اسم رمز پرسپولیس این هفته ها «احتیاط» است. تیم، شادابی و طراوت سابق را ندارد و هدف اصلی اش نباختن است. شاید به این خاطر باشد که در سه بازی اخیرش در لیگ، خیلی کم موقعیت گل داشته و تنها یک گل زده است. این خصلت را از پرسپولیس برانکو در سال های قبل هم […]
اسم رمز پرسپولیس این هفته ها «احتیاط» است. تیم، شادابی و طراوت سابق را ندارد و هدف اصلی اش نباختن است. شاید به این خاطر باشد که در سه بازی اخیرش در لیگ، خیلی کم موقعیت گل داشته و تنها یک گل زده است. این خصلت را از پرسپولیس برانکو در سال های قبل هم کمابیش دیده ایم، در لحظات حساس دل بستن به تک امتیازات و محافظت تمام عیار از دستاوردهای پیشین هدف اصلی برانکو است. این استراتژی اما همیشه پاسخگو نیست. و این هم نبود.
نیمه اول
در شروع بازی با پاختاکور این احتیاط را می شد به وضوح دید. تیم عقب بازی می کرد و نشانی از پرس از جلو نبود. به این خاطر تا دقیقه ۴۰ بازی بسیار ملال آوری از پرسپولیس دیدیم. در ان چند دقیقه پایانی نیم اول که روی چند شوت و ارسال پرسپولیس موقعیت هایی داشت. مهم ترین پرسش برای بینندگان تلویزیونی احتمالا ترکیب پرسپولیس بود. مهدی ترابی و بشار رسن روی نیمکت نشسته بودند و امید عالیشاه و سروش رفیعی جایگزین شان. ما بینندگان تلویزیونی، در ان لحظات ملال آور کمی به حافظه مان رجوع کردیم، به اینکه آخرین بازی خوبی که از عالیشاه دیده بودیم کی بود؟ بازی که عالیشاه رد و نشان خود را روی آن حک کرده باشد؟ چیزی که بشود اسمش را درخشش گذاشت. احتمالاً خیلی از ما چیزی یادش نیامده است. داستان سروش رفیعی هم از این قرار بود. سروش مدت هاست با نوعی سردردگمی و حتی بی قیدی بازی می کند، خبری از پاس های دخشان نیست، اضافه کاری زیاد دارد و عملاً تاثیری در ساختن و پیش بردن بازی ندارد. پرسپولیسی با این نفرات تیمی عملاً قفل شده است. حملات پایان نیمه اول پرسپولیس، این انتظار را ایجاد کرد که نیمه دوم، نیمه ای متفاوت باشد، اما نبود.
نیمه دوم
پاختاکور امسال از بهترین تیم های ازبکستانی سال های اخیر بوده است. آن ها تیمی هماهنگ و مصمم هستند، نتایج شان هم گویای کیفیت آن هاست. نیمه دوم بخصوص شروع آن با میدان داری پاختاکور همراه بود و پرسپولیس به سختی مشغول دفاع. تعویض های پرسپولیس هم مشخص و قابل پیش بینی. عالیشاه و رفیعی بیرون رفتند تا بودیمیر و ترابی به بازی بیایند. بازی در نیمه دوم هیجان بیشتری داشت و سرعت انتقال تیم قابل قبول. اما پرسپولیس زور بردن نداشت. نه در کناره ها خوب نبود و نه در گردش توپ. پرسپولیس در این هفته ها تیمی است که نمی تواند خیلی خودش را به تیم حریف تحمیل کند، این بود که هیچ گاه حملاتش مستمر و پایدار نبودند. جرقه ای هم اگر بود از روی ضدحملات بود. تا اینکه پاختاکور ضربه ای را که باید زد. گل آن ها روی اصرارشان به کشاندن بازی به سمت راست خط دفاعی پرسپولیس حاصل شد، جایی که شیری عموما جا می ماند. نه در بازی رفت و نه در برگشت، پرسپولیس برتری محسوسی مقابل پاختاکور نداشت.
واقع بین باید بود. پرسپولیس در لیگ قهرمانان امسال بدشانسی های داشت. دو گل آفساید خورد، اما هیچ گاه آن تیمی نبود که باید، تیمی که تعداد موقعیت های گل اش احتمال گواهی باشد بر کیفیت کار و نهایتا وداعی تلخ و زودهنگام برای پرسپولیسِ برانکو که هم از نظر نیروی انسانی برش و جذابیت لازم را ندارد و نه از نظر فنی.