زلاتکو کرانچار سرمربی تیم ملی امید ایران اخراج شد تا یک تصمیم مبهم و نامشخص دیگر در فدراسیون فوتبال به ثبت برسد. این مربی کروات در حالی از هدایت تیم ملی امید برکنار شد که هنوز دلیل آمدنش و اکنون چرایی رفتنش بر کسی مشخص نیست. اگر او از ابتدا گزینه‌ی نا مناسبی بود چرا […]

زلاتکو کرانچار سرمربی تیم ملی امید ایران اخراج شد تا یک تصمیم مبهم و نامشخص دیگر در فدراسیون فوتبال به ثبت برسد. این مربی کروات در حالی از هدایت تیم ملی امید برکنار شد که هنوز دلیل آمدنش و اکنون چرایی رفتنش بر کسی مشخص نیست. اگر او از ابتدا گزینه‌ی نا مناسبی بود چرا انتخاب شد که حالا بعد از گذشت یک سال از سمتش آن ‌هم در این مقطع زمانی حساس اخراج شود. متأسفانه این تصمیمات نشان می‌دهد که در فدراسیون فوتبال ایران نگاه برنامه محوری وجود ندارد.
کرانچار چرا آمد چرا رفت؟
روزی که حمید استیلی به عنوان همه‌کاره‌ی تیم امید دست روی انتخاب زلاتکو کرانچار برای سمت سرمربیگری تیم امید گذاشت خیلی‌ها با صدای بلند با این انتخاب مخالفت کردند اما مرغ استیلی یک پا داشت و روی انتخاب خود اصرار ورزید. دلیل مخالفت با کرانچار کارنامه‌ی نا موفقی بود که این مربی در سال‌های اخیر در تیم‌های مختلف از خود به جای گذاشته بود. به هرحال در اوج مخالفت اهالی فوتبال فدراسیون فوتبال و کمیته‌ی ملی المپیک انتخاب استیلی را تایید و زلاتکو کرانچار سرمربی تیم ملی امید ایران شد. انتخابی که ابهامات فراوانی داشت چون اولا ً چند سال پیش هم این مربی یکی از گزینه‌های هدایت تیم امید بود و حتی تا پای امضای قرارداد هم پیش رفت ولی ناگهان به دلیل مصرف مشروبات الکی از سوی وزارت ورزش رد شد. حالا چه اتفاقی افتاده که این مربی چنین مورد وثوق وزارت ورزش قرار گرفت و با انتخابش به عنوان سرمربی تیم ملی امید موافقت شد. نکته‌ی بعدی در مورد کرانچار نداشتن سابقه و تجربه در فوتبال پایه بود و دلیل اصلی مخالفت کارشناسان و اهالی فن با او بیشتر به این موضوع بر می‌گشت و حتی برخی عقیده داشتند چگونه است که فدراسیون و حمید استیلی به شکست‌های کرانچار در زمان سرمربیگری تیم‌های سپاهان و پرسپولیس تا این اندازه بی توجه هستند و از این موضوع به این مهمی راحت عبور می‌کنند چون کرانچار در فوتبال ما یک مهره‌‌ی آزمایش پس داده بود و نیاز به آزمودن دیگر نداشت همین تناقضات تصمیمات فدراسیون فوتبال را زیر سوال می‌برد و خیلی‌ها یقین پیدا می‌کنند که در انتخاب کرانچار مسائلی غیر از مسائل فنی دخیل بوده است. یا راهبرد فدراسیون فوتبال ایران این مورد است : انتخاب می‌کنیم چون تشخیص داده شده این مربی بهترین گزینه برای هدایت تیم ملی امید است؟ اخراج می‌کنیم چون تشخیص داده شده او توانایی اداره‌ی تیم امید را ندارد. البته در این راهبرد هرگز مشخص نیست که فرد تشخیص دهنده چه کسی یا چه کسانی هستند که به راحتی می‌توانند با سرنوشت فوتبال یک کشور بازی کنند. کرانچار مربی‌ای بود که حدود یک سال پیش به عنوان سرمربی تیم امید انتخاب شد و در زمان انتخاب به شدت از انتخاب کردنش حمایت گردید و حتی چند روز پیش خبر برکناری‌اش از تیم امید توسط فدراسیون فوتبال قویا تکذیب شد. این اتفاقات باعث به وجود آمدن سوالات فراوانی در اذهان مردم و رسانه‌ها می‌شود ولی کسی پاسخگو نیست که در فوتبال ایران چه می‌گذرد.
اخراج و تحمیل هزینه
مسلماً اخراج کرانچار برای فوتبال ما هزینه خواهد داشت. جدا از هزینه‌های معنوی و خدشه‌ای که به وجهه‌ی فوتبال ما در مجامع بین‌المللی وارد خواهد شد، از بعد مالی هم به خاطر فسخ یک‌طرفه قرارداد و نوع جدایی کرانچار از تیم امید مسلماً هزینه‌های مالی زیادی به فدراسیون فوتبال تحمیل خواهد شد. این هزینه در حالی به وجود آمده است که مربی مورد نظر برای فوتبال ما بازدهی مثبتی نداشته است البته تاج گفته این جدایی توافقی خواهد بود و کنار رفتن کرانچار با جریمه و پرداخت حق و حقوقی همراه نخواهد بود ما هم امیدواریم صحبت تاج درست باشد اما بعید است که کرانچار به راحتی با این موضوع کنار بیاید چون او از تیم‌های زیادی اخراج شده و نوع برخورد با این مسائل را به خوبی می‌داند.
سرنوشت نا معلوم تیم ملی امید
با اخراج کرانچار تیم امید هم سرنوشت مبهم و عجیبی پیدا کرده است. تیمی که تنها چند ماه برای آماده شدن و شرکت در مسابقات مقدماتی المپیک فرصت دارد حالا با چالشی بزرگ روبرو شده اگر انتخاب سرمربی برای تیم امید هم مانند تیم بزرگسالان شود مشخص خواهد شد که در فدراسیون فوتبال هیچ‌گونه مسئولیت‌پذیری وجود ندارد‌. البته به نظر می‌رسد تیم امید قربانی اختلافات و تصمیم گیری‌های ضد و نقیض فدراسیون فوتبال و کمیته‌ی ملی المپیک و حتی وزارت ورزش شده است اختلافاتی که پای اسپانسر تیم ملی را هم وسط می‌کشد. ملی‌پوشان امید نمی‌دانند واقعاً متولی اصلی آن‌ها چه کسی یا چه کسانی هستند و باید با ساز کدام سازمان و مدیریت برقصند این تیم به آشی می‌ماند که سه سر آشپز هم‌زمان ادعای پختنش را دارند سرنوشت این آش یا شور شور خواهد بود و یا بی‌ نمک‌ نمک، اکنون این سوال پیش می‌آید که چرا فدراسیون فوتبال دچار این آشفتگی و بی توجهی به فوتبال شده است؟ آیا فدراسیون نشین‌ها نمی‌دانند که صلاح فوتبال در چیست که هر روز با تصمیمات خود فوتبال ایران را به سمت نابودی سوق می‌دهند. متاسفانه این اتفاقات حاصل میدان دادن به افرادی است که افق دید محدودی دارند و در اداره‌ی فوتبال دانش و تجربه‌ی چندانی ندارند در عوض آن‌هایی که کاربلد و دلسوز فوتبال هستند را از فدراسیون دور کرده‌ایم. باید پذیرفت که فوتبال ایران روزهای خوبی را سپری نمی‌کند و عزمی هم برای اصلاح این روند وجود ندارد. اداره‌ی فوتبال به دست کسانی است که تنها می‌خواهند از فوتبال کسب درآمد کنند و این درآمد چگونه و از چه راهی بیاید اصلاً مهم نیست. تاثیر گذاری این دیدگاه باعث شده که جابجایی مربیان تیم ملی و باشگاهی در خارج از حوزه‌ی فنی صورت گیرد.