شاید پررنگترین تصویری که همه فوتبالدوستان از یحیی گلمحمدی در ذهن دارند، پنالتیِ چیپی بود که در نیمهنهایی جام ملتهای آسیا ۲۰۰۴ به چین زد و باعث حذف ایران شد. اما یحیی خاطرات دیگری هم در عرصه بازیگری، برای ما ساخته است. گل زدن به ایرلند در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ و اشکهایش […]
شاید پررنگترین تصویری که همه فوتبالدوستان از یحیی گلمحمدی در ذهن دارند، پنالتیِ چیپی بود که در نیمهنهایی جام ملتهای آسیا ۲۰۰۴ به چین زد و باعث حذف ایران شد. اما یحیی خاطرات دیگری هم در عرصه بازیگری، برای ما ساخته است. گل زدن به ایرلند در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ و اشکهایش در پایان آن مسابقه و همچنین گلزنی به مکزیک در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان. مدافعی که در دوران بازیگریاش، زیر توپ نمیزد و با فکر و آرامش، بازیسازی میکرد.
یحیی همین آرامش ذاتیش را، در دوران مربیگری هم حفظ کرد و بیشتر روی مسائل فنی تمرکز کرد تا حواشی. او در عرصه مربیگری کار خود را در صبا باتری شروع کرد، به پرسپولیس آمد و شاید بخاطر نداشتن تجربه کافی، زود از این تیم جدا شد. اما هوش یحیی به او کمک کرد تا بعد از پرسپولیس، با انتخاب نفت و سپس ذوبآهن که تیمهایِ ریشهدار و بیحاشیهای بودند، به دور از هیاهو به اجرای تفکرات و تاکتیکهای خود بپردازد. او با فوتبال مالکانه، هجومی و استفاده از تمامیِ نقاط زمین بخصوص کنارهها، کم کم صاحب سبک شد. امضای یحیی کاملا در نوعِ فوتبالی که نفت، ذوبآهن و شهرخودرو ارائه میدادند، کاملا مشهود بود.
او با سر و صدای فراوان و حواشیِ زیاد به پرسپولیس برگشت و توانست پرسپولیس را برای چهارمین سال متوالی قهرمان لیگ برتر بکند. اما خیلیها این قهرمانی را سهم برانکو و کالدرون میدانستند و سهم زیادی برای گلمحمدی قائل نبودند. با اتمام لیگ و جدایی بیرانوند، علیپور و ترابی و مصدومیت نادری و انصاری، که مهرههای تاثیرگذار پرسپولیس بودند، این تیم با جذب بازیکنان جدید، وارد بازیهای لیگ قهرمانان آسیا شد.
ترکیب پرسپولیس کاملا متحول شد و ۵ بازیکن اصلی تغییر کردند. حالا با عوض شدن چهره پرسپولیس، عیار گلمحمدی قابل سنجش بود، آن هم در بازیهای سنگین و مهم آسیایی. پرسپولیس بازی به بازی بهتر شد و بازیکنان جدید که با نظر مستقیم یحیی جذب شده بودند، خیلی زود با تیم هماهنگ شدند. پرسپولیس روانتر و جذابتر از لیگ و حتی از سال گذشته (آخرین سال حضور برانکو) بازی کرد و کاملا تفکرات و تاکتیک یحیی قابل مشاهده بود. باز هم مثل تیمهایِ گذشتهاش فوتبال مالکانه، گردش توپ در همه نقاط زمین و فرار از کنارهها را در دستور کار قرار داد و با همین فرمول پرسپولیس را به فینال آسیا رساند.
حالا دیگر کمتر کسی هست که قبول نکند پرسپولیس کاملا ایرانیزه شده و سبک فوتبالش عوض شده و دقیقا امضای یحیی را میتوان پایِ بردهای این تیم دید. شاید گلمحمدی راه را برای دیگر مربیان جوان ایرانی هموار کرد و نشان داد اگر مربیان ما به زبان و دانشِ روز مجهز باشند و مورد حمایت مدیران و هواداران قرار بگیرند، میتوانند کارهایِ بزرگی انجام بدهند. یحیی اگر گام آخر را هم محکم بردارد و پرسپولیس را قهرمان آسیا بکند، برای همیشه در قلب هواداران جا خوش میکند، حتی بالاتر از برانکو.