فرار از خانه مساله نیست؛ معضل و مشکل است. معضلی که نقطه آغازین بسیاری از مسائل و اختلالات رفتاری و عاطفی است و آسیب بزرگ اجتماعی را در بر دارد. دختر و پسر هم ندارد، هرچند شاید بتوان ناخوشایندی های اجتماعی و اقتصادی را علت آن برشمرد اما در واقع ناشی از بی هویتی فرهنگی […]

فرار از خانه مساله نیست؛ معضل و مشکل است. معضلی که نقطه آغازین بسیاری از مسائل و اختلالات رفتاری و عاطفی است و آسیب بزرگ اجتماعی را در بر دارد. دختر و پسر هم ندارد، هرچند شاید بتوان ناخوشایندی های اجتماعی و اقتصادی را علت آن برشمرد اما در واقع ناشی از بی هویتی فرهنگی است. چرا که فرد فراری با انتخاب مكانی غیر از خانواده وارد دنیایی از واقعیات تلخ می شود كه با گرفتاری در آن تصور می كند دیگر راه بازگشتی نیست. هر چند داستان ها و سرگذشت هر یک متفاوت است اما معمولا پایان همه به یک شکل رقم می خورد و اکثر آنها اظهار پشیمانی و ندامت می کنند.
موضوع فرار دختران از خانه در کشور، موضوع جدیدی نیست. این آسیب که سال ‌ها به ‌عنوان یک معضل پنهانی زیر پوست شهرهای کشور نفس می ‌کشید در دهه هفتاد رسانه ای شد و توجه مسئولان و افکار عمومی را به‌خود جلب کرد. از فیلم های سینمایی گرفته تا انعکاس های مطبوعاتی و رسانه ای؛ همچنان بعد از سال ها پابرجاست. مسئولان ابتدا خانه هایی به نام «خانه ریحانه» تشکیل دادند که از دختران فراری و بدسرپرست نگهداری و حمایت می کردند. بیشترین مقطع سنی در دهه ۷۰ مقطع دوره راهنمایی بودند اما در اوایل دهه ۸۰ و در راستای عدم ‌انجام کارهای موازی با سازمان بهزیستی خانه ریحانه، تعطیل شده و با مراکز همسو در بحران بهزیستی ادغام شدند.
به اعتقاد کارشناسان این پدیده مهم اجتماعی باید با دید کارشناساسی نگریسته شود و ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد چرا که بروز یک مساله اجتماعی تابعی از علت‌های مختلف است. آنها معتقدند که دختران در معرض آسیب هم مانند همسالان خود حق برخورداری از تمامی امکانات لازم برای زندگی را دارند و باید مدتی تحت شرایط و حمایت های خاصی قرار گیرند تا به زندگی عادی و سالم باز گردند که این امر با مداخلات تخصصی از سوی کارشناسان امر، انجام می شود.

گسترش شبکه های اجتماعی و شکاف بین نسلی
یک جامعه شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی، با اشاره به موضوع دختران فراری گفت: نگاه جامعه شناختی به مراکز حمایتی و سازمان های حمایتی باید مبتنی بر آموزش و توانمندسازی باشد و این موضوع اهمیت بسزایی دارد.
یوسف بیانلو افزود: فرار دختران به علل مختلف خانوادگی، فردی و اجتماعی به ویژه اعتیاد والدین باز می گردد و ریشه یابی و رفع آنها می تواند به کاهش بروز آنها در جامعه منتهی شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: دختر و یا پسری که از منزل فرار می کنند پس از ورود به جامعه گسترده تر و غریبه تر، با مسائل مختلف اجتماعی روبه رو می شوند و در معرض آسیب های متعدد دیگری قرار می گیرند.
وی اضافه کرد: دختر فراری چتر حمایتی خود یعنی والدین را از دست می دهد و در این وضعیت گام اول وجود یک محل مناسب از قبیل خانه سلامت برای تامین حمایت های لازم در راستای پیشگیری از آسیب های بعدی است تا با ارائه مشاوره های لازم و در موقعیتی مناسب به کانون خانواده بازگشت داده شود.
بیانلو افزود: در این راستا و برای کاهش معضلات ناشی از آن، خانه های سلامت بهزیستی جهت ارائه خدمات مورد نیاز به گروه‌های هدف راه اندازی شده است و در این میان کیفیت خدمات لازم نیز باید مد نظر قرار گیرد که چنین اقدامی از سوی جامعه شناسان مثبت و مهم تلقی می شود.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی ادامه داد: انجام مشاوره ها و بهره گیری از روانشناسان مجرب در خانه های سلامت به توانمند سازی دختران فراری و بازگشت آنان به کانون خانواده منتهی می شود.
وی اظهار داشت: آمار پسران فراری در مقایسه با دختران بیشتر است اما این اقدام از سوی دختران به دلیل جنسیت آنان و از همه مهم تر به لحاظ فرهنگ حاکم در جامعه نوعی تابو بشمار می رود که این مساله در مورد پسران عینیت ندارد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: گسترش رسانه ها به ویژه شبکه های مختلف اجتماعی موجب شده اطلاع رسانی و آگاه شدن از این نوع آسیب های اجتماعی بیشتر شود و در نتیجه آمارهای مربوط به این نوع آسیب ها و مسایل اجتماعی نسبت به گذشته ملموس باشد.