انتشار فایل صوتی منتسب به فرهاد مجیدی واظهرات تند وی درمورد پرویز مظلومی درخصوص انتخاب بازیکن و بازیکنانی خاص وخبرهای ضد و نقیض حواشی باشگاه استقلال و مسایلی ازاین دست، موجی از ناامیدی و یاس را درآینده استقلال و حتی در کلیت فوتبال ایران رقم زده و قابل بررسی و تحلیل است. اعتماد اولین مقوله […]
انتشار فایل صوتی منتسب به فرهاد مجیدی واظهرات تند وی درمورد پرویز مظلومی درخصوص انتخاب بازیکن و بازیکنانی خاص وخبرهای ضد و نقیض حواشی باشگاه استقلال و مسایلی ازاین دست، موجی از ناامیدی و یاس را درآینده استقلال و حتی در کلیت فوتبال ایران رقم زده و قابل بررسی و تحلیل است.
اعتماد اولین مقوله کاربرای رسیدن به اهداف ازپیش تعیین شده است وعدم وجود آن تمام پیشبینی های موجود را برهم ریخته، آوارهرج و مرج را برسر تمام مجموعه کاری خراب می کند وسنگی برسنگ بند نخواهد شد. « تا ثریا می رود دیوار کج» مجیدی اولین قربانی این جریان نبوده و آخرین آن هم نخواهد بود. دوستان بهتر از جانی که دور شیرینی اعتماد شما جمع شده و تمام آنچه در زبان و کردار شما وجود دارد به حافظه سپرده ودرمواقع لازم منتشرمی کنند واز این آشفتگی بی مرز وحساب سود سرشار به جیب می زنند. فایل صوتی فرهاد فقط یک نمونه ازاین اتفاقات ریز و درشت اما تلخ جامعه امروز و به خصوص در حوزه ورزش و فوتبال است.
اما مطلب قابل عنوان در این قضایا را می توان به عدم پختگی فرهاد و امثال فرهاد در سکان داری تیم استقلال و حتی تیم ملی امید دانست. با این توضیح که یک مربی باتجربه علاوه بر اینکه در رویارویی با این دست از مسایل نه تنها تعادل خود را از دست نمی دهد بلکه با سعه صدرو زیرکی در پی حل آن می باشد. فرهاد مجیدی اولین کلامی که بعد از اولین تجربه سرمربیگری در استقلال به زبان آورد این بود که استرس داشتم و نگران عدم نتیجه گیری بودم. بدرستی روشن است که تجربه فرهاد برای این امر خطیر کافی نبوده و مجبوراست برای جبران مافات هرازگاهی از کوره در رفته و بی مهابا بتازد.
استقلال و یا هر تیم بزرگی که همواره داعیه قهرمانی داشته و دارد را نمی توان دست مربی ای سپرد که در کنترل احساسات درون خود ضعیف عمل کرده ودرتشخیص دوست و دشمن اغلب راه را اشتباه انتخاب می کند. «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» بازی های رنگانگ فوتبال امروز و اشتباهات پیش پا افتاده مدیران و احساسات کنترل نشده هوادار، جو نامناسبی را براستقلال و دیگر تیمها حاکم می کند که اگردر فهم و درک آن عقل سلیمی وجود نداشته باشد یقینا راه رسیدن به مقصود مشخص نشده، به بیراهه می رود.
در واقع باید نگران انتخاب های بعدی هم باشیم، صحبت از انتخاب امید روانخواه جهت دستیاری آندره استراما هم ازاین دست ناپختگی های موسوم است و حتی آمدن ساکت الهامی هم شاید بازگشتی به قبل بوده و این افراد به تمام و کمال نخواهند توانست کمکی به سرمربی جدید بنمایند. استرما خود دستیاران جوانی را به ایران می آورد و پر واضح است سنگینی موجود در اطراف باشگاه هم به لحاظ اقتصادی و هم رسانه و حتی هوادار، لزوم وجود افرادی باتجربه تر و پخته تر، جهت کنترل حواشی را بر مدیران گوشزد کرده تا شاهد تکرار مکررات دروقوع دوباره آن نباشیم.
البته باید بگوییم به هیچ عنوان منکر توانیها و دانش این دست ازمربیان از جمله فرهاد مجیدی نیستیم و نقطه شروعی هم باید برای آنان متصورباشیم اما آرامش نبوده حوالی باشگاه استقلال و تجربه اندک این دست مربیان که در مورد فرهاد مجیدی این نکته بیشتر نمود دارد « فرهاد در دو دوره متوالی با اندک استکاکی که مربیان پیدا کرد استقلال را رها کرد و به امارات رفت» نمی توان به ادامه موفقیت آمیزاستراماچونی با این طیف از مربیان امیدوار بود.
موفقیتهای متوالی پرسپولیس نمونه ای از مدیریت همراه با اقتدار برانکو در این تیم است. وظایفی که بدرستی تقسیم شده و روابطی که به خوبی تعریف گردیده است. به عناون مثال نباید از نقش پر رنگ کریم باقری در کنترل اوضاع و حواشی پرسپولیس به خاطر کاریزمای خوبی که دارد غافل شد. باقری هرگاه که لازم باشد فریاد می کشد و آنگاه که آرامش مورد نیازاست آن را به تیم تزریق می کند.
به مجیدی ومجیدی ها توصیه می کنیم؛ حال که تنور فوتبال ایران بیشتر ازهر دورانی داغ شده است و حال که اقبال هواداران و حتی مدیران به جوانان ظهور کرده است، برای طی کردن دوران گذرکه همیشه با ناپختگی های خود همراه است، احتیاج به یک تفکرو زیرکی ویژه جهت گذران و اثبات خود احساس می شود. راهی که نه میان بر باشد که مهره سوزی شود و نه آنقدر طولانی که رقبا سبقت بگیرند. راهی منطقی همراه با صبر و شکیبایی و احترام به بزرگان جهت تبدیل شدن به یک مربی استاندارد و قابل احترام، همان راهی که بسیاری از مربیانی که درحال حاضرحضوری انکار ناپذیر دارند آن را پیموده و به هدف رسیده اند.