رملی و اسطرلابی لازم است تا در انتهای هر فصل بیاندازیم و از قوطی پر طمطراق مربیان وطنی و غیر وطنی گزینه ای جهت هدایت تیم انتخاب نماییم قبل از اتمام فصل هجدهم بارها تاکید کردیم که موسم انتخاب مربی فصل نوزدهم و تمدیدها و گزینش ها همان سه چهار هفته مانده به پایان فصل […]

رملی و اسطرلابی لازم است تا در انتهای هر فصل بیاندازیم و از قوطی پر طمطراق مربیان وطنی و غیر وطنی گزینه ای جهت هدایت تیم انتخاب نماییم قبل از اتمام فصل هجدهم بارها تاکید کردیم که موسم انتخاب مربی فصل نوزدهم و تمدیدها و گزینش ها همان سه چهار هفته مانده به پایان فصل خواهد بود تا مربی انتخابی بتواند در پایان لیگ کار خود را در بستن تیمی مدعی آغاز کند.به هر تقدیر آن فرصت گذشت و بر گذشته نباید نشست و در واقع فرصت طلایی را از دست دادیم و نباید آنقدر تعلل کنیم که فرصت نقره ای را هم بدون نتیجه پشت سر گذاشته به خوشبختیهای دقیقه نود دل ببندیم . محتمل ترین گزینه اینروزهای هدایت استقلال که به گفته بهتاش فریبا از بین چندیدن گزینه خارجی و داخلی به وی نزدیک شده ند ، استراما چونی است.در نگاه نخست میشود استراماچونی را به لحاظ بودن در تیمهایی چون رم و اینتر مناسب دانست و به آینده خوشبین شد اما بررسی اجمالی کارنامه استراماچونی در لیگ ایتالیا خوشبینی هوادار را در مورد او و حتی دیگر گزینه ها کمی دچار تردید می نماید ابتدا نگاهی مختصر به کارنامه استرما می اندازیم : آندره آ استراماچونی سرمربی ۴۳ ساله ایتالیایی که به دلیل مصدومیت زانو هرگز نتوانست فوتبال خود در بولونا ادامه دهد از سال ۲۰۱۲ وارد حرفه مربیگری شد و به عنوان سرمربی تیمهای زیر ۱۷ ساله های آ.اس رم، اینترمیلان، اودینزه، پاناتینایکوس، اسپارتاگ پراگ مشغول به کار گردید وی اولین بار در سال ۲۰۰۳ و با تیم آث رم طعم موفقیت را چشید. او در سال ۲۰۰۴ هم عملکردی موفقیت‌آمیز داشت تا رم بیش از پیش به او علاقه‌مند شود. تیمی که آندره « در کودکی هوادار آن بوده‌است». او در کنار یکی از اسطوره‌های آث رم، برونو کونتی، کارش را شروع کرد استرا (ستراماچونی) بعد ازسپری کردن چند بازی خوب در فصل ۲۰۱۲/۱۱ با اینتر قراردادش را تا سال ۲۰۱۵ تمدید کرد. وی در این سال تقریباً در همه بازی‌های بزرگ به پیروزی رسید. وی توانست دوباره اینتر را به بالای جدول برساند و خود را رقیب بسیار جدید برای یوونتوس و ناپولی در مسیر قهرمانی سری آ معرفی کند.وی پس از شروع خوب در اینتر میلان روند نزولی در پیش گرفت و فصل را با رتبه نازل نهم جدول به پایان برد و در پایان فصل از سمتش برکنار شد. آری تردیدی عاقلانه در رسیدن به آنچه در ذهن تمامی هواداران بوده و گاهی در رفتار احساسی و عاشقانه آنان گم میشود و با مطرح شدن نامها همواره با حمایتها و انتقادهایی روبروست در ذهن فوتبال دوستداران واقعی فوتبال خطور کرده و در چشمان هواداران ظهور کرده است اما آنچه را که میتوانیم به تحلیل و بررسی بنشینیم و بررسی نماییم اینست که حدوث تیمی متشکل از استرامای پرورش یافته فوتبال خوش سابقه و گاه دراماتیک ایتالیا و فرهاد مجیدی نساتالژیک همراه با با بازیکنانی که به تفکر آن دو نزدیک بوده و با فرهنگ فوتبال استقلال همسویی داشته باشند رگه هایی از امیدواری را در استقلال مدل ۹۸ ،۹۹ در دل هوادار زنده نگه خواهد داشت اما این شایداین همه داستان نبوده و تفکرات مدیریتی و نیز اتفاقات تعریف نشده فوتبال ایران هم در جای خود تاثیر گذار بوده و هست و آنچه مجهول مانده و خواهد ماند اینسن که آیا راه از چاه و صواب از ناصواب و سره از ناسره تشخیص داده میشود و جریانات گذشته تکرار نخواهد شد !با این پیش زمینه و مقدمه که لیگ ایران را جدا از استقلال و پرسپولیس که همواره داستان خاص خودرادارند را باید به دیگی تشبیه کرد که هر روز آشی در آن بار گذاشته و در هر لحظه از آن بویی و مزه ای به مشاق و ذائقه میرسد باید گفت :پر رفت و آمدترین لیگ آسیا در خصوص جابجایی مربیان را باید به ایران اختصاص بدهیم ، ارایه لیستی از این مورد خود گویای ادعای ماست:
استقلال: شفر، مجیدی
ذوب آهن: نمازی، منصوریان
سایپا: دایی، صادقی
نساجی: نکونام، جلالی
پیکان: جلالی، فرکی
ماشین‌سازی: کریمی، مهاجری
استقلال خوزستان: یزدی، بوستانی، قنبری، نعمتی‌نژاد، علوی
سپید رود: عزیزی، کریمی، حق‌شناس، دست‌نشان
فولاد: پور موسوی، استن، فریسات، قطبی
تراکتورسازی: توشاک، تقوی، نیکنز
نفت مسجد سلیمان: ویسی، مرزبان، کریمی
آری این قصه سر دراز داشته و خواهد داشت ،سایپا در تکاپوی انتخاب مربی خود دست به دامان بازیکن وفادار خود که چند صباحی است کفشها را آویخته و به جرگه مربیان در آمده است ، شده بی آنکه تحلیل و بررسی فنی و جامعی را داشته باشد ،هرچند در تعصب ابراهیم صادقی و حتی تواناییهای فنی او شکی نیست ،، صادقی در تنها قهرمانی سایپا در لیگ برتر کمکهای فراوانی را چه در جامه بازیکن و چه کاپیتان و مشاور دایی به وی کرد و در حال حاضر هم میتواند به عنوان نفر دوم نیکمت برای موفقیت سایپا مثمر ثمر باشد اما دادن راس سکان هدایت سایپا به وی مهره سوزی ای بسان دیگر مربیانی در این موقعیت نخواهد بود؟ ، نفت مسجد سلیمان را محمود فکری با تمام فراز و نشیبی که وجود داشت به لیگ برتر آورد و مدیران این باشگاه همان غزلی را که دیگر باشگاهها معمولا در مورد نادر دست نشان و اکبر میثاقیان و حتی داود مهابادی سروده بودند برای فکری هم به رشته تحریر درآوردن ، ویسی و مرزبان و کریمی ، جایگزینانی که یکی پس از دیگری آمدند و ناپلئونی این تیم را در لیگ برتر حفظ کردند و در حال حاضر نیز اسم فکری در بین سه چهار گزینه مربیگری نفت مسجد سلیمان در فصل نوزدهم است . عجبا از این دور باطل ، غریبا از این تفکر بی دلیل ، دوری باطل برای رسیدن به هیچ؟!« عبدالله اگر مجرم است از دوستان است ، کاسنی اگر تلخ است از بوستان» آری برخی از مربیان ما ننشسته برمی خیزند و میسوزند و در واقع متوسط عمر مربی در ایران در نازلترین سطح خود قرار دارد و این چیزی نیست جز اینکه معیار و متر مدیران باشگاههای در انتخاب مربیان تناسبی با نیازهای و اهداف آنان نداشته و ندارد. اگر فکری خوب بود پس چرا نماند اگر خوب نیست چرا دوباره گزینه است ؟ البته منکر تغییرات مربی در فوتبال حرفه ای دنیا نیستیم بلکه جنبه منفی و مثبت این تغییرات است که نگران کننده است آیا تیمهایی چون سپید رود که رکورد دار تغییر شدند با تغییرات فراوان موفق بوده اند آیا جز اینست که نتیجه گرایی جای برنامه های بلند مدت و هدفگذاریهای دقیق را گرفته است .کدام باشگاه در تدوین برنامه های خود ، توجهی به امکانات و توانییها خود داشته و براساس اهداف خود و مربیان خود سرمایه گذاری میکند و پس از بررسی بیلان کار آنان در مورد ادامه همکاری تصمیم گیری میکند ، شکی نیست که حتی تیمهایی چون پرسپولیس و پدیده هم اگر در بحران امتیاز قرار میگرفتند از این قاعده مستثنی نبودند و در واقع باید پرسید حاشیه امنیت مربیان ما در کدام مرز و خط تعریف شده است متاسفانه نه مدیریت کلان ورزش و نه فدراسیون و نه باشگاهها در اتخاذ روشهای مناسب راه صواب را در پیش نگرفته اند و فقط به سقف قرار دادها و اینکه کدام بازیکن از کدام لیگ بیاید و غیره بسنده کرده و هیچگاه در مورد نوسانات بزرگ مدیریتی و مربیان نگران تلف شدن بیت المال نبوده و نخواهند بود و تاسف بار است که بگوییم که خشت اول فوتبال ما بسیار کج و غیر مطمئن گذاشته شده است و هر فردی که در راس آن قرار می گیرد برای ماندن خود در آزمون و خطاهای گذشته وقت تلف میکند . بله رفتن قطبی باز داستان فولاد را که تازه در جاده اصلی افتاده بود به بیراهه خواهد کشاند همانطور که استقلال در کشاکش مربیان داخلی و خارجی احتمالا فصل را از دست خواهد داد و معلوم نیست گل گهر سیرجان و شاهین شهرداری بوشهر با مربیان لیگ یکی خود پا در عرصه لیگ برتر خواهند گذاشت « که البته از همین الان در مورد گل گهر حرف و حدیثهایی وجود دارد» یا با چندین مربی در طول فصل دست و پنجه نرم خواهند کرد و وامصیبتهایی که نه جوابی دارد و دوایی و سرطان وار فوتبال ایران را میخورد و نابود میکند
حرف آخر اینکه : سخن ما یک انتقاد نیست که در پی درستی و نادرستی آن باشیم ، حرف ما بیان یک واقعیت انکار ناپذیر اما تلخ است . کرور کرور و دلار دلار و تومان تومان هزینه های بی اساس و بی هدف خرج برنامه نداشته کسانی میشوند که گاهی الفبای فوتبال را نیاموخته شاید در پی نام و گاهی در پی نان هستند ، نانی و نامی که نام را از فوتبال میگیرد و نان را در جیب نااهلان می ریزد . فوتبال حرفه ای دیگر است و ما معمولا لقمه را دور سر چرخانده ومیخوریم ، حرفه این صنعت عظیم در پی رسیدن به قله ای است که تمام موضوعات دنیا اعم از اقتصاد و سیاست و اجتماع را در بر بگیرد « که گرفته است » و ما در هیاهوی برتری جوییهای مضحک هستیم . آنچه میماند چرخه بی دلیلی است از رفتنها و نماندنها و گاه ماندن به شر و شروطها و قص علی هذه ….