سعید سرفرازیان روزنامه نگار پس از ورود استراماچونی به ایران و برگزاری معارفه ایشان در فضایی آرام و مثبت به عنوان سرمربی جدید استقلال و فراهم شدن مقدمات تمدید قرارداد وریا غفوری و حسین حسینی در آیندهی نزدیک همه و همه از خبرهای خوشی بود که هواداران استقلال را امیدوار کرد که استقلال از شرایط […]
سعید سرفرازیان
روزنامه نگار
پس از ورود استراماچونی به ایران و برگزاری معارفه ایشان در فضایی آرام و مثبت به عنوان سرمربی جدید استقلال و فراهم شدن مقدمات تمدید قرارداد وریا غفوری و حسین حسینی در آیندهی نزدیک همه و همه از خبرهای خوشی بود که هواداران استقلال را امیدوار کرد که استقلال از شرایط سخت و دشوار در حال گذر است.
هنوز بیست و چهار ساعت از جلسهی معارفهی استراماچونی و انتخاب پیروز قربانی و بهزاد غلامپور به عنوان دستیاران داخلی استراماچونی نگذشته بود که پیروز قربانی در اقدامی عجیب و تأملبرانگیز از پست جدیدش انصراف داد و دلیل این کار را بروز برخی ناهماهنگیها و حفظ شأن و شخصیت خود اعلام کرد.
البته این تنها خبر عجیبی نبود که از باشگاهاستقلال به گوش رسید بلکه انتشار خبر به بن بست خوردن مذاکرات وریا غفوری و مدیران استقلال برای تمدید قراردادش هم جو نگرانکنندهای را میان هواداران استقلال به وجود آورد.
این اخبار بار دیگر نشان داد میان مدیران استقلال هماهنگی و یکدستی وجود ندارد. در همین مدت کوتاه چندین خبر ایچنینی منتشر شده که نشان دهندهی همین موضوع است، موضوعی که مدیران استقلال و در رأس آنها جناب آقای فتحی به عنوان مدیرعامل چندان توجهی به آن ندارند و هر روز یک حاشیه و جنجال به وجود میآید.
عدم کنترل و نظارت کافی بر شرایط استقلال از سوی فتحی باعث شده یک خط سیر واحد و مشخص در پیشبرد اهداف در استقلال وجود نداشته باشد.
ایشان باید با صراحت و شفافیت و البته صداقت مشخص نماید که چه انتظاری از عوامل اجرایی باشگاه دارند و برای آرام کردن مقطعی هواداران و رسانهها نباید به فرافکنی و فرار به جلو روی آورده شود.
چرا نباید در مسئلهی دستیاران استراماچونی همان چیزی مد نظر باشد که استراماچونی خواسته است.
ناهماهنگی که باعث شد تا پیروز قربانی قربانی شود و یک نمرهی منفی در کارنامهی مدیریتی فتحی ثبت گردد.
مگر میشود به استراماچونی مربی قالب کرد و بر خلاف خواسته اش عمل کرد اگر در پی ایجاد فضای مناسب برای کار کردن پیشکسوتان استقلال هستید این موارد باید از راه خودش انجام گیرد نه اینکه بر خلاف خواستهی سرمربی بخواهید او را در کار انجام شده قرار دهید. مشخص بوده که از همان روز اول استراماچونی دنبال کمک مربی داخلی نبوده او یک مربی دروازهبانها و یک آنالیزور نیاز داشته است.
با همین نا هماهنگیهای ساده اعتبار استقلال خدشه دار میشود و مطمئناً استراماچونی هم دچار تردید میشود و این احساس که مدیران باشگاه با تو رو است نیستند. شکلگیری بی اعتمادی و سوءتفاهم خیلی آسان است.
فتحی مدیرعامل استقلال است و به قول معروف رئیس باشگاه میباشد او نباید اجازه دهد این اتفاقات پیش بیاید بارها گفتهایم مشخص کردن حوزهی اختیارات مدیریتی در استقلال بسیار مهم است چارت سازمانی باید مشخص باشد که هر کسی با چه وظیفهای روبرو است و چگونه باید در انجام آن وظیفه عمل نماید.
در مورد مذاکره با پژمان منتظری هم به نظر میرسد که مدیران استقلال نمیخواهند حقیقت را بگویند و فقط به این حرف اشاره میکنند که پژمان به تلفنهای آنها پاسخ نمیدهد.
برای استقلالی که یک باشگاه پر هوادار است و رسانهها به تمامی اخبار و اتفاقات آن حساس هستند و دائماً زیر ذرهبین میباشد نیاز است که مدیران و عوامل اجرایی با صراحت بیشتری در مواضع و عملکرد خود بر خورد نمایند.
از این پنهانکاریها هیچ نفعی به استقلال نخواهد رسید شاید به صورت مقطعی و موقت اوضاع در استقلال روبراه نشان داده شود ولی در درازمدت حتماً به استخوان لای زخم تبدیل خواهد شد و بیشتر باعث آزار و اذیت استقلال خواهد شد.
فرهاد مجیدی هم همینطور از استقلال جدا شد پیش آمد چند تناقضگویی و حرف و حدیث باعث شد که فرهاد قید کار کردن در استقلال را بزند. در حالیکه اگر از همان ابتدا به فرهاد گفته میشد که استراماچونی اعلام کرده در حال حاضر به دستیار داخلی نیازی ندارد و فقط به یک مربی دروازهبانها و یک آنالیزور اعلام نیاز کرده خیلی قشنگتر بود تا با دخالت در مذاکرات و لو دادن فایل صوتی مجیدی بساط کنار رفتن فرهاد با پای خودش جور شود.
اگر بخواهیم به این موارد بپردازیم و مصداقی جلو برویم به تعداد زیادی از این نوع تصمیمگیریها میرسیم که در شرایط فعلی گفتنش دردی از استقلال را درمان نخواهد کرد.
هدف ما از پرداختن به این موضوع این است که به جناب امیر حسین فتحی مدیرعامل محترم استقلال بگوییم اگر به دنبال راضی نگه داشتن همه هستید باید بدانید که با این کار بساط شکست خود را فراهم کردهاید به قول بیل کوزبی که گفته است من رمز پیروزی را نمیدانم اما رمز شکست را به خوبی میشناسم و آن راضی نگه داشتن همگان میباشد.
آقای فتحی! مدیریت باشگاه استقلال سخت و دشوار است اما اگر بخواهید با نوع رفتار و عملکرد خود آن را سختتر هم کنید دیگر انرژیای برای رسیدگی به امور باشگاه برای مدیران نخواهد ماند.
مدیری که در مواجهه با خبرنگاران و رسانهها فقط مورد سوال در مورد مسائل حاشیهای و پاسخ دادن به تناقضات باشد تمرکزی برای رسیدگی به بقیه مسائل مربوطه نخواهد داشت. این یک هشدار است که به مدیران استقلال داده میشود که نباید جوری رفتار شود که استراماچونی هم به شفری دیگر تبدیل شود که نتواند به راحتی با شما ارتباط برقرار کند خود شما بهتر از هرکس دیگری میدانید ارتباط خوب و منطقی بین سرمربی و مدیر باشگاه در موفقیت تیم نقش مهمی دارد.
استراماچونی باید احساس امنیت و آرامش داشته باشد او باید به این باور برسد که همه چیز سر جای خود قرار دارد و تنها وظیفهی او هدایت تیم در مباحث فنی است و دیگر نیازی نیست به سایر مسائل هم فکر کند. مربیان حرفهای خیلی زود به مناسبات و روابط میان عوامل باشگاه پی میبرند و اگر بدانند که میان مدیران و عوامل اجرایی هماهنگی و یکدلی وجود ندارد تغییر رفتار میدهند و به سمت گروه غالب متمایل خواهند شد در آن صورت مدیریت سرمربی خیلی سخت خواهد شد مانند مدیریت کیروش و اتفاقاتی که در فدراسیون فوتبال رقم خورد که هنوز هم تبعات آن دست از سر فوتبال ما بر نمیدارد.
برنامهی نودی را به یاد آورید که بین افتخاری، ملکی و منصوریان سر همین نام هماهنگیها چه اتفاقات تلخی افتاد بعد از آن برنامه و چند مسئلهی دیگر شرایط به سمتی رفت که منصوریان موفقیتی را کسب نکرد و مدیران استقلال مجبور شدند که با او قطع همکاری کنند و شفر به عنوان سرمربی تیم انتخاب شد که در مورد شفر هم متاسفانه ماجراهایی پیش آمد که منجر به اخراج این مربی آلمانی شد. اخراج فنی یک بعد از قضیهی فوتبال حرفهای است اما متاسفانه در استقلال مسائل حاشیهای چربش بیشتری بر متن دارد.
استقلال از این موضوعات ساده آسیبهای فراوانی دیده است.
درس گرفتن از اشتباهات گذشته و بهرهگیری از تجارب مدیران سابق راهگشای خوبی برای دوری از حاشیه و جنجال است.
در مبحث تمدید قرارداد بازیکنان هم باشگاه راهبرد مشخصی ندارد یعنی این احساس میشود که استراماچونی از مدیران در مورد برخی از بازیکنان خواستهای بیان داشته و حالا همین خواسته به یک معضل اساسی تبدیل شده است.
خبر عدم اصرار به بازیکنان بالای ۳۰ سال نمیتواند همین جوری به وجود آمده باشد ولی چون مدیران استقلال مثل همیشه واهمهی اعتراض هواداران را دارند با این موضوع هم کجدار و مریض رفتار کردهاند نه بیان واقعیت و نه صراحت در اعلام خبر یک راهبرد میانه اما آسیب رسان به اعتماد و اعتبار استقلال، در این روش بازیکنی مانند منتظری باید خودش به این نتیجه برسد که باشگاه تمایلی به تمدید قرارداد با او را ندارد و وقتی به تماس مدیران پاسخ نمیدهد یعنی تمایلی به تمدید قرارداد ندارد و دیگر مدیران هم مورد اتهام قرار نمیگیرند که نتوانستهاند پژمان منتظری را در استقلال حفظ کنند.
این موارد است که اسباب نگرانی را ایجاد میکند که مدیری که به باشگاهی مانند استقلال میآید باید جسارت انجام هر تصمیمی و گفتن هر حرفی که به قیمت حفظ منافع باشگاه استقلال میانجامد را بدون مصلحت اندیشی داشته باشد.
یکی به نعل و یکی به میخ در قاموس مدیریت جایی ندارد چون این روش در آینده به یک نقطه ضعف بزرگ تبدیل میشود.
صداقت، صراحت و گفتن حرف در زمان درست بهترین روش برای ادارهی باشگاه استقلال است.