انتشار مصاحبه ای از امیر عابدینی، مدیر عامل اسبق باشگاه پرسپولیس که عنوان ریاست اسبق فدراسیون فوتبال را نیز همراه خود دارد.جالب و خواندنی است. وی در خصوص انتخاب سرمربی پرسپولیس می گوید؛ من واقعاً متاسف شدم که ۲ دلال همه این بازیها را راه انداختند. این افراد کسانی بودند که بدون اطلاع از قوانین […]
انتشار مصاحبه ای از امیر عابدینی، مدیر عامل اسبق باشگاه پرسپولیس که عنوان ریاست اسبق فدراسیون فوتبال را نیز همراه خود دارد.جالب و خواندنی است. وی در خصوص انتخاب سرمربی پرسپولیس می گوید؛ من واقعاً متاسف شدم که ۲ دلال همه این بازیها را راه انداختند. این افراد کسانی بودند که بدون اطلاع از قوانین نقل و انتقال بازیکن، بازیکنان را هوایی میکردند و به خارج از کشور میفرستادند تا جیب خودشان را پر کنند. متأسفانه این افراد تا سطح تغییر و انتخاب مربی هم پیش رفتهاند و همه این اتفاقات از پیش آنها آب میخورد. او اعتقاد دارد که دلال ها تا سطح تغییر سرمربی در فوتبال ایران جلو آمده اند. در واقع دلالی و دلالیسم در ورزش ایران تا مرز تعریف نشده ای پیش رفته و تحت عنوان بنگاه های جابجایی بازیکن و مربی، نبض بازار فوتبال را در دست گرفته است. این کاسبی بی دردسر کمی روابط عمومی می خواهد وکمی هم وقت گذراندن در سفره خانه ها و تمرینات تیم ها والبته نحوه برقراری ارتباط با بازیکنان هم همواره مهم بوده است.
شمول این شغل هم را می توان از مهندس و دکتر تا خبرنگار و گزارشگر در نظر گرفت و اغلب هر مطلبی که در جراید منتشر می شود. سخن از دلالی فوتبال و یا هر رشته دیگر را در خود دارد.
عابدینی با بیان این مطلب که؛ به طور حتم در قراردادها مبانی و بندهایی وجود دارد که در آن بندها اختیاراتی به طرفین داده میشود و برانکو نیز براساس این بندها توانسته است از پرسپولیس جدا شود. اشاره بر همین دخالت ها و رمز و رموزی دارد که بدون شک از طرف دلالها برآن تحمیل شده است. و اختیار را از باشگاه گرفته و مربی یک تیم را “حتی در شرایط موفقیت” و با رسیدن پیشنهادی بالاتر وسوسه کرده و او راهی آن باشگاه می کند. حال آنکه در شرایطی صحیح ترمی شد از چنین اتفاقاتی جلوگیری کرد.
باید گفت؛ آنچه به عنوان دلالی شهرت یافته، امری مذموم و نیازمند برخورد قاطع است اما دلالی بزرگ در جایی دیگر و البته بدون رد و بدل شدن مستقیم پول اتفاق میافتد. تاثیرگذاری این پدیده بر همه تصمیمات فوتبالی و حتی دخالت در انتصابات فوتبال و تعیین افراد برای جایگاههای مختلف و رایزنی بیرون از برنامه برای حضور افراد مورد نظر در پستهای مختلف فوتبال را هم گاهی شاهد هستیم. امری که اگر به واقع ثابت شود چیزی از فوتبال پاک و ورزش سالم باقی نخواهد ماند.
این بحث در فوتبال ایران چنان داغ و وسیع شده است که دامان بعضی از برنامه های پر طرفدار راهم گرفته است. هجمه بزرگی که بربرنامه نود وارد شد و فردوسی پور را با واژه دلال روبرو کرد. و همچنین درگیری باشگاه هایی چون سپاهان و حتی شخصیت هایی هچون محمدرضا ساکت با برنامه نود، نمونه این امر است. هرچند این موضوع باید موشکافی شده تا حقیقت را از آن دریابیم، اما چیزی که در مجموع این قضایا عیان می باشد شرایطی بدی است که مستقیما محصول همین دلایسم حاکم بر فوتبال ایران می باشد.
بازیکنان ایرانی که به واسطه درخشش در لیگ های داخلی و به اعتبار ارتباطات درست و یا نادرست بعضی از افراد راهی تیم های اروپایی می شوند. به خصوص در زمان سرمربیگری کیروش درتیم ملی که اقبالی بیش ازقاعده به بازیکنان شاغل در لیگ های خارجی وجود داشت. واین انگیزه بازیکن را در راهی شدن بیشتر کرده بود. نه تنها تابع قوانینی نبود بلکه اغلب، بعد از مدتی با ناکامی یا به کشور برگشته و یا راهی تیم های گمنام تر شدند.
فوتبال ایران را درحال حاضر دلال ها بلعیده اند و در کام خود فرو برده اند وافسار آن را کشیده به ناکجا می برند. اما وقتی از دلالها صحبت میکنیم، دقیقا چه افرادی را مخاطب قرار میدهیم؟ واقعیت این است که دلالیسم صرفا مقولهای منحصر به شماری از افراد نیست که در قالب مدیر برنامههای بازیکنان فعال هستند.
یک سوی این قضیه مدیران هستند و سوی دیگر آن، بازیکن و البته باید اضافه کرد که اقتصاد تعریف نشده در فوتبال ایران هم مزید برعلت است. مدیران دوره ای ما چنان در مسایل و حواشی مخربی چون حفظ جایگاه و تامین منابع مالی و از همه مهمتر درگیر بودن با محافل و مراجع قانونی در جهت احقاق حق باشگاه هستند که هرگز فرصت شناخت اوضاع احوال بازار بازیکن و نیز مدیران برنامه آنان را ندارند. وهر بازیکن با مدیر برنامه خود در فصل نقل و انتقالات حاکم بلامنازع این معامله معمولا یک طرفه می شود. از طرفی بازیکنان یک تیم، که اوضاع باشگاه را به لحاظ اقتصادی و مدیریتی بی ثبات می بینند و همواره به علت عدم پرداخت حق و حقوق خود، طلبکار باشگاه هم هستند. به ناچار و برای تضمین آینده خود باید با این معضل کنارآمده و آینده خود را به وی بسپارند. تاسف بار است که مربیان و عوامل بعضی از باشگاه ها هم گاهی در قالب یک دلال عمل کرده و با اختصاص بخشی از قرارداد بازیکن به خود و یا گرفتن حق انتقال بازیکن و نیز معرفی آنان به باشگاه های بزرگ تر بر این موضوع دامن زده و شرایط را پیچیده تر می کنند. کم نشنیده ایم که فلان بازیکن با لابی مربی وارد شده و حتی دقایق بازی او هم تابعی از مبلغی دارد که به مربی پرداخت کرده است. حرف و حدیث های پیرامون شفر و نیومایر و بعضی بازیکنان دیگر و حتی بعضی از بازیکنان خارجی تیم پرسپولیس با برانکو، جدا از درستی و نادرستی آن، دور نمای همین دلالیسم مربیان است.
برون رفت از این اوضاع را باید دربهبود شرایط مدیریت کلان ورزش و فوتبال دانست. در خلاصه ترین جمله باید بگوییم؛ تا هنگامی که انتخاب مدیران ما تحت شرایطی است که بدان می توان شکلی از لابی گری داد. نمی شود انتظار داشت در دیگر موضوعات ورزش و فوتبال سایه لابی گری و دلالیسم نباشد. در این بین همواره اخبار نادرست و پرداختن به شایعه ها در مورد معدود مدیران سالم نیز اوضاع را بدتر و به نفع همان دلال ها برگردانده است.