حسن صانعی پور روزنامه نگار بررسی های به عمل آمده حاکی از آن است که کشورهایی که در زمینه ورزش موفق بوده اند، برای رسیدن به اهداف خود، ابتدا برنامه ریزی و روش های اجرایی آن منظور را طراحی کرده اند. چون در واقع بدون برنامه ریزی صحیح، پیشرفتی در ورزش حاصل نخواهد شد. بنابراین […]
حسن صانعی پور
روزنامه نگار
بررسی های به عمل آمده حاکی از آن است که کشورهایی که در زمینه ورزش موفق بوده اند، برای رسیدن به اهداف خود، ابتدا برنامه ریزی و روش های اجرایی آن منظور را طراحی کرده اند. چون در واقع بدون برنامه ریزی صحیح، پیشرفتی در ورزش حاصل نخواهد شد. بنابراین لازم است ابتدا به این منظور اهدافی را بر اساس بودجه، منابع مالی و انسانی موجود برای خود تعریف کنیم و روش اجرابی مناسب برای آن را بدست آوریم، سپس گام در این راه بگذاریم.
وزارت خانه وزیر می خواهد یا مدیر
وزرات نو پای ورزش ایران که جوانان را نیز با خود یدک می کشد، در سالهای ظهور خود بیشتر از آنکه به مدیریت صحیح و رو به جلوی ورزش رسیدگی نماید در قالب یک وزارت تشریفاتی و اغلب فرسایشی و گاها متمایل به موضوع خاص ادامه حیات داده است. حال آنکه لازم است مقوله ورزش را از چرخه همه صنایع و مشاغل و محافل گذر داد و بدان توجه ویژه ای داشت. ورزش یک مقوله همگانی است و شروع آن با وزرات آموزش و پرورش است و اشاعه آن در دل وزرات امور خارجه خواهد بود. با این وصف وزیر ورزش (منهای جوانان) بیشتر باید مدیری در تکاپوی تمام آنچه به یک دولت مربوط میشود باشد. و شمول وظایف وی در تعریف همه اعضای آن نهفته است.
نمره عباسی، گودرزی و سلطانی فر چند است
همان ابتدایی که زمزمه های تاسیس وزارتی برای ورزش شنیده شد. امیدها برای سر و سامان دادن به ورزش کشور با حضور افرادی توانا در ذهن ایرانیان زنده شد. اضافه شدن امور جوانان به این وزرات هم بحثی است که باید بررسی شود. مقوله ای که خود باید با چند وزارت و وزیر اداره شود در لابلای پر حکایت ورزش محو گردید است. جالب است بدانیم که در اثنای تصدی این سه وزیر، نصرالله سجادی و رضا صالحی امیری نیز در پی استیضاح آنان، سرپرست وزارت خانه هم شده اند. همان گزینههای پیشنهادی روسای جمهور برای وزارت ورزش که موفق به کسب رأی اعتماد مجلس نشدند. رفت و آمدهایی که هرچند به سبب حساسیت امر ورزش بوده است اما هیچگاه مطلوب و کار گشا هم نبوده است.
با وجود اینکه فلسفه وجودي مديريت در تربيت بدني بيانگر اين حقيقت است كه مقوله تربيت بدني و ورزش به عنوان يك تشكيلات گسترده و در عين حال پيچيده نياز به داشتن مديران ماهر و كارآمد در سطوح مختلف دارد . بنابراين وجود مديراني كارآمد و اثر بخش براي سازمانها و بويژه سازمانهاي ورزشي امري بديهي و اجتناب ناپذير است. علیرغم اینکه در ابتدا با مطرح شدن نامهایی چون حمید سجادی (رای اعتماد نیاورد) دورنمای این وزرات امیدوار کننده شد. اما با آمدن عباسی در ابتدا و سپس حضور گودرزی و سلطانی فر و بررسی جامع کارنامه این سه وزیر، خروجی متناسب با یک وزارتخانه پویا و سرنوشت ساز را در آن مشاهده نمیکنیم.
در واقع نمره وزرات خانه ورزش ایران نمی تواند از حد نصاب قبولی بالاتر باشد.
با ذکر چند نکته به یاداشت خود پایان می دهیم؛ عصر جدید، عصر مهارتآموزی است. زمانی است که هر کسی در آن به دنبال تخصصش میرود و بهترین آموزهها را در حوزه مزبور فرا میگیرد
به عنوان مثال فوتبال ایران بیش از یک دهه است که میکوشد تا زندگی جدیدی را تجربه کند. تلاش برای گذار به عرصه حرفهایگری، از تابستان سال ۸۰ با تاسیس لیگبرتر باشگاههای کشور به طور جدی استارت خورد و این کوشش در سطوح گوناگون تاکنون نیز ادامه داشته است
سوال اینست مدیران فوتبال ایران کجا باید درس بگیرند و آموزش ببینند و نیز تخصص پیدا کنند؟ نقش وزرات در این بین چیست(کنترل کیفی و کمی زیرمجموعه وزارت چگونه ارزیابی می گردد) جالب است در شرایطی که این همه مربی و بازیکن خارجی یا خارج رفته در لیگ ایران فعالیت میکنند و قرار است همه با هم به ارتقای سطح فنی لیگ ما کمک کنند، کلیددار این بضاعت مدیران آماتوری هستند.
آیا باید مدیریت را هم وارد کنیم همان چیزی که در مورد مربیان تیمهای فوتبال اتفاق افتاده است. اکثر مربیان موفق یا خارجی هستند ویا برای کسب تجربه در خارج از ایران فعالیت کرده اند.
ماهیت مدیریت ورزشی به محتوای آن باز می گردد و در این بین باید دید که این مقوله دارای چه زیر مجموعه هایی است و هر کدام به چه امری می پردازند . در حقیقت باید دو بخش فنی و سیاستهای کلی کشور طراحی و طبقه بندی شده و سپس عملیاتی گردد.
چکیده کلام اینکه ؛مدیری که در راس سازمان ورزش کشور قرار می گیرد ، باید ابتدا دیدگاه فنی نسبت به ورزش داشته، و سپس به علم مدیریت سازمان ورزشی آگاهی داشته باشد. و دست آخر با گزینش افراد در راستای این دو مقوله بتواند ورزش را به سرمنزل مقصود برساند.