کارآگاهِ محبوب قصهها، شرلوک هلمز، با دو سریال جدید به دنیای سرویسهای استریم میآید. سرویس پخش اینترنتی فیلم و سریال اچ بی او مکس دو سریال از روی شخصیت کارآگاه محبوب داستانهای سر آرتور کانن دویل، را در دست ساخت دارد. رابرت داونی جونیوز که در در دو فیلم شرلوک هولمز (۲۰۰۹) و […]
کارآگاهِ محبوب قصهها، شرلوک هلمز، با دو سریال جدید به دنیای سرویسهای استریم میآید. سرویس پخش اینترنتی فیلم و سریال اچ بی او مکس دو سریال از روی شخصیت کارآگاه محبوب داستانهای سر آرتور کانن دویل، را در دست ساخت دارد. رابرت داونی جونیوز که در در دو فیلم شرلوک هولمز (۲۰۰۹) و شرلوک هلمز: بازی سایهها (۲۰۱۱) به کارگردانی گای ریچی، نقش شرلوک هولمز را بازی کرد، در کنار لیونل وایگرام که تهیهکنندگی هر دو فیلم را برعهده داشت، مدیر تولید این دو پروژه خواهد بود.
این پروژههای تلویزیونی در حال حاضر در مراحل ابتدایی تولید هستند و هنوز روشن نیست که آیا داونی نقش شرلوک هلمز را در آنها تکرار خواهد کرد یا نه. همچنین تاکنون جزئیات بیشتر درباره این دو سریال از جمله ارتباط احتمالی موجود میان آنها اعلام نشده است.
اخبار ساخت دنیای تلویزیونی شرلوک هلمز با توجه به رقابت کنونی میان سرویسهای استریم چندان غافلگیرکننده نبود؛ این روزها شرکتهای رسانهای که برای جذب دلارهای مشترکان و جلب توجه مخاطبان سخت در رقابتند، برای ساخت مجموعههایی با مخاطبان حاضر و آماده و طرفداران قدیمی، به سراغ سوژه های معروف و شناخته شده رفتهاند. شرلوک هلمز رکورد بیشترین اقتباس برای یک شخصیت ادبی را در تاریخ سینما و تلویزیون در اختیار دارد و تاکنون بیش از ۷۵ بازیگر این نقش را بازی کردهاند.
جاهای عمیق دریا
سمیه عسگری
نوع دنیایی ام را عوض می کنم، دنیایی که یک رنگی اش رخت بربست و هزار رنگ شد، پیش چشمانت سفید و طلایی هستند، پشت سرت از بدگویی هایت سیاهِ سیاه می شوند، دست دوستی می دهند و در یک قدمی تو جلوی پاهایت سنگ می اندازند، برادرانت هستند، اما در اصل برابر تو ایستاده اند چون سد و صخره ای برای پیشروی و پیشرفت تو چون مانعی سرسخت قد علم می کنند، خواهرانت هستند که خواری و ذلت را برایت آرزو دارند، دیگر می خواهم دنیای وحش را در سطح دنیایی انسان گونه ام بگنجانم، دنیایی که اگر شیری شکاری می کند، تنها برای بقای زندگی اش است و در سیری هیچ آزاری به دیگری نمی رساند، اما ما انسان ها در گرسنگی یکدیگر را چون درنده ای از بین می بریم و در سیری و اریکه قدرت جان و مال و خاک، همه و همه را با هم می خواهیم، بدون داشتن ذره ای مروت، و دیدی برای دیدن ضعیفان، زین پس پنگوئنی می شوم، یک پنگوئن عاشق، پنگوئن نر هر وقت عاشق می شود، می رود کل ساحل را می گردد تا یک سنگ زیبا پیدا کند و آن سنگ را می برد پیش معشوقش پنگوئن ماده، اگر پنگوئن ماده این سنگ را پسندید، هردو با هم جفت می شوند، اما اگد نپسندید، پنگوئن نر احساس می کند که آن سنگ اصلا قشنگ نبوده، می رود به جاهای عمیق دریا و آن سنگ را زیر مرجان ها پنهان می کند تا دیگر هیچ پنگوئن نری این اشتباه را نکند، و نا امید نشود، این یعنی برداشتن سنگی جلوی پای هم نوع، هم جنس خودش، یا مثل قویی، نماد وفاداری و نُتی برای زندگانی باشم یا به مانند اکستروموفیل ها، با مقاوم ترین موجودات در کره زمین باشم، اصلا مورچه ای باشم تا بتوانم، دسته جمعی و گروهی زندگی کردن را، تلاش برای یکدیگر را بفهمم و درک کنم، حتی پرنده ای باشم، پیک رسان خوبی ها، بال گشایم از دیار سردی و خشکی و پلیدی به دیار سبز و سرشار از زندگی، و طعم آزادی را بچشم، نه مثل انسان هایی که برای آزادی خود و گشادی خاک حکم فرمایی شان هزارن انسان دیگر را بی خانمان و داغدار کنند، این هم تنها از روی خودبینی و خودخواهی جاهلانه، در دنیای وارونه امروزمان دنیای وحش زیباتر از دنیای انسان گونه خالی از انسانیت ماست؛ دنیایی که تجاوز، کشت و کشتار، بی مهری، بی تعهدی، بی وفایی، دروغگویی، هزار رنگی و ریا شده، بنیاد و پایه های اصلی زنده ماندن و تنها برای وارونه زندگی کردن….!