سعید سرفرازیان روزنامه نگار پذیرش سرمربیگری تیم ملی امید ایران از سوی فرهاد مجیدی قطعاً یک تصمیم شجاعانه بود. روزهایی که بسیاری از مربیان گوشیهای موبایل خود را خاموش کرده بودند تا مبادا با تماس حمید استیلی مدیر تیم ملی امید در معذوریت قرار گرفته و ناچار به قبول سرمربیگری تیم امید شوند فرهاد مجیدی […]
سعید سرفرازیان
روزنامه نگار
پذیرش سرمربیگری تیم ملی امید ایران از سوی فرهاد مجیدی قطعاً یک تصمیم شجاعانه بود. روزهایی که بسیاری از مربیان گوشیهای موبایل خود را خاموش کرده بودند تا مبادا با تماس حمید استیلی مدیر تیم ملی امید در معذوریت قرار گرفته و ناچار به قبول سرمربیگری تیم امید شوند فرهاد مجیدی بدون هیچ شرط و شروطی پا پیش نهاد و قبول کرد تا این کشتی به گل نشسته را به ساحل آرامش برساند. هرچند همان روزها هم زمزمههایی مبنی بر مخالفت برخی از دست اندرکاران ورزش و فوتبال ایران با سرمربیگری مجیدی به گوش رسید که پس از نشستهایی در فدراسیون فوتبال، وزارت ورزش و کمیتهی ملی المپیک رای بر این موضوع قرار گرفت که فرهاد مجیدی سکاندار هدایت تیم ملی امید ایران برای رساندن این تیم به المپیک توکیو باشد. تیم امید آش دهان سوزی نیست چون اگر بود مطمئن باشید که هیچگاه به مجیدی جوان و البته استقلالی میدان داده نمیشد روی موضوع استقلالی بودن مجیدی تاکید میکنیم چون مطمئن هستیم سپردن وظایف سخت به استقلالی جماعت با وجود مخالفت وزارت ورزش سلطانیفریک امر بدیهی است. ناکامی تیم امید در تمامی این سالها باعث شده که خواهان کمی داشته باشد. سنگاندازی و ایجاد موانع مختلف سر راه تیم امید در سالهای اخیرو مشخص نبودن متولی این تیم در حالیکه سه نهاد داعیه دار امور اجرایی آن هستند همه و همه تیم امید را به فرزند سر راهی فوتبال و ورزش ایران مبدل ساخته است.
مجیدی و تیم نا امید المپیک
در حالیکه دیدارهای تدارکاتی برای سنجش میزان توان و آمادگی تیم میباشد و نتیجهگیری تیم در مرحلهی بعدی اهمیت قرار دارد متاسفانه کافی بود تا تیم امید در برابر ازبکستان متحمل شکست شود چون با این اتفاق بهترین فرصت نصیب مخالفان مجیدی شد تا با این مربی جوان تسویه حساب کنند و به طرق مختلف عملکرد تیم امید را زیر سوال ببرند. این گروه خشن و سختگیر از همان ابتدا هم برای فرهاد مجیدی با روشهای مختلف مشکل درست میکردند یک روز به جوانی مجیدی می پرداختند و روز دیگر به مدرک مربیگری مجیدی و یک روز هم به نوع جدایی او از استقلال که مجیدی برای انتقام از مدیران باشگاه استقلال قبول کرد تا سرمربی تیم امید شود. بهانههای واهی و مته به خشخاش گذاشتن های مداوم باعث شده تا انرژی مجیدی صرف جواب دادن و قانع کردن این گروه شود و حتی اگر مجیدی مستقیماً وارد جدال با این گروه نشود مطمئناً تأثیرات منفی و مخربی برای حفظ تمرکز کادر فنی تیم ملی امید خواهد داشت. در جدیدترین موضع گیری مخالفان مجیدی در رأس تیم امید بیان شده که شاگردان مجیدی به سرمربیگری فرهاد در تیم امید چندان دلخوشی ندارند و از نوع تمرینات و دانش فوتبالی مجیدی ناامید هستند و از اینکه زیر نظر مجیدی تمرین میکنند چندان شاد نمی باشند. تفکر و نوع نگاه این منتقدان بیشتر بابت مخالفت با فرهاد مجیدی است و نتیجهگیری تیم امید برای آنها اهمیت چندانی ندارد. هدف آنها دور کردن مجیدی از تیم امید و داغ کردن بحث های حاشیهای در رسانههای همراه خود است. اگر خوب به یاد داشته باشید در زمان حضور کیروش هم پس تغییر موضع منتقدان و اهالی رسانه نسبت به حضور مرد پرتغالی در تیم ملی فوتبال ایران نوع انتقادات کاملاً تغییر کرد و صرفاً برای از چشم انداختن کیروش بیان میشد و به مسائلی ورود میشد که بعضاً به مسائل فنی ربط چندانی نداشت. میخواهیم بگوییم که امروز مجیدی به شدت تحت فشار قرار دارد و هر روز چشمهای از مخالفت ها با او رو میشود. آیا او با این شرایط و وجود این مخالفان سرسخت امیدی به موفقیت و چشیدن طعم شیرین المپیک دارد؟ علم کردن امید نمازی و به نحوی آقا بالا سر برای مجیدی هم از آن اتفاقات منحصر به فرد در فوتبال ایران است. شاید مربیان فرنگی به سلسله مراتب و کسوت در مربیگری توجه چندانی نداشته باشند اما امید نمازی که قبل از مجیدی وارد حرفهی مربیگری شده آیا به آسانی میپذیرد زیر نظر فرهاد کار کند؟ ایشان حتی به صراحت اعلام کرد که فعلاً به عنوان دستیار به تیم امید آمده است.
قهراستیلی و آغاز یک چالش جدید
شرایط در تیم امید روز به روز بغرنجتر و سختتر میشود. خبر رسیده که حمید استیلی هم دیگر تاب مقاومت در برابر مشکلات را از دست داده و از ادامهی کار در تیم امید انصراف داده است. حالا با این وجود امید برای ادامه فعالیت فرهاد مجیدی هم به پایینترین حد خواهد رسید کسی که خود فرهاد مجیدی را به تیم امید آورده اینک از مدیریت تیم انصراف داده و قهر کرده است. تیم امید یکی از بدبیارتربن تیمهای ملی در کشور است و اوضاع قمر در عقرب آن هرگز به سامان نمیشود . چون چشماندازی برای آن وجود ندارد. تصمیمات دقیقه نودی و باری به هر جهت مسئولان امر سبب شده تا طلسم و حسرت صعود به المپیک همچنان پا بر جا بماند.
چرایی و چگونگی خروج از بحران
تنها امیدی که میتواند به کالبد ناامید تیم ملی المپیک جان دوبارهای دهد سپردن این تیم به یکی از سه متولی این تیم است یعنی یا فدراسیون فوتبال با وزارت ورزش و یا تنها کمیتهی ملی المپیک به امور این این تیم رسیدگی کند. در حال حاضر این سه نهاد داعیه دار رسیدگی به تیم المپیک هستند و در عمل یک گسستگی عجیب برای هماهنگی و نظارت روی این تیم به وجود آمده است. فدراسیون فوتبال عملاً تمام حواس خود را صرف تیم بزرگسالان کرده است، وزارت ورزش به پرسپولیس و رسیدگی به امور اجرایی این باشگاه مشغول است و کمیتهی ملی المپیک هم یک سر دارد و هزار سودا که برای تیم فوتبال امید وقتی نمی ماند. یک تیم بی کس و پشتوانه به وسط کارزاری افتاده که حتی تکلیف متولیان آن با خود هم معلوم نیست. با این اوصاف ممکن است در چند روز آینده هم مجیدی جای خود را به یک مربی دیگر دهد.