وقتی پول کی‌روش را زنوزی و هدایتی دادند
وقتی پول کی‌روش را زنوزی و هدایتی دادند

    رسول بهروش/ مناقشه بین محمدرضا زنوزی و فدراسیون فوتبال بر سر این که ادامه مسابقات لیگ نوزدهم برگزار بشود یا نشود، کار را کشاند به جایی که سازمان لیگ علیه مخالفان بیانیه داد و مالک باشگاه تراکتور را هم به پیگیری قضایی متهم کرد. پس از آن زنوزی در واکنش به این مساله […]

 

 

رسول بهروش/

مناقشه بین محمدرضا زنوزی و فدراسیون فوتبال بر سر این که ادامه مسابقات لیگ نوزدهم برگزار بشود یا نشود، کار را کشاند به جایی که سازمان لیگ علیه مخالفان بیانیه داد و مالک باشگاه تراکتور را هم به پیگیری قضایی متهم کرد. پس از آن زنوزی در واکنش به این مساله دست به افشاگری زد و گفت: «تیم‌ ملی را به مدت هشت سال با هواپیمای اختصاصی جابه‌جا کردیم. هنگام بازگشت ملی‌پوشان به کشورمان، پاداش آنان را داخل هواپیما دادم و تمام بازیکنان تیم‌ ملی این مسائل را می‌دانند. ۹ سال پیش نیز موقع آمدن آقای کی‌ر‌وش ۶۰۰ هزار یورو پول با شرط رسانه‌ای نشدن موضوع، به فدراسیون فوتبال دادم که این پول طی سه تا چهار سال، با نرخ ارز کمتر به بنده بازگردانده شد.»
این یعنی جایی که استدلال‌های منطقی و اختیارات قانونی زنوزی برای پیروزی‌اش در مجادله کفایت نکرده، او از لطف‌هایی که به فدراسیون فوتبال کرده مایه می‌گذارد و انتظار ارفاق دارد. موضوع خیلی پیچیده نیست، یک باشگاه‌دار امتیازاتی در اختیار فدراسیون قرار داده که امروز در ازای آن، خودش را محق می‌بیند برای کل لیگ تعیین تکلیف کند و به این و آن اتهام بی‌عقوبت بزند. به زنوزی کاری نداریم، اما آیا واقعا برای فدراسیون «زشت» نیست که این‌ طور پیش زیرمجموعه خودش دست نیاز دراز کرده و حالا باید تا خرخره زیر منت باشد؟ این چه مدیریتی است واقعا؟ با پول بقیه مربی می‌آورید و پزش را می‌دهید؟

چطور می‌خواهید زنوزی را کنترل کنید؟
مالک تراکتور می‌گوید در بدو حضور کارلوس کی‌رروش روی نیمکت تیم‌ ملی ۶۰۰ هزار یورو برای استخدام این مربی به فدراسیون فوتبال قرض داده است. این بازه زمانی، درست همان وقتی است که اولین تیم فوتبال محمدرضا زنوزی یعنی گسترش‌ فولاد در لیگ یک پا گرفته بود و برای صعود به لیگ برتر می‌جنگید. بعدها هم خدمات زنوزی با در اختیار قرار دادن هواپیمای اختصاصی برای جابه‌جایی تیم‌ ملی و پرداخت پاداش به ملی‌پوشان ادامه پیدا کرد. حالا سوال اینجاست که وقتی فدراسیون به‌ عنوان متولی اصلی اداره فوتبال کشور تا این اندازه وام‌دار زنوزی بوده، چطور می‌توانسته او را کنترل کند؟ مثلا عالم و آدم می‌دانند مالکیت یک شخص حقیقی بر دو تیم در یک رده، کاملا خلاف قوانین و بلکه خلاف عقل سلیم است. قبلا نوشته‌ایم که در پنج لیگ معتبر اروپا (اسپانیا، ایتالیا، آلمان، فرانسه و انگلستان) هیچ دو تیمی حتی اسپانسر مشترک هم ندارند تا شک و شبهه به وجود نیاید. در اسپانیا وقتی تیم اصلی ویارئال به دسته دو سقوط کرد، تیم دوم ویارئال که از قبل در دسته دو حضور داشت به‌ طور خودکار راهی دسته سوم شد تا این دو تیم هم‌خانواده در یک سطح رقابت نکنند. بعد الان دو سال است که در لیگ ایران زنوزی به‌ طور همزمان تراکتور و ماشین‌سازی را در تملک دارد؛ یک تیم را با شال سرخ و تیم دیگر را با شال سبز تشویق می‌کند. سوال اینجاست که فدراسیون چطور می‌تواند جلوی این بی‌قانونی بزرگ و باورنکردنی را بگیرد، وقتی هواپیمای زنوزی را برای تیم‌ ملی قرض کرده و به نوعی نمک‌گیر اوست؟ فدراسیون چطور می‌تواند زنوزی را بابت اتهامات متعدد و بی‌سندش نسبت به سلامتی مسابقات محکوم کند، وقتی پول سرمربی تیم‌ ملی را از او گرفته؟ آیا شما یک سر سوزن حتی تصورش را هم می‌توانید بکنید که مثلا در فرانسه ناصرالخلیفی که مالک پاری‌سن‌ژرمن است دستمزد سرمربی تیم‌ ملی این کشور را بپردازد؟ این مسائل آن قدر حساسیت‌زا است که در آستانه جام‌ جهانی روسیه انتشار خبر توافق لوپتگی با رئال مادرید باعث عزل فوری سرمربی تیم‌ملی اسپانیا شد و کل اردوگاه ماتادورها به هم ریخت. واقعا آنها کجا هستند و ما کجاییم؟ داستان شبیه آن است که مدیر یا ناظم یک مدرسه نان شب خانه‌اش را از والدین یک دانش‌آموز قرض بگیرد؛ بعد در مدرسه چطور قرار است این محصل را تادیب و کنترل کنند؟
هدایتی و پاتک به اردوی تیم‌ ملی
عین همین داستان در مورد حسین هدایتی هم وجود دارد. او نیز به‌ عنوان یک هوادار مشهور پرسپولیس در تمام سال‌های حضور کارلوس کی‌روش در ایران، تیم‌ ملی را ساپورت می‌کرد؛ از پرداختی مستقیم به خود مربی پرتغالی تا پاداش‌های سکه‌ای به بازیکنان. در نهایت آیند و روند بی‌محابا و کنترل‌نشده هدایتی به اردوی تیم‌ ملی مساله‌ساز شد. موضوع به تابستان ۹۵ برمی‌گردد؛ جایی که در کشاکش فصل نقل‌وانتقالات بعد از حضور هدایتی در اردو، جلال حسینی و وحید امیری به پرسپولیس پیوستند. کارلوس کی‌روش بعدها و در اوج دعواهایش با برانکو با یادآوری این اتفاق به‌شدت به آن اعتراض کرد و علیه افشین پیروانی، سرپرست وقت تیم‌ ملی دست به افشاگری زد. البته که اعتراض کی‌روش هم در این زمینه وجاهت منطقی نداشت. مربی پرتغالی صرفا زمانی ابراز نارضایتی کرد که شکافش با پرسپولیسی‌ها علنی شده بود؛ در غیر این صورت او قبلا بارها در همین اردوی تیم‌ملی با هدایتی خوش و بش کرده و حتی از او پاداش گرفته بود؛ بدون این که به نظرش مشکلی وجود داشته باشد. این اما نافی اصل اشکال نیست؛ چرا فدراسیون فوتبال باید تا این اندازه وام‌دار یک چهره باشگاهی باشد؟ وقتی از حسین هدایتی قرض می‌گیرید، چطور می‌توانید از رفت‌وآمد او به اردوی تیم‌ ملی یا حتی پاتک‌های نقل‌وانتقالاتی‌اش جلوگیری کنید؟ اقتدار زمانی معنی دارد که متولی برگزاری مسابقات، به تیم‌های درگیر در بازی‌ها وابسته نباشد؛ در غیر این صورت حفظ استقلال مدیریتی بدون استقلال مالی بسیار دشوار و بلکه غیر ممکن است. پیش از این وزارت ورزش به دلیل حمایت مالی از فدراسیون و مخصوصا تامین بخشی از دستمزد سرمربیان تیم‌ ملی، خودش را محق می‌دانست که در امور داخلی این مجموعه دخالت کند. مثلا مشهور است که اولین قرارداد کی‌روش در ایران در دفتر علی سعیدلو، رئیس وقت سازمان تربیت‌بدنی منعقد شد. به این ترتیب دولت از همان ابتدا جریان حضور مربی پرتغالی در ایران را زیر نظر گرفت و بعدها در چندین مقطع به نوع روابط فدراسیون و سرمربی تیم‌ ملی ورود کرد و تصمیمات کلیدی گرفت. وابستگی فدراسیون حتی در همین مقدار و به بخشی از بدنه دولت هم مذموم است، چه برسد به استقراض از باشگاه‌ها و چهره‌های منتسب به تیم‌های مختلف. امروز زنوزی رکورد مصاحبه‌های اعتراضی را شکسته و هر بار اتهامات تند و جدیدی به فدراسیون وارد می‌کند. وقتی هم قرار به برخورد قضایی و انضباطی می‌شود، مالک تراکتور منت هواپیمای اختصاصی‌اش را بر سر آقایان می‌گذارد. اگر می‌توانستید پول در بیاورید و خودتان گلیم‌تان را از آب بیرون بکشید، امروز هم قادر بودید سینه سپر کنید و جواب اتهام‌زنی‌های زنوزی را بدهید؛ اما افسوس که نتیجه دست دراز، همیشه زبان کوتاه است!»