فوتبال ایران روزهای پر التهابی را سپری میکند. به قول معروف حال فوتبال در کشورمان خوب نیست و شرایطش به شدت اورژانسی اورژانسی میباشد و طبیبی حاذق برای درمان آن یافت نمیشود. البته ما بد بین نیستیم و این حرف را از روی آنچه میبینیم میگوییم. تیمهای پرسپولیس و استقلال که تیمهای پر هوادار ما […]
فوتبال ایران روزهای پر التهابی را سپری میکند. به قول معروف حال فوتبال در کشورمان خوب نیست و شرایطش به شدت اورژانسی اورژانسی میباشد و طبیبی حاذق برای درمان آن یافت نمیشود. البته ما بد بین نیستیم و این حرف را از روی آنچه میبینیم میگوییم.
تیمهای پرسپولیس و استقلال که تیمهای پر هوادار ما هستند و میلیونها نفر از جمعیت ایران نگران آنها هستند، هر کدام به نوعی گرفتار شدهاند آبیها با وجود اینکه سرمربی دارند و در بازار نقل و انتقالات هم بد ظاهر نشدهاند اما پیش آمدن پروندهی پروپیچ و جدایی قریبالوقوع پاتوسی ستارهی نیمفصل دوم لیگ برتر شرایط سختی را برای مدیران استقلال رقم زده است هواداران استقلال به شدت نگران هستند و به وجود آمدن این مشکلات را از چشم مدیران استقلال و وزارت ورزش میبینند که با تعلل و کارشکنی شرایطی را به وجود میآورند که استقلال ضربه بخورد و نتواند از تمام ظرفیتهای خود برای قهرمانی و کسب افتخار استفاده کند این برای چندمین فصل متوالی است که استقلال بازیکنان کلیدی خود را در تابستان از دست میدهد این قصه از کاوه رضایی شروع شد و امروز به آیانداپاتوسی رسیده است. هواداران استقلال معتقد هستند اگر توطئه و کارشکنی عمدی وجود ندارد چرا باید پروندهی شکایت پروپیچ زمانی که با سی هزار دلار آنهم با دلار چهار هزار تومانی قابل حل شدن بوده اکنون به یک معضل ۳۵۰ هزار دلاری تبدیل شود؟
آیا در وجود مدیران استقلال از سابق و حال حاضر چیزی به نام تعقل و تفکر وجود داشته و دارد؟ این سوال هواداران استقلال است. در موضوع پاتوسی هم امروز و فردا کردنها و وعده و وعید دادنها راه به جایی نبرده و این بازیکن خوب به درب خروجی باشگاه استقلال بسیار نزدیک شده و شاید عبور هم کرده باشد.
اوضاع پرسپولیس هم به مراتب بحرانیتر از استقلال است چون این تیم نه سرمربی دارد و نه هنوز در نقل و انتقالات توانسته مهرهی قابل اتکایی را جذب نماید. برانکو با رفتن ناگهانی خود شرایط سختی را به مدیران پرسپولیس تحمیل کرد البته رفتن برانکو به خاطر نوع رفتار مدیران پرسپولیس با این مربی بود که این مربی کروات قید کار کردن در پرسپولیس را زد. عرب مدیر عامل پرسپولیس بعد از اتمام فصل صراحتا اعلام کرد برانکو با پرسپولیس قرارداد دارد و او حق جدایی از پرسپولیس را ندارد مگر اینکه از پرسپولیس رضایتنامه بگیرد برانکو به راحتی از پرسپولیس رفت و حتی یک تلفن خشک و خالی هم به مدیران پرسپولیس نکرد.
اوضاع در فدراسیون فوتبال هم چندان تعریفی ندارد، رسیدن نامهی فیفا که به صراحت اعلام کرده که سریعاً باید نسبت به روشن شدن موضوع ورود بانوان به ورزشگاهها اقدام عملی صورت گیرد تا فوتبال ایران متحمل جریمه و محرومیت از میزبانی مسابقات بینالمللی فوتبال نشود موضوعی که بارها پشت گوش انداخته شده تا مثلاً فیفا بی خیال آن شود در حالیکه که فدراسیون فوتبال خوب میداند فیفا یک نهاد بینالمللی است و با مسائل فوتبالی با شوخی و سرگرمی برخورد نمیکند. برای فیفا اجرای اساسنامهها و مصوباتش بسیار مهم است. اکنون دیگر کار برای فیفا از توصیه و سفارش عبور کرده و اتمام حجت کرده تا فدراسیون فوتبال این موضوع را به سرانجام برساند.
اکنون تاج در شرایط سختی قرار گرفته چون حل کردن این موضوع به تنهایی امکانپذیر نیست و نیاز به رایزنیهای گستردهای دارد و با توجه به شرایط سخت و دشوار کشور به دلیل تحریم و فشار آمریکا آیا مسئولان امر برای این موضوع وقت میگذارند یا از آن به عنوان یک مسئلهی کم اهمیت عبور خواهند کرد. علاوه بر این موضوع عدم وجود زیر ساختهای لازم از جمله شرایط حرفهای واقعی در بسیاری از باشگاههای لیگ برتری و مسئلهی ویدئو چک هم از دیگر چالشهای پیشرو فدراسیون فوتبال و شخص تاج میباشد.سازمان لیگی که در برگزاری فینال جام حذفی به شدت زیر سوال رفت .
دلیل این همه حاشیه و جنجال و هیاهو چیست؟
فوتبال به دست اهلش اداره نمیشود. با ورود مدیران غیر فوتبالی به بدنهی مدیریت فوتبال به دلایل مختلف فوتبال از مسیر درست یا نیمه درست خود خارج شد و به جادهی سنگلاخی سو مدیریت افتاد. مدیرانی که تا دیروز در مناصب نظامی و غیرنظامی حضور داشتند و وقتی اسم فوتبال و پخش مسابقات فوتبال میآمد با ترشرویی تلویزیون را خاموش میکردند اکنون به یک مدیر فوتبالی تبدیل شدهاند و برای فوتبال تصمیمگیری میکنند.
مطمئناً با ورود چنین نگرش و دیدگاهی به فوتبال امید داشتن به بهبود اوضاع یک امید واهی خواهد بود. این مدیران با پول فراوانی که در اختیار داشتند کارهایی کردند که به چشم بیاید. فوتبال حرفهای ایران با دیدگاه این مدیران بنا نهاده شد این افراد بناهایی بودند که دیوار فوتبال حرفهای را کج چیدند و این کجفهمی همچنان با فوتبال ما آمده و رشد کرده است.
البته این سو مدیریت تنها به دلیل ورود مدیران غیر فوتبالی نبود بلکه فرصتطلبانی هم بودند که از آب گل آلود ماهی گرفتند این افراد بعضاً خیلی هم فوتبالی بودند اما از نا آگاهی مدیران غیر فوتبالی سو استفاده کردند و فوتبال را به این حال و روز انداختند.
ژستهای آنچنانی و نزدیک کردن برخی از مفسدان اقتصادی به فوتبال و ریخت و پاشهای بی حساب و کتاب و بالا بردن ارقام قراردادها همه و همه فرصت برای اندیشیدن و تفکر درست را از آنهایی که سرشان به کلاهشان میارزید را گرفت و کار از دست کاربلدِ دلسوز خارج شد برای این افراد افزایش تعداد صفر قراردادها و حسابهای بانکی بسیار مهمتر از انجام کارهای اصولی و درست در فوتبال بود.
فوتبال پایه فراموش شد و اگر به این بخش توجهی هم صورت گرفت برای بهرهبرداریهای مالی و انجام کارهای غیرقانونی بود چون محیطی امن برای رشد انگلها و دلالی است.
و ایچنین فوتبال ایران از ریل رستگاری خارج شد. گستردگی پروندههای انضباطی و شکایات گوناگون با موضوعات متنوع سندی متقن بر اثبات این نکته است که فوتبال ایران حساب و کتاب ندارد.
یک روز ما را به داستان ف کافها سرگرم کردند و روز دیگر به شفاف سازی در فوتبال، تتو کردن فوتبالیستها را برجسته کردند تا از شبیخون زدن هدایتی به اردوی تیم ملی فوتبال راحت عبور شود، جعل سند و قراداد را به بهانهی نگاه ملی بر باشگاه جاعل بخشیدند فارغ از اینکه این نگاه ملی نیست بلکه خیانت به ملت است خیانت به فوتبالی که باید جوانمردانه پیش برود. معاملهی وجدان و پاکی را با اسکناسهای تا نخورده را به تماشا نشستند و دم بر نیاوردند که اردوی تیم ملی فوتبال ایران جای خرید بازیکن نیست چون قبل از آن سه میلیارد به حساب فدراسیون فوتبال پول ریخته شده بود.
به همین آسانی فاتحهی فوتبال خوانده شد و هواداران بیچاره هم فقط داد میزنند حیا کن رها کن در حالی که زنجیرهی حیا کن رها کن خیلی قویتر از آن است که بتوان برایش چارهای یافت چون اگر امروز x حیا کرد و رفت، اما فردا y با همان شکل و شمایل اما با لبخندی ملیحتر به میدان میآید.
قصهی پر غصهی فوتبال ایران پایان شیرینی ندارد چون همیشه فرهادهایی برای قربانی شدن وجود دارند تا خسروها کامروا شوند.
مدیر بی لیاقت با مدیر بی لیاقت زرنگ خیلی فرق دارد مدیر بی لیاقت را میشود به بهانهای کنار گذاشت اما بدبختی آنجاست که تعداد مدیران بی لیاقت زرنگ آنقدر فراوانند که مانند قانون انرژی در حال انتقال به جاهای مختلف فوتبال ایران هستند.
امروز اگر هیچ چیز فوتبال ایران سر جای خود نیست به دلیل همان دیوار کجی است که توانایی نگهداری هیچ چیز درست را ندارد و از روی دیوار کج سُر میخورد و پایین میافتد.
کلاف سردرگم فوتبال ایران سردرگمتر از آن است که بتوان سرنخ آن را پیدا کرد.