانه‌اش را حفظ کند … چه می‌گویم خیر سرم؟ با این تصاویر تحقیرشان نکند، عزتشان پیشکش.