بدون شک به دایره واژگان فوتبال از این به بعد باید عبارات جدیدی را اضافه کرد.فوتبال حرفی به پدیده ای تبدیل شده که سالها در فوتبال نابه سامان ما خودنمایی می کند اما در این چند ساله به یکی از خصوصیات اصلی مدیریتی و مربی گری و حتی بازیکنی تبدیل شده که گویا بدون آن […]

بدون شک به دایره واژگان فوتبال از این به بعد باید عبارات جدیدی را اضافه کرد.فوتبال حرفی به پدیده ای تبدیل شده که سالها در فوتبال نابه سامان ما خودنمایی می کند اما در این چند ساله به یکی از خصوصیات اصلی مدیریتی و مربی گری و حتی بازیکنی تبدیل شده که گویا بدون آن نمی توان موفق بود. این که شما هر چقدر هوچی گری بیشتری داشته باشی و بتوانی آدمهایی که اکثرا در جایگاه درست خود نیستند را تحت تاثیر قرار بدی تا کار خود را پیش ببری نمونه بارز فوتبال حرفی است.
این موضوع در مورد افراد مختلف با توجه به جایگاه های متفاوتی که دارند متغیر است.این که شما در چه جایگاه سیاسی یا مالی هستی کاملا در فراز و فرود صدای هوچی گری تاثیر دارد.
در این سالها نمونه های بسیاری را می توان نام برد که بدون شک آغاز آن با همین حرفها کلید خورده و باعث ایجاد توهماتی در عامه مردم شده است.موضوعاتی مثل کمک کردن داور در گرفتن پنالتی به فلان دروازه بان یا رنگی بودن وزیر و غیره…
این مقدمه را نوشتیم تا برسیم به آخرین شاهکار کمیته انضباطی در مورد محروم کردن بیرانوند.
به هیچ عنوان قصد ورود به اصل خود رأی را نداریم چون نه در جایگاه قضاوت انضباطی هستیم نه قصد داریم مشکلات ساختاری فوتبال را رنگی ببینیم.این که اکثر مدیران و بعضا مربیان ما در این چند ساله برای توجیه ناکار آمدی و اشتباهات خود و سرپوش گذاشتن بر عدم موفقیت مجموعه تحت اختیار ابر و باد و خورشید و فلک را مقصر بدانند آفت فوتبال ما شده است.
اگر بیرانوند خطایی مرتکب شده چرا از فردای همان روز این اتفاق بررسی نشد و رای صادر نگردید؟چرا صبر کردیم تا ببینیم این و آن چه می گویند و بعد چندین و چند روز به کمیته انضباطی احضار شد.چرا طوری رای را صادر کردیم که نه سیخ بسوزد و نه کباب و ما هم کاری انجام داده باشیم.هم بیرانوند را محروم کنیم هم تماشاگران تراکتور و نتیجه چه می شود؟؟این که هواداران تراکتور و پرسپولیس و استقلال را با هم راضی نگه داشته ایم و خود هم به عنوان کمیته انضباطی کاری انجام داده ایم.
بدون شک این گونه برخوردها دودمان این فوتبال را بیشتر از این به باد می دهد و این موضوع را که هر کسی که بیشتر هوچی گری کرده و داد و قال بیشتری راه بیندازد کارش بیشتر پیش می رود را جا می اندازیم.این طور می شود که به جای پاها و دستها و مغزها برای موفقیت این زبانها هستند که به کار می افتند.این گونه رفتارهای غیر قاطعانه بدون شک به متشنج شدن فضای ورزشگاه ها بیشتر دامن می زند و این گونه رفتار ها که همه را از خود راضی نگه داریم قطعا دوستی خاله خرسه برای این فوتبال است.
شکی نیست قیاس فوتبال ما و کشوری مثل آلمان قیاس مع الفارغ و نا به جاییست اما وقتی اولی هوینس با آن همه افتخار راهی زندان شد و برای تماشای دیدار های المان در جام جهانی تقاضای تلویزیون کرد به او گفته شد که همانند زندانی های دیگر حق فقط گوش دادن به رادیو را دارد!!!اینجاست که دلیل پیشرفت فوتبال دنیا و پسرفت فوتبال ما آشکار می شود.کمیته انضباطی آنقدر در این مدت روش اشتباه و نا مناسبی را در پیش گرفته که هر رایی که صادر می کند با اما و اگر ها و اعتراضات فراوانی مواجه می شود.حال که بیرانوند محروم شد باید منتظر بمانیم ببینیم به علت عدم حضور غیر موجه ستراماچونی در کنفرانس خبری کی قرار است با محرومیت و جریمه رو به رو شود.شاید کمیته انضباطی آن را هم نگه داشته اگر تیم رقیب اعتراض کرد آن پرونده را روی میز آورده و رای صادر کند؟